Telegram Group & Telegram Channel
ادامه....

در گروهی از افراد که به دنبال ایست قلبی "تجربه های نزدیک به مرگ" را گزارش کرده اند، ناهوشیاری بهمراه گردش ناکافی خون در بدن، کاهش اکسیژن و در نهایت، نرسیدن خون کافی به مغز این افراد در گزارش های پزشکی ثبت شده است. مطالعات نشان میدهد وقتی علمیات احیا طولانی می شود (مانند حوادث خارج از بیمارستان که امکانات پزشکی با تاخیر در دسترس قرار می گیرد)، گزارش "تجربه های نزدیک به مرگ" کاهش میابد که احتمالا مربوط به از دست دادن حافظه و یا نقص جدی حافظه کوتاه مدت می باشد. بر اساس داده های تصویرنگاری مغزی در افراد با "تجربه های نزدیک به مرگ"، آسیب مغزی خفیفی در کورتکس (لوب فرونتال و اکسی پبتال-ناحیه تابش نور یا optic radiation) و ساب کورتکس مغز (هیپوکامپ، عقده های قاعده ای، تالاموس) رخ میدهد. آنوکسی مغزی یکی از دلایل بروز "تجربه های نزدیک به مرگ" می باشد و احتمالا دلایل پیچیده بیوشیمیایی دیگری بدنبال آنوکسی نیز وجود دارد.
اگرچه فرضیه ها را باید با کمی حتیاط در نظر گرفت، ولی پژوهشگران این حوزه توضیح می دهند که آنوکسی مغزی در این شرایط باعث بروز تجربیات درکی توهمی، دیدن نور و یا تونل، مرور زندگی و مواجهه با نور می گردد. مکانیسم بروز اینگونه تجربیات پی در پی، با از بین رفتن مهار نورونی در کورتکس بینایی شروع و به دیگر نواحی کورتکس مغز گسترش می یابد و بدین ترتیب، تجربه دیدن تونل و رنگ ها پدیدار می شود. بدنبال گسترش آسیب مغزی به هیپوکامپ، تجربیات هیجانی مانند حس شعف، فلاش بک های مربوط به حافظه و مرور زندگی بروز می نماید و هنگامی که آسیب به ناحیه اتصال لوب تمپورال و پاریتال راست گسترش می یابد، به تجربه "ترک بدن" منتهی می شود و این درحالی است که اگر این آسیب در ناحیه اتصال لوب تمپورال و پاریتال چپ باشد، تجربه احساس حضور، ملاقات روح و اتوسکوپی بروز می نماید. مطالعات تصیرنگاری مغزی نشان میدهد که تمام نواحی فوق در ایست قلبی آسیب می بینند.
در سال 1994، لمپرت و همکاران، آزمایشی بر روی گروهی از افراد سالم انجام دادند و در حقیقت با ایجاد هیپرونتیلاسیون، ارتوستاز، مانورهای والسالوا و ایجاد هیپوکسی مغزی گذرا، دستکاری قلبی-عروقی ایجاد کردند. بر اساس این آزمون، 47 درصد افراد حداقل یک نشانه از "تجربه های نزدیک به مرگ" را گزارش کردند. مطالعات دیگر تجربیات مشابهی در زمان استرس، خستگی مفرط، آرامش سازی و حرکت های سریع ورفت و برگشتی سر را در گروهی از افراد سالم گزارش کرده اند.
یافته های پژوهشی مربوط به افراد مصرف کننده مواد هم نشان میدهد که بدنبال مصرف LSD، حشیس، کتامین و دیگر مواد، نشانه های مشابهی مانند "ترک بدن" و یا "تجربه های نزدیک به مرگ" رخ میدهد. از طرف دیگر، بیماران مبتلا به صرع که کانون صدمات مغزی در ناحیه هیپوکامپ دارند، تجربیات مشابه "تجربه های نزدیک به مرگ" را ذکر می نمایند. در EEG افرادی که "تجربه های نزدیک به مرگ" را گزارش کرده اند، تغییرات مشخصی مشابه بیماران صرعی در تمپورال میانی گزارش شده است.
بطور کلی "تجربه های نزدیک به مرگ" به دو نوع تقسیم بندی می شود: نوع یک: وقتی درگیری هر دو نیمکره وجود دارد ولی نیمکره راست مغز و بخصوص محل اتصال لوب تمپورال و پاریتال در معرض آسیب بیشتری است، تجربیاتی مانند "ترک بدن"، تغییر در درک زمان، حس پرواز، حس سبکی و سکوت بروز می نماید؛ و نوع دو: وقتی درگیری هر دو نیمکره وجود دارد ولی نیمکره چپ مغز و بخصوص محل اتصال لوب تمپورال و پاریتال در معرض آسیب بیشتری باشد، تجربیاتی مانند حس حضور، ملاقات و یا ارتباط با روح، تجربیات توهمی بینایی، شنوایی و موسیقی بروز می نماید. در زمانی که هیپوکامپ و امیگدالا یک طرفه و یا دوطرفه در معرض آسیب قرار دارد، تجربیاتی مانند مرور زندگی و هیجانات شیدایی و در صورتی که لوب اکسی پوت آسیب ببیند، تونل و نور ظاهر می شود.


