tg-me.com/aba_saydi/103
Last Update:
هو القادر
✅ در باب قدرتِ خلقِ قدرتِ خلق
✍️ حجتاله صیدی
🔹 دانشکدهی اقتصاد دانشگاه علامهی طباطبایی در تقاطع خیابانهای شهیدبهشتی و بخارست، که بعدها احمدقصیر نام گرفت، سرشار از خاطره و درس است برای این بنده که البته دانشجوی حسابداری بودم و در دانشکدهی خیابان توانیر درس خواندهام. اما دانشکدهی اقتصاد اولین مکانی بود که پس از اعلام قبولی در کنکور سال شصت و پنج باید برای ثبت نام به آن مکان دیرسال میرفتیم و سپس هر کس به دانشکدهی خود معرفی میشد. ایضاً کنگرهها و همایشهای پر شر و شور هم در تالار همان ساختمان برگزار میشد و سالن ورزش آن نیز تنها سالن مناسب برای گذراندن چند واحد درس تربیت بدنی بود.
🔹 از سال هفتاد و شش که تدریس در دانشگاه علامه را آغاز کرده بودم، برخی ترمها برای تدریس سرفصلهای حسابداری به دانشجویان اقتصاد، به آن ساختمان خاطرهانگیز میرفتم، همانگونه که برخی استادان اقتصاد از این دانشکده میآمدند به خیابان توانیر برای تدریس اقتصاد خرد یا کلان برای دانشجویان حسابداری یا مدیریت.
🔹 از رویدادهای جدید دوران تدریس در دانشکدهی اقتصاد، ازدحام خانوادهها بود در ورودی ساختمانی که کمی بالاتر، در آن سوی خیابان بود و تعلق داشت به نیروی انتظامی تهران بزرگ و آن روزها عنوانی داشت شبیه گشت ارشاد با پلیس امنیت اخلاقی امروز. گاهی که به دلیل فقدان محل پارک خودرو، با راننده میرفتم، همکارم در مسیر برگشت، گزارش مبسوطی میداد از مشاهداتش در برخورد با بدحجابی و روابط دختران و پسران و رفتار خانوادههای مضطرب و پلیسهای نرمخو و خشن و خوشخنده و اخم کرده و نظایر آن.
🔹 آنچه قصد حکایت دارم، اما چیز دیگری است و آن خاطرهای است از نیمسال دوم سال تحصیلی یکهزار و سیصد و هشتاد خورشیدی. عصر روزهای یکشنبه و سهشنبهی آن نیمسال درس سه واحدی حسابداری صنعتی داشتم با دانشجویان اقتصاد. لحظههای پایانی کلاس در عصر روز یکشنبه نوزدهم اسفند بود که دانشجویان اجازه خواستند تا کلاس سهشنبه عصر برگزار نشود. علت را که پرسیدم گفتند شرکت در مراسم چهارشنبهسوری. یادآوری کردم که مراسم را باید غروب آخرین سهشنبهی سال برگزار کنند که بیست و هشتم اسفند است و نه بیست و یکم. چند نفر از دانشجویان با تأیید این حقیقت، گفتند که «امسال به خاطر آغاز ماه محرم، چهارشنبهسوری را انداختهاند یک هفته زودتر» با تعجب پرسیدم چه کسی انداخته زودتر؟ پاسخ دادند: خود مردم. پرسیدم چگونه؟ پاسخ دادند: همینطوری. تصمیم جمعی است.
🔹همین هم شد. عصر سهشنبه بیستویکم عصر نورافشانی بود و ترقهبازی و پریدن از آتش و عصر سهشنبهی آخر سال تقریباً سوت و کور. تصمیم جمعی کار خود را به خوبی و البته «همینطوری» پیش برده بود با احترام به محرم و ایام سوگواری سالار شهیدان.تلفیق ارزشمندی از مذهب و سنت.
🔹 همگان به خاطر دارند که در آن سالها هنوز تلفن همراه فراگیر نشده بود و گوشی دارندگان آن هم فقط امکان برقراری تماس داشت و زنگ ساعت و تمام. نه تنها از شبکههای مجازی اجتماعی و واتساپ و تلگرام و نظایر آن خبری نبود و اساساً چنین چیزی در ذهن نمیگنجید بلکه از گوشی هوشمند و اینترنت درون آن هم کسی سراغی نداشت و اینترنت تنها نعمتی بود که در رایانههای شخصی و پس از چند بار زنگ خوردن و برقراری ارتباط و جیغ و داد رایانهای ظاهر میشد.
🔹اگر در آن سالهای دور، قدرت مردم چنان بود، که بود و جلوههای بارز آن را میشد در انقلاب اسلامی پنجاه و هفت، جنگ هشت ساله و خرداد هفتاد و شش دید، در این سالهای رواج گوشی هوشمند و اینترنت همراه، باید در برابر قدرت تصمیم جمعی مردم کلاه از سر برداشت. وقتی بیست سال پیش، بدون اعلام صدا و سیما یا درج در روزنامه و در نبود شبکههای اجتماعی، مراسم چهاشنبه سوری مردمان، یک هفته زودتر برگزار میشود بدون نیاز به هماهنگی رسمی، امروز میتوان قدرت نرم مردم سرافراز ایران بزرگ را که دهها برابر شده است، صدها برابر ارج نهاد و در این شرایط پیچیده، از آن برای توسعه و ارتقاء کشور بهره گرفت.
🗓سهشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱
#حجت_اله_صیدی
www.tg-me.com/us/آبا/com.aba_saydi
BY آبا
Share with your friend now:
tg-me.com/aba_saydi/103