tg-me.com/alimirmoosavi/336
Last Update:
درنگی در استبداد دینی!
✍به تازگی با تنی چند از دوستان اهل علم بحثی بر سر استبداد دینی در گرفت. عزیزی اهل نظر مدعی بود نظام هایی که استبداد دینی خوانده می شوند، در حقیقت نوعی استبداد لاییک هستند، زیرا نه تنها رفتار و عمل کرد آن ها بر اساس آموزه ها و ارزش های دینی قابل توجیه نیست، بلکه با آن ها تضاد دارد. برخی از این فراتر رفته و ادعا می کنند، حکومت های موسوم به دینی نیز در واقع نوعی حکومت سکولار هستند. زیرا در پوشش دین و ژست دفاع از آن، در اصل حفظ و افزایش قدرت خویش را چه بسا با وحشیانه ترین شیوه ها دنبال می کنند. از این دیدگاه حکومت را تنها در صورتی می توان دینی خواند که با ارزش های والای دینی مانند عدالت همسو باشد.
🔹بی تردید این ادعا با نیتِ درستِ پیراستن دامان دین از اتهام آلودگی به استبداد و تبرئه آن از مظالم و مفاسد فراوان موجود در حکومت های دینی طرح می شود؛ اتهامی که اصل دین را نزد بسیاری زیر سوال برده و به دین گریزی جوانان و نسل جدید دامن زده است. برخی برای رفع این خطر می کوشند انتساب این نوع حکومت را به دین زیر سوال ببرند. اما این ادعا از چند جهت جای انتقاد دارد و این کوشش قرین توفیق نیست.
🔹نخست این که با چنین استدلالی اساسا استبداد دینی وجود نخواهد داشت و تفکیک استبداد دینی از غیر دینی ناموجه خواهد بود. در حالی که در بررسی استبداد و تقسیم بندی انواع آن، این تفکیک موجه و جا افتاده ای است و اندیشمندان بسیاری در جهان غرب و جهان اسلام از آن سخن گفته و استبداد دینی را بدترین نوع آن دانسته اند. برای نمونه می توان منتسکیو، کواکبی و نایینی را مثال زد. از نظر کواکبی شدیدترین مرتبه استبداد که از شر آن باید به خدا پناه برد، آن است که اقتدار مذهبی و تاج و تخت پادشاهی و فرماندهی نظامی به دست فردی باشد که در برابر هیچ فرد و نهادی پاسخ گو نیست.
🔹دوم این که تفکیک استبداد و یا حکومت به دینی و غیر دینی بر اساس انطباق عمل کرد نظام استبدادی و یا حکومت با اصول و ارزش های دینی یا عدم آن استوار نیست. این تفکیک بر پایه شکل ظاهری نظام های استبدادی و جایگاه نهاد دین و اقتدار دینی در آن ها صورت گرفته است. استبداد از نگاهی عام نظامی است که در آن قدرت سیاسی بدون محدودیت اعمال می شود و هیچ نوع تناسبی بین میزان قدرت و پاسخ گویی وجود ندارد. به قول کواکبی قدرت در آن به شکل دلبخواهانه و بدون ترس از پاسخ گویی و مواخذه اعمال می شود. اگر چنین نظامی صورتی دینی به خود گیرد، استبداد دینی پدید می آید.
🔹از این دیدگاه سه فرض برای استبداد دینی می توان تصور کرد: نخست این که نظام استبدادی برای توجیه رفتار و پیش برد برنامه خود از دین استفاده ابزاری کند، دوم این که چارچوب و ساختار نظام استبدادی بر اساس دین توجیه شود و مشروعیت یابد و در نهایت این که اقتدار دینی و سیاسی ادغام شود و رهبری مذهبی در راس نظام استبدادی قرار گیرد. این سه فرض قابل جمع هستند، و در صورت جمع آنها با بدترین نوع استبداد دینی روبرو خواهیم بود.
🔹در نهایت این ادعا بر این پیش فرض نهفته استوار است که هیچ امر ناپسند و شری در دین وجود ندارد و دین در واقع عبارتست از هر آنچه خوب و پسندیده است. نو اندیشان دینی آگاهانه و یا نا آگاهانه با این پیش فرض می کوشند انتقادهای نسل جدید به دین را پاسخ گویند. حال آن که دین تاریخی که در اندیشه و عمل مسلمانان بازتاب یافته است، تنها خوبی ها را در بر نمی گیرد. در طول تاریخ بسیاری از بی عدالتی ها، تبعیض ها، شرارت و خشونت ها در چارچوب همین دین توجیه شده و تداوم یافته است. از این رو حکومت دینی تنها منحصر در حکومت منطبق با ارزش های دینی نیست و استبداد به آسانی می تواند به آسانی چهره دینی یابد. کسانی که از استبداد دینی سخن گفته و آسیب ها و خطرهای حکومت به نام دین را گوشزد کرده اند به این واقعیت توجه داشته اند.
🔹بنابر این برای دفاع از دین به جای انکار واقعیت استبداد دینی، شایسته است بپذیریم دین چهره های گوناگونی به خود می گیرد و می توان از آن برای تحقق و توجیه اموری که به لحاظ اخلاقی ناپسند و نادرست هستند، نیز بهره برد و آن را در این راستا تفسیر کرد. به گفته مولانا "زین رسن قومی درون چه شدند". از دیدگاه معرفتی و دین شناسانه، این مشکل را با شناسایی معیاری فرادینی می توان حل کرد. باور به حجیت عقل عملی و شناسایی استقلال اخلاق از دین و شریعت جدی ترین پیشنهادی است که در این راستا به نظر می رسد. با این معیار می توان به شکستن اصنام و بتواره هایی امیدوار بود که در پوشش دین از مدنیت و زندگی بر اساس استاندارد های انسانی جلوگیری می کند. سخن را با این بیت زیبای سعدی به پایان بریم:
هر ساعت از نو قبله ای با بت پرستی می رسد
توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
علی میرموسوی ۶ دی ۱۴۰۱
@alimirmoosavi
BY میرموسوی
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 283
Share with your friend now:
tg-me.com/alimirmoosavi/336