#دکتر_محمد_قدیری
#تجربه_نزدیک_به_مرگ

@OneminMH



tg-me.com/oneminMH/124
Create:
Last Update:

ادامه....

در گروهی از افراد که به دنبال ایست قلبی "تجربه های نزدیک به مرگ" را گزارش کرده اند، ناهوشیاری بهمراه گردش ناکافی خون در بدن، کاهش اکسیژن و در نهایت، نرسیدن خون کافی به مغز این افراد در گزارش های پزشکی ثبت شده است. مطالعات نشان میدهد وقتی علمیات احیا طولانی می شود (مانند حوادث خارج از بیمارستان که امکانات پزشکی با تاخیر در دسترس قرار می گیرد)، گزارش "تجربه های نزدیک به مرگ" کاهش میابد که احتمالا مربوط به از دست دادن حافظه و یا نقص جدی حافظه کوتاه مدت می باشد. بر اساس داده های تصویرنگاری مغزی در افراد با "تجربه های نزدیک به مرگ"، آسیب مغزی خفیفی در کورتکس (لوب فرونتال و اکسی پبتال-ناحیه تابش نور یا optic radiation) و ساب کورتکس مغز (هیپوکامپ، عقده های قاعده ای، تالاموس) رخ میدهد. آنوکسی مغزی یکی از دلایل بروز "تجربه های نزدیک به مرگ" می باشد و احتمالا دلایل پیچیده بیوشیمیایی دیگری بدنبال آنوکسی نیز وجود دارد.
اگرچه فرضیه ها را باید با کمی حتیاط در نظر گرفت، ولی پژوهشگران این حوزه توضیح می دهند که آنوکسی مغزی در این شرایط باعث بروز تجربیات درکی توهمی، دیدن نور و یا تونل، مرور زندگی و مواجهه با نور می گردد. مکانیسم بروز اینگونه تجربیات پی در پی، با از بین رفتن مهار نورونی در کورتکس بینایی شروع و به دیگر نواحی کورتکس مغز گسترش می یابد و بدین ترتیب، تجربه دیدن تونل و رنگ ها پدیدار می شود. بدنبال گسترش آسیب مغزی به هیپوکامپ، تجربیات هیجانی مانند حس شعف، فلاش بک های مربوط به حافظه و مرور زندگی بروز می نماید و هنگامی که آسیب به ناحیه اتصال لوب تمپورال و پاریتال راست گسترش می یابد، به تجربه "ترک بدن" منتهی می شود و این درحالی است که اگر این آسیب در ناحیه اتصال لوب تمپورال و پاریتال چپ باشد، تجربه احساس حضور، ملاقات روح و اتوسکوپی بروز می نماید. مطالعات تصیرنگاری مغزی نشان میدهد که تمام نواحی فوق در ایست قلبی آسیب می بینند.
در سال 1994، لمپرت و همکاران، آزمایشی بر روی گروهی از افراد سالم انجام دادند و در حقیقت با ایجاد هیپرونتیلاسیون، ارتوستاز، مانورهای والسالوا و ایجاد هیپوکسی مغزی گذرا، دستکاری قلبی-عروقی ایجاد کردند. بر اساس این آزمون، 47 درصد افراد حداقل یک نشانه از "تجربه های نزدیک به مرگ" را گزارش کردند. مطالعات دیگر تجربیات مشابهی در زمان استرس، خستگی مفرط، آرامش سازی و حرکت های سریع ورفت و برگشتی سر را در گروهی از افراد سالم گزارش کرده اند.
یافته های پژوهشی مربوط به افراد مصرف کننده مواد هم نشان میدهد که بدنبال مصرف LSD، حشیس، کتامین و دیگر مواد، نشانه های مشابهی مانند "ترک بدن" و یا "تجربه های نزدیک به مرگ" رخ میدهد. از طرف دیگر، بیماران مبتلا به صرع که کانون صدمات مغزی در ناحیه هیپوکامپ دارند، تجربیات مشابه "تجربه های نزدیک به مرگ" را ذکر می نمایند. در EEG افرادی که "تجربه های نزدیک به مرگ" را گزارش کرده اند، تغییرات مشخصی مشابه بیماران صرعی در تمپورال میانی گزارش شده است.
