tg-me.com/tahkimmelat/36490
Last Update:
♦️♦️♦️در نقد مکتب روزنه
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌گزیدهای از نوشتار پیش رو
🔻آن کنش که معطوف به عبور از روزنه است، یا آنکه نافی و انکار روزنه بهمثابه یک «پارازیت» است؟ به بیان دیگر، آیا میتوان در پرتو تعریف سیاست بهمثابه «علم ممکنات» عبور از هر روزنهای را (در هر شرایطی) کنشِ سیاسی نامید؟
🔻بسیاری از پیروان مکتب روزنه، همچون اشراف روسی که بعد از پیروزی انقلاب بلشویکی، سالها به عبث گیلاس ودکاهای خود را در کناره رود ولگا بهسلامتی بازگشت «تزار نیکلای دوم» سرمیکشیدند، هربار که در مقابلشان روزنهای گشوده میشود، گیلاس آرزو و خیال و فانتزی خود را به امید گشودهشدن در و دریچهای در پسِ آن سرمیکشند، و هربار نیز، همچون زنان و مردان و جوانان و پیرانِ شعر کتیبۀ اخوان ثالث، در پسِ هر روزنه با این نوشتار کتیبه مواجه میشوند که کسی راز سیاست را داند که از این روزنه به آن روزنه را فرج داند و همچون روح هملت دریدا، همواره عزم کند از هر روزنه عبور کند، اگرچه در آخر روز، آنچه نصیب میبرند، همان عزمکردن متوالی (یا توالی عزمها) باشد، و لاغیر.
🔻از منظر اینان، نفسِ روزنهشناسی و روزنهگشایی، سیاست است. سیاست، ضامن نتیجه (اینکه در پسِ هر روزنه چه حاصل میشود) نیست، بلکه ضامن وظیفه است، و وظیفه نیز، ناظر بر درک روح بیقرار روزنهها و عبور بههنگام از آنان است. تردید ندارم که گاه سیاست همین عبور بههنگام از یک روزنهی بیقرار است، اما این نفس «عبور» نیست که این کنش را سیاسی میکند، بلکه نتیجهای است که از آن حاصل میشود.
🔻پیروان این مکتب، باید به زبان تجربت به ما بگویند که اگر امروزمان بد است، فردای عبورمان از روزنه بتر نیست، بگویند آیا در پسِ این روزنه تواند بود روز شیرینی که با مردمان آشتی باشد، یا شاخهای گل در یکی گلدان روی تاقچهی شکستهی نگاه و احساس مردمان تواند بود. اینان باید بگویند در پسِ روزنههایی که از آنان به امید بهینفردایی گذر شده است، ناگه غروب کدامین ستارهی امید، ژرفای شب مردمان را بیش کرده است، و کدامین هیولای هول با نفسدودهایاش چراغ نیممردهی زندگی آنان را خاموش کرده است.
🔻شاید بگویید صحبت از دردناک روزی است که در پس این روزنه به انتظار نیامدن ماست. ما رهروان راه روزنه، این روز تلخ میبینیم و میخوانیم: ای لحظههای گریزان صفای شما باد، دمتان و ناز قدمتان گرامی؛ سلام! اندر آئید. این شهر خاموش در دوردست فراموشی، جاودان جای شما باد… و میافزایند: اگر درک اسلاف ما و ما از این روزنهها و عزم اسلاف ما و ما برای عبور از آنها نبود، بهجز دهکوری دور از معبر، نامش ایران، نمیدیدید، باری صدایی جز صدای ویرانی نمیشنیدید.
🔻نمیدانم، شاید این گفته راست باشد و شاید نه. اما میدانم امکانهای بعد از هر روزنه، به بیان اخوان ثالث، هر کدامشان برگی از باغیست، و از بسیارها تایی. لذا هر روزنه و ضرورت عبور از آن، مبتنی بر منطق درونماندگار خاص خویش است و نمیتوان حکم یکی را بر آن دیگر جاری کرد.
📌متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
https://mashghenow.com/?p=6078
🆔️@tahkimmelat
BY تحکیم ملت
![](https://photo.tg-me.com/u/cdn4.cdn-telegram.org/file/r8RnWZOE1Q5lYFWOq_Mbl3YDYdvSIncu2T4vWw0MtbJZddJk8d5dN8yQ4RWE28F1d9sxc2QvVglEDBwtzGovrevDPabp_zHTklWAlAxoIH4hc6INc3P3D-htTLbGWLIJKdAs-ws6kJ0MGSj4MY1vKJbafhgA6gc9B6ntozcNqbvv2YxF1OWmJ3K0aF4RejDwlFhKrAvH63DO6Ofb6cUBxmkZXXSRCXjhYDWiWv9lly1J8ug6GVI4-FcdaglFcbXZ4oOvYnQHptgiKGDu8j5hAUgvseqPuPwTkelspv_qKyo-Fij6T-UKvUWzi-HyJAu7BeINCBeKWPFSdMqUbhPCsA.jpg)
Share with your friend now:
tg-me.com/tahkimmelat/36490