tg-me.com/tarikhe_mohammad/629
Last Update:
🔶 تاریخ محمد
🔹 ترجمهی تاریخ ابنهشام
🔸 124ـ درگذشت پاكمرد (تکهی سه از سه)
ابوهُرَیره بازگفت که چون محمد درگذشت ، دورویان در مسجد نشسته بودند و با یکدیگر میسکالیدند. عمر درآمد و از سخن دورویان تند گردید و گفت : محمد نمرده است ، لیکن به نزد خدا رسیده است. و زود بازآید ، چنانکه موسا رفت و پس از چهل روز بازآمد و چون بازآید هر کی او را مرده گفته باشد کیفر دهد. ابوبكر هنوز آگاهي نداشت. چون او را آگاه گردانيدند از خانه بيرون آمد1 و چون به در مسجد رسید ، دید که عمر با مردم سخن میگفت ، هیچ پروا نکرد و باتاق عایشه رفت. و محمد را دید که در گوشهی سکّو خوابانیده بودند و بُرد یمنی بر روی او کشیده. ابوبکر رفت و بُرد باز کرد و بوسه بر روی محمد داد و گفت : مزهی مرگ را که خدا بر تو نوشته بود چشیدی ، لیکن خوشی همیشگی و بهشت جاوید پس از این تو راست. بُرد بروی او بازکشید و بمسجد آمد. و عمر همچنان در سخن بود. ابوبکر گفت : آهسته باش. و بسخن درآمد و همه روی باو کردند و عمر را رها کردند. ابوبکر بستایش خدا درآمد و گفت : هر کی محمد را میپرستید ، بدانید که محمد مرد ، و هر کی خدای محمد میپرستید ، بدانید که زنده است و همیشه خواهد بود. و این آیه را فروخواند : «محمد جز برانگیختهای نيست چنانكه برانگیختههای ديگر پيش ازو آمده و رفتهاند. پس اگر او ميرد يا او را كشند ، نبايد كه شما از دين اسلام بازگردید ـ كه اگر محمد مُرد ، خداي محمد هرگز نمرد و نميرد و اگر شما از دين بازگرديد ، خدا را هيچ زياني نباشد. بازداشتِ همه ازو و پاداش همه ازو ، كه سپاسگزاران را بهشت دهد و نافرمانان را دوزخ.»2
پس مردم همه آراميده بودند و آن بيتابي و ناآسودگی و دوسخني از ميان ايشان برخاست.
عمر گفت همانا که من این آیه نخوانده بودم ، تا ابوبکر یاد من داد3 و از گفتهی ابوبکر مرا بیگمان گردید که محمد درگذشته است. و تا آن هنگام ، مرا هنوز باور نمیشد.4
1ـ چنانکه پیشتر رفت ، ابوبکر از دیدار محمد سان او را بهتر یافت و خدا را سپاس گزارد. هم خانهاش در همسایگی خانهی محمد بود و از راه مسجد بخانهی او راه داشت. پس اینکه هنگام درگذشت محمد ، نزد او ، بهترین دوستش نبوده ، نشان اینست که بیم از درگذشت او نمیداشته. این گواهی دیگریست بر آنکه درگذشت پاکمرد «نابیوسیده» و ناگهانی بوده.
2ـ سورهی آلعمران ، آیهی 144.
3ـ این نشان میدهد که بزرگان اسلام نیز برخی قرآن را بدرستی نخوانده بودند چه رسد به کمدانان و عامیان.
4ـ چنانکه دریافته میگردد مرگ محمد «ناگهانی» بوده. محمد و یارانش از بیماری او اندیشهی مرگ بدل راه نمیدادند بلکه در بازپسین روز نیز امید به بهبود او یافته بودند ـ مگر عباس آن هم در بازپسین روز و ساعتها. بدینسان دانسته میگردد که محمد خود نیز گمان نمیداشت که این بیماری به مرگ انجامد. زیرا میبینیم با ناخوشترین سانی بمسجد رفته از سرکردگی اسامة ابن زید پشتیبانی میکند ولی برای جانشینی خود که بارها ارجدارتر از سرکردگی یک لشکر بوده ، هیچ سخنی نمیگوید و کوششی نمیکند جز آنکه در روزهای آخر گرایشی به ابوبکر بعنوان جانشین پیشنمازی خود نشان میدهد. چنین بیپرواییای نتوانستی کرد مگر آنکه پاکمرد عرب امید به بهبود خود میداشته.
ریشهی کشاکش بر سر «حق خلافت» نیز همینست. چون سخنی دربارهی جانشینی گفته نشده بود ، کسانی سپس برای دست یافتن بخلافت و پیشرفت دادن بآن سیاست ، داستانها ساخته و گزارشهایی بسود خود بیرون دادهاند. اینست داوری ما و هم از اینجاست که در داستان بازپسین حج (حجۀالوداع) گفتیم سخنی که از زبان محمد گفتهاند که این بازپسین باریست که به حج خواهم آمد ، بدیدهی ما بیپاست.
BY تاریخ محمد
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 283
Share with your friend now:
tg-me.com/tarikhe_mohammad/629