بطور کلی "تجربه های نزدیک به مرگ" به دو نوع تقسیم بندی می شود: نوع یک: وقتی درگیری هر دو نیمکره وجود دارد ولی نیمکره راست مغز و بخصوص محل اتصال لوب تمپورال و پاریتال در معرض آسیب بیشتری است، تجربیاتی مانند "ترک بدن"، تغییر در درک زمان، حس پرواز، حس سبکی و سکوت بروز می نماید؛ و نوع دو: وقتی درگیری هر دو نیمکره وجود دارد ولی نیمکره چپ مغز و بخصوص محل اتصال لوب تمپورال و پاریتال در معرض آسیب بیشتری باشد، تجربیاتی مانند حس حضور، ملاقات و یا ارتباط با روح، تجربیات توهمی بینایی، شنوایی و موسیقی بروز می نماید. در زمانی که هیپوکامپ و امیگدالا یک طرفه و یا دوطرفه در معرض آسیب قرار دارد، تجربیاتی مانند مرور زندگی و هیجانات شیدایی و در صورتی که لوب اکسی پوت آسیب ببیند، تونل و نور ظاهر می شود.


#دکتر_محمد_قدیری
#تجربه_نزدیک_به_مرگ

@OneminMH

BY یک دقیقه با سلامت روان


Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280

Share with your friend now:
tg-me.com/oneminMH/124

View MORE
Open in Telegram


یک دقیقه با سلامت روان Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

For some time, Mr. Durov and a few dozen staffers had no fixed headquarters, but rather traveled the world, setting up shop in one city after another, he told the Journal in 2016. The company now has its operational base in Dubai, though it says it doesn’t keep servers there.Mr. Durov maintains a yearslong friendship from his VK days with actor and tech investor Jared Leto, with whom he shares an ascetic lifestyle that eschews meat and alcohol.

That strategy is the acquisition of a value-priced company by a growth company. Using the growth company's higher-priced stock for the acquisition can produce outsized revenue and earnings growth. Even better is the use of cash, particularly in a growth period when financial aggressiveness is accepted and even positively viewed.he key public rationale behind this strategy is synergy - the 1+1=3 view. In many cases, synergy does occur and is valuable. However, in other cases, particularly as the strategy gains popularity, it doesn't. Joining two different organizations, workforces and cultures is a challenge. Simply putting two separate organizations together necessarily creates disruptions and conflicts that can undermine both operations.

یک دقیقه با سلامت روان from us


Telegram یک دقیقه با سلامت روان
FROM USA