Telegram Group & Telegram Channel
حداقلْ کلانشهر
🎯 بابای ریرا سلام! 📌 نامه‌ای به حامد اسماعیلیون به خاطر همه کوشش‌هایش 🖊 دانیال حقیقی 🔹حامد، لحظه‌به‌لحظه و پیگیرانه اتفاقات را دنبال می‌کنم. از دیدگاه شخصی به برخی از اتفاقات و موضع‌گیری‌ها و موارد نقد دارم اما فکر می‌کنم باید این مسائل امروز مطرح شود…
🎯 بازیگر نقش کمدی علیرغم وضعیت تراژیک

🖊 آراز بارسقیان

🔹 گزاره‌ای ناقص: هر انسانی، توانایی انجام هر امور انسانی‌ای را دارد. پس اجازهٔ هر کاری داریم؟ حامد اسماعیلیون یکی از خیلی آدم‌هایی است که باید از خودش روزانه این سؤال را بپرسد... و البته این یکی: چقدر با «تروپِ روایی» «آدم اشتباهی/عوضی» آشناییم؟ یعنی روایت آدمی که زندگی دیگری دارد و یک مرتبه طی حادثه‌ای به اشتباه تبدیل به قهرمان می‌شود.

🔸اسماعیلیونِ پیشا پرواز را در تباری جای می‌گیرد تحت عنوان «ادبیات روشنفکری». اینجا استفاده از «تروپ‌های» عامه‌پسند جایی ندارد و خب قاعدتاً کسی که در آن جایگاه می‌رود آشنایی ویژه‌ای با این «تروپ‌های» نخ نما ندارد. [و آشکار و پنهان] خود را برتر از عوام می‌داند. و خب او بخشی از رشدش در چنین فرهنگی بوده. فرهنگی با سایهٔ بلند و البته رو به زوال‌تر. از اواسط دههٔ ۹۰ افول این فرهنگ تسریع شد و پراکندگی جغرافیایی و محفلی کار را برای ادبیاتی‌ها سخت‌تر کرد. رشد شبکه‌های اجتماعی هم فضا را تشدید کرد و همین اسماعیلیون را قبل از فاجعهٔ پرواز ۷۵۲ تبدیل به یکی دیگر از ادبیاتی/بلاگرهای شبکه‌اجتماعی کرد. آنجا به شغل همه‌گیر «استتوس» می‌پرداخت و اندک مخاطبی را منتظر آثار منتشر نشده‌اش می‌گذاشت.

🔹 بعد از جریان پرواز ۷۵۲، او وارد موقعیت تراژیک مردی شد که حالا دختر و همسرش را از دست داده و پا در یک مبارزهٔ استمراری تمام عیار گذاشته. بُعد ادبیات باعث شد در این چرخش او وجه دیگری هم بگیرد. بالاخره قلمی داشت و توان نوشتن. پس کنار خانواده‌هایی دیگر قرار گرفت و تمامشان کنار هم یک تَن کامل را ساختند. منتها اسماعیلیون گاهی فکر می‌کرد فرای این وحدت است و مواقعی از جا در می‌رفت. اما جایی که او در موقعیتِ خطرناکِ کمدی/تراژدی قرار گرفت، حوادث پسا شهریور ۱۴۰۱ بود. پدر داغ‌دار، نویسندهٔ تا دیروز مؤدب منتظر مجوز و امروز غیرمجاز، یک مرتبه زندگی‌اش پیچ دیگری خورد؛ پیچی از سر روی هم انداختن دو اعتراض متصل/منفصل (دو جریان غم‌انگیز: مهسا امینی و جریان هواپیما).

🔸در داستان‌هایی که از این تروپ استفاده می‌کنند «دیگران» نقش پررنگی دارند. یک طرف چشم انتظار صدایی که بتواند «بی‌صدایی» خودش را در دهانش بگذارد. هر کسی که سابقهٔ اندک پاکی دارد و داستانی تراژیک برای مبارزه سوژهٔ خوبی برای «امیدواری» است. همه‌چیز را در چهارچوب «مرد اشتباهی» بگذاریم. این بار دیگران هستند که او را امید خود می‌دانند و یادشان می‌رود که او هیچ فرقی نکرده. او همان «استوس‌نویس» فیس‌بوک است که دچار تراژدی‌ای جمعی شده. مردی که اشتباهی قهرمان می‌شود تولید امید و انتظار می‌کند. حرف زدن به خودش را با هزینه می‌کند. از آن طرف هم توی داستان یک آدم «بد/شرور» داریم ـ افرادی با گرایشات و منافع مختلف ـ که چیزی از گذشتهٔ او می‌داند یا نمی‌داند و می‌خواهد دستش را رو کند یا خرابش کنند. یک روز از ارتباط او با داخل می‌گویند، یک روز از رابطه‌اش مجاهدین/منافقین.

🔹در داستان‌های مبتنی بر این تروپ، شخصیت اصلی بالاخره نقطه‌ای واقعیت را رو می‌کند. او همیشه سعی می‌کند با آموخته/سابقهٔ گذشتهٔ خود کار را پیش ببرد. اصولاً هم سعی نمی‌کند غرق در نقش خود شود، چون این یک تخطی است و محکوم به فناست. در کمدی معمولاً صفای روستایی شخصیت باعث نجاتش است. اما اینجا برای اسماعیلیون خبری از چنین وضعیتی نیست.

🔸وقتی آموزه‌های زندگی شبه‌روشنفکری بخواهد عملیاتی شود و بخواهد با همهٔ مسائل عین مباحث آموزشی دندان‌پزشکی برخورد کند، شخص به طور کامل در نقش اشتباهی خود فرو می‌رود. هوبریس یا همان تکبر به سراغ آدمی می‌آید و همه‌چیز با همه‌چیز قاتی می‌شود چون نقشْ شخص را بلعیده. دیگر خیال «فروش رؤیا» و ذوب شدن در واژهٔ سختِ تعریفِ «دموکراسی» در این جو سیاسی‌زدهٔ روز کمک می‌کند شخص از نقش اصلاً بیرون نیاید. نتیجه‌اش رسیدن به نقطه‌ای است که دیگر ده درصد از تراژدی مرگ همسر و فرزند باقی می‌ماند و نود درصدش می‌شود کمدی سیاه. این اتفاق بدی است چون تمام همدلی‌ها با مسئلهٔ هواپیما کنار گذاشته می‌شود. تکراری است: مسائل با هم قاطی می‌شود و فاجعه زود فراموش، احترام به فاجعه هم فقط در دو کلمهٔ اول خلاصه.

🔹درماندگی آدمی که دیگر همه متوجهٔ ناتوانی‌اش شدند را می‌شود از تازه‌ترین «گزارشش به مردم» دریافت کرد؛ آنجاست که می‌بینیم او هنوز نقش «اشتباهی» را رها نمی‌کند. او فراموش کرده «علی نژاد» بچه‌های ادبیات روشنفکری ایران نیستند که با تعارف‌های خُنَک سروته رابطه‌ای باهاشان را در آورد. فراموش کرده عرصهٔ سیاست، نیاز به سیاسی‌کاری دارد نه «ادبی» کاری و «دندان‌سازی». نمی‌داند داغیِ پدر داغدار تُندی پای نوشتن یک نسخه از هر «منشوری» یَخ می‌شود. این‌ها عوارض فرو رفتن زیادی در نقشی اشتباهی است.

▪️همین.

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature



tg-me.com/AtLeastLiterature/815
Create:
Last Update:

🎯 بازیگر نقش کمدی علیرغم وضعیت تراژیک

🖊 آراز بارسقیان

🔹 گزاره‌ای ناقص: هر انسانی، توانایی انجام هر امور انسانی‌ای را دارد. پس اجازهٔ هر کاری داریم؟ حامد اسماعیلیون یکی از خیلی آدم‌هایی است که باید از خودش روزانه این سؤال را بپرسد... و البته این یکی: چقدر با «تروپِ روایی» «آدم اشتباهی/عوضی» آشناییم؟ یعنی روایت آدمی که زندگی دیگری دارد و یک مرتبه طی حادثه‌ای به اشتباه تبدیل به قهرمان می‌شود.

🔸اسماعیلیونِ پیشا پرواز را در تباری جای می‌گیرد تحت عنوان «ادبیات روشنفکری». اینجا استفاده از «تروپ‌های» عامه‌پسند جایی ندارد و خب قاعدتاً کسی که در آن جایگاه می‌رود آشنایی ویژه‌ای با این «تروپ‌های» نخ نما ندارد. [و آشکار و پنهان] خود را برتر از عوام می‌داند. و خب او بخشی از رشدش در چنین فرهنگی بوده. فرهنگی با سایهٔ بلند و البته رو به زوال‌تر. از اواسط دههٔ ۹۰ افول این فرهنگ تسریع شد و پراکندگی جغرافیایی و محفلی کار را برای ادبیاتی‌ها سخت‌تر کرد. رشد شبکه‌های اجتماعی هم فضا را تشدید کرد و همین اسماعیلیون را قبل از فاجعهٔ پرواز ۷۵۲ تبدیل به یکی دیگر از ادبیاتی/بلاگرهای شبکه‌اجتماعی کرد. آنجا به شغل همه‌گیر «استتوس» می‌پرداخت و اندک مخاطبی را منتظر آثار منتشر نشده‌اش می‌گذاشت.

🔹 بعد از جریان پرواز ۷۵۲، او وارد موقعیت تراژیک مردی شد که حالا دختر و همسرش را از دست داده و پا در یک مبارزهٔ استمراری تمام عیار گذاشته. بُعد ادبیات باعث شد در این چرخش او وجه دیگری هم بگیرد. بالاخره قلمی داشت و توان نوشتن. پس کنار خانواده‌هایی دیگر قرار گرفت و تمامشان کنار هم یک تَن کامل را ساختند. منتها اسماعیلیون گاهی فکر می‌کرد فرای این وحدت است و مواقعی از جا در می‌رفت. اما جایی که او در موقعیتِ خطرناکِ کمدی/تراژدی قرار گرفت، حوادث پسا شهریور ۱۴۰۱ بود. پدر داغ‌دار، نویسندهٔ تا دیروز مؤدب منتظر مجوز و امروز غیرمجاز، یک مرتبه زندگی‌اش پیچ دیگری خورد؛ پیچی از سر روی هم انداختن دو اعتراض متصل/منفصل (دو جریان غم‌انگیز: مهسا امینی و جریان هواپیما).

🔸در داستان‌هایی که از این تروپ استفاده می‌کنند «دیگران» نقش پررنگی دارند. یک طرف چشم انتظار صدایی که بتواند «بی‌صدایی» خودش را در دهانش بگذارد. هر کسی که سابقهٔ اندک پاکی دارد و داستانی تراژیک برای مبارزه سوژهٔ خوبی برای «امیدواری» است. همه‌چیز را در چهارچوب «مرد اشتباهی» بگذاریم. این بار دیگران هستند که او را امید خود می‌دانند و یادشان می‌رود که او هیچ فرقی نکرده. او همان «استوس‌نویس» فیس‌بوک است که دچار تراژدی‌ای جمعی شده. مردی که اشتباهی قهرمان می‌شود تولید امید و انتظار می‌کند. حرف زدن به خودش را با هزینه می‌کند. از آن طرف هم توی داستان یک آدم «بد/شرور» داریم ـ افرادی با گرایشات و منافع مختلف ـ که چیزی از گذشتهٔ او می‌داند یا نمی‌داند و می‌خواهد دستش را رو کند یا خرابش کنند. یک روز از ارتباط او با داخل می‌گویند، یک روز از رابطه‌اش مجاهدین/منافقین.

🔹در داستان‌های مبتنی بر این تروپ، شخصیت اصلی بالاخره نقطه‌ای واقعیت را رو می‌کند. او همیشه سعی می‌کند با آموخته/سابقهٔ گذشتهٔ خود کار را پیش ببرد. اصولاً هم سعی نمی‌کند غرق در نقش خود شود، چون این یک تخطی است و محکوم به فناست. در کمدی معمولاً صفای روستایی شخصیت باعث نجاتش است. اما اینجا برای اسماعیلیون خبری از چنین وضعیتی نیست.

🔸وقتی آموزه‌های زندگی شبه‌روشنفکری بخواهد عملیاتی شود و بخواهد با همهٔ مسائل عین مباحث آموزشی دندان‌پزشکی برخورد کند، شخص به طور کامل در نقش اشتباهی خود فرو می‌رود. هوبریس یا همان تکبر به سراغ آدمی می‌آید و همه‌چیز با همه‌چیز قاتی می‌شود چون نقشْ شخص را بلعیده. دیگر خیال «فروش رؤیا» و ذوب شدن در واژهٔ سختِ تعریفِ «دموکراسی» در این جو سیاسی‌زدهٔ روز کمک می‌کند شخص از نقش اصلاً بیرون نیاید. نتیجه‌اش رسیدن به نقطه‌ای است که دیگر ده درصد از تراژدی مرگ همسر و فرزند باقی می‌ماند و نود درصدش می‌شود کمدی سیاه. این اتفاق بدی است چون تمام همدلی‌ها با مسئلهٔ هواپیما کنار گذاشته می‌شود. تکراری است: مسائل با هم قاطی می‌شود و فاجعه زود فراموش، احترام به فاجعه هم فقط در دو کلمهٔ اول خلاصه.

🔹درماندگی آدمی که دیگر همه متوجهٔ ناتوانی‌اش شدند را می‌شود از تازه‌ترین «گزارشش به مردم» دریافت کرد؛ آنجاست که می‌بینیم او هنوز نقش «اشتباهی» را رها نمی‌کند. او فراموش کرده «علی نژاد» بچه‌های ادبیات روشنفکری ایران نیستند که با تعارف‌های خُنَک سروته رابطه‌ای باهاشان را در آورد. فراموش کرده عرصهٔ سیاست، نیاز به سیاسی‌کاری دارد نه «ادبی» کاری و «دندان‌سازی». نمی‌داند داغیِ پدر داغدار تُندی پای نوشتن یک نسخه از هر «منشوری» یَخ می‌شود. این‌ها عوارض فرو رفتن زیادی در نقشی اشتباهی است.

▪️همین.

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature

BY حداقلْ کلانشهر




Share with your friend now:
tg-me.com/AtLeastLiterature/815

View MORE
Open in Telegram


حداقلْ کلانشهر Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

The S&P 500 slumped 1.8% on Monday and Tuesday, thanks to China Evergrande, the Chinese property company that looks like it is ready to default on its more-than $300 billion in debt. Cries of the next Lehman Brothers—or maybe the next Silverado?—echoed through the canyons of Wall Street as investors prepared for the worst.

Telegram Be The Next Best SPAC

I have no inside knowledge of a potential stock listing of the popular anti-Whatsapp messaging app, Telegram. But I know this much, judging by most people I talk to, especially crypto investors, if Telegram ever went public, people would gobble it up. I know I would. I’m waiting for it. So is Sergei Sergienko, who claims he owns $800,000 of Telegram’s pre-initial coin offering (ICO) tokens. “If Telegram does a SPAC IPO, there would be demand for this issue. It would probably outstrip the interest we saw during the ICO. Why? Because as of right now Telegram looks like a liberal application that can accept anyone - right after WhatsApp and others have turn on the censorship,” he says.

حداقلْ کلانشهر from us


Telegram حداقلْ کلانشهر
FROM USA