🔴 توهم افول لیبرال دموکراسی با چاشنی کمونیستی
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 این روزها شاهد اعتراضات دانشجویی مخالفان جنگ در غزه در تعدادی از دانشگاه‌های ایالات متحده و برخی کشورهای دیگر هستیم. اینکه این اعتراضات بتواند تأثیری بر توقف جنگ در غزه و جلوگیری از کشته شدن جمعی دیگر از انسان‌های بی‌دفاع داشته باشد؛ گرچه خوشبینانه؛ ولی در نگاه اول، آرزوی هر وجدان متألم از وضعیت فجیع مردم غزه است؛ اما به لحاظ جامعه شناسی سیاسی و اندیشه‌ای، ترکیب اجتماعی، فرهنگی و گرایش فکری- سیاسی معترضان و حامیان آنها توجه بسیاری از تحلیلگران و متخصصان این حوزه‌ها را به خود جلب کرده است و گفته می‌شود، جمعیت معترضان، ترکیبی از اسلام گرایان، گروه‌های چپ (که از دهه ۸۰ قرن بیستم بر اساس یک پروژه فکری کمونیست، نفوذ زیادی در دانشگاه‌های ایالات متحده حتی در بین اساتید آن یافتند) و همچنین افرادی حتی با گرایشات برتری جویی نژادپرستی و یهودی ستیزی است که اگر به واقع این ترکیب وجود داشته باشد، بسیار هشدار دهنده و قابل تامل است.

⬅️ بعد از جنگ جهانی اول در آلمان عده‌ای از متألهان و مبلغان دینی که البته همگی شخصیت‌های مدرن و از پروتستان‌ها بودند، تصمیم به الهام گیری سیاسی از کتاب مقدس گرفتند و چنان استدلال‌های مدرنی مطرح کردند که در بین اقشار مدرن تحصیل کرده بسیار جذاب و انگیزاننده بود. این متفکران دینی کاملاً به رویارویی با اندیشه لیبرال دموکراسی برخاستند و الهیات سیاسی شورمندانه‌ای را پایه‌ریزی کردند که به باور آنها چون لیبرال دموکراسی در حال افول بود، آن را بر ویرانه‌هایش استوار خواهند کرد. این چنین بود که کمونیست‌ها و نازیست‌های نژادپرست نیز به آنها پیوستند و ائتلافی نانوشته آنها را در وحشت‌آورترین نقطه تاریخ؛ یعنی به قدرت رسیدن فاشیسم و نازیسم و جنگ جهانی دوم پیوند داد، نقطه‌ای که هرگز آن متفکران و متألهان نوگرا از ابتدا تصورش هم نمی‌کردند.

⬅️ چنین ائتلاف‌هایی بین چپ‌ها و گروه‌های سوسیالیستی با گروه‌های دین‌گرای سیاسی در تاریخ معاصر ایران نیز تجربه شده است، جایی که گرایش‌های سنتی و بنیادگرایانه دینی هرگز از پس تحولات عظیم سیاسی- اجتماعی برنمی‌آیند و اساساً قدرت اجتماعی لازم برای بسیج منابع را ندارند، به ویژه در بین اقشار تحصیل کرده، دانشجو و طبقاتی آشنا شده با سبک زندگی مدرن در جوامعی که مدرنیسم یا شبه مدرنیسم در آن نفوذ کرده است.
در چنین شرایطی است که متفکرانی که از اتفاق در بهترین دانشگاه‌های غرب تحصیل کرده‌اند، قادر خواهند بود، هم الهیات سیاسی شورانگیزی را پایه‌ریزی کنند که بیشترین نفوذ را در بین دانشگاهیان خواهد داشت و هم از پتانسیل بالایی برای ائتلاف با گروه‌های چپ و مارکسیستی برخورد هستند.

⬅️ تصور اینکه جامعه‌ای الهیات سیاسی اصیل «ولی به سبک و سیاقی کاملاً مدرن پدید آورد، تصوری شگفت و برآشوبنده است». در اینجا متألهان و روحانیان با گرایش‌های سیاسی نوگرا نیز چنین توان برآشوبندگی دارند و «برآشوبنده تر این واقعیت است که این متألهان سیاسی جدید آثاری اصیل و چالش برانگیز پدید آورند که به سادگی نمی‌توان ردشان کرد».

⬅️ گرچه بی‌همراهی این دو دسته نوگرایان دینی سیاسی و چپ ها هرگز گرایشات بنیادگرایانه دینی (که در آن همیشه نوعی برتری جویی و تکفیر غیر خود نهفته است) و همچنین گرایشات سنتی دینی در جوامعی حتی نیمه مدرن و شبه مدرن نیز قادر به قدرت رسیدن نیستند؛ ولی داستان این ائتلاف، سرانجام منتهی به تلخ ترین بخش تاریخ معاصر و استیلای همه جانبه بنیادگرایی دینی با توهمی مشابه آلمان بین دو جنگ جهانی می شود، توهم افول لیبرال دموکراسی با چاشنی کمونیستی.


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 به انحصار درآوردن معنا و گره زدن آن به سیاست
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 در جمعی از دختران ۱۷ تا ۱۹ ساله که همگی به لحاظ درسی از برترین‌ها بودند و از خودشان توصیفی شناختی ارائه می‌دادند، یک ویژگی مشترک دریافت می‌شد، مسأله اصلی اکثریت آنها، مسأله معنا و نداشتن نقطه اتکای معنایی بودـ بچه‌هایی باهوش که به خوبی درک می‌کردند در پیرامون آنها چه می‌گذرد، چقدر همه چیز خالی از معنای واقعی و سرشار از تظاهر است، معنایی که در زیر فشار ساختارهای بی‌معنا (از دریچه نگاهشان) قربانی شده بود و با فریادی بلند یادآوری می‌کرد که بزرگترین جنایت در حق بشریت به انحصار درآوردن معنا و گره زدن