Telegram Group & Telegram Channel
معلم نگاه من

ماجرای دخترک عجیب بود. او در جزیره زندگی می‌کرد و برای ۸۵ ساعت به خشکی تبعید شده بود. این تبعید دقیقاً از ساعت ۱۱:۱۲:۱۳ شروع می‌شد. اما عجیب بودن ماجرای او به این نبود.

در حقیقت او باید با چشم‌های بسته جزیره را ترک می‌کرد. ظاهراً تقدیر بر این بود. یک بخش دیگر ماجرا این بود که مقدر شده بود درست بعد از ۷۲ ساعت چشم‌هایش را به او پس بدهند. این تقدیر در مراسمی به ظاهر اتفاقی رخ می‌داد.

اما هیچ کدام از اینها عجیب نبود. چیزی که ماجرا را عجیب می‌کرد این بود که دخترک، بی آن که ببیند، دیگران را دیدن آموخته بود. فانوس دریایی چشم‌هایش معلم زبردست من در امر آموختن نگاه بود.

زندگی در خاک تا همین حد می‌تواند عجیب باشد. مثلاً ما فکر می‌کنیم یک سال بیشتر عمر کرده‌ایم در صورتی که درست در همین حال، یک سال از عمرمان کم شده است و ما برای بازگشت فرصت چندانی نداریم.

دخترک خیلی زود پیر شد. آن قدر پیر که مجبور شدند او را در پارچه‌ای سپید بپیچند و برای بازگشت به جزیره زیر خاک پنهانش کنند.

در این بین حکایت پیرمرد هم شنیدنی بود. او نقاش بود. نه از آن آدم‌هایی که پرنده‌ای را در قفس نقاشی می‌کنند یا ماهی قرمز کوچکی را در تنگ. او از آن نقاش‌هایی بود که بر آسمان رنگ عشق می‌پاشید. مثلاً فکر کنید جوانی خوش قامت، دخترکی را ببیند که چشم ندارد و عاشقش شود. همه اینها با قانون جزیره سازگار است ولی در مقوله خاک نمی‌گنجد.

ماجرای دخترک عجیب بود. او توانسته بود با چشم‌های بسته، دیدن بیاموزد. با مقیاس زمانی جزیره، من ۴۶ ساعت تمام در کلاس درسش حاضر بودم.

مجید میرزاوزیری
۱۳ اسفند ۰۲

@mirzavaziribooks



tg-me.com/mirzavaziribooks/1778
Create:
Last Update:

معلم نگاه من

ماجرای دخترک عجیب بود. او در جزیره زندگی می‌کرد و برای ۸۵ ساعت به خشکی تبعید شده بود. این تبعید دقیقاً از ساعت ۱۱:۱۲:۱۳ شروع می‌شد. اما عجیب بودن ماجرای او به این نبود.

در حقیقت او باید با چشم‌های بسته جزیره را ترک می‌کرد. ظاهراً تقدیر بر این بود. یک بخش دیگر ماجرا این بود که مقدر شده بود درست بعد از ۷۲ ساعت چشم‌هایش را به او پس بدهند. این تقدیر در مراسمی به ظاهر اتفاقی رخ می‌داد.

اما هیچ کدام از اینها عجیب نبود. چیزی که ماجرا را عجیب می‌کرد این بود که دخترک، بی آن که ببیند، دیگران را دیدن آموخته بود. فانوس دریایی چشم‌هایش معلم زبردست من در امر آموختن نگاه بود.

زندگی در خاک تا همین حد می‌تواند عجیب باشد. مثلاً ما فکر می‌کنیم یک سال بیشتر عمر کرده‌ایم در صورتی که درست در همین حال، یک سال از عمرمان کم شده است و ما برای بازگشت فرصت چندانی نداریم.

دخترک خیلی زود پیر شد. آن قدر پیر که مجبور شدند او را در پارچه‌ای سپید بپیچند و برای بازگشت به جزیره زیر خاک پنهانش کنند.

در این بین حکایت پیرمرد هم شنیدنی بود. او نقاش بود. نه از آن آدم‌هایی که پرنده‌ای را در قفس نقاشی می‌کنند یا ماهی قرمز کوچکی را در تنگ. او از آن نقاش‌هایی بود که بر آسمان رنگ عشق می‌پاشید. مثلاً فکر کنید جوانی خوش قامت، دخترکی را ببیند که چشم ندارد و عاشقش شود. همه اینها با قانون جزیره سازگار است ولی در مقوله خاک نمی‌گنجد.

ماجرای دخترک عجیب بود. او توانسته بود با چشم‌های بسته، دیدن بیاموزد. با مقیاس زمانی جزیره، من ۴۶ ساعت تمام در کلاس درسش حاضر بودم.

مجید میرزاوزیری
۱۳ اسفند ۰۲

@mirzavaziribooks

BY آثار مجید میرزاوزیری


Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280

Share with your friend now:
tg-me.com/mirzavaziribooks/1778

View MORE
Open in Telegram


آثار مجید میرزاوزیری Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

How to Use Bitcoin?

n the U.S. people generally use Bitcoin as an alternative investment, helping diversify a portfolio apart from stocks and bonds. You can also use Bitcoin to make purchases, but the number of vendors that accept the cryptocurrency is still limited. Big companies that accept Bitcoin include Overstock, AT&T and Twitch. You may also find that some small local retailers or certain websites take Bitcoin, but you’ll have to do some digging. That said, PayPal has announced that it will enable cryptocurrency as a funding source for purchases this year, financing purchases by automatically converting crypto holdings to fiat currency for users. “They have 346 million users and they’re connected to 26 million merchants,” says Spencer Montgomery, founder of Uinta Crypto Consulting. “It’s huge.”

آثار مجید میرزاوزیری from us


Telegram آثار مجید میرزاوزیری
FROM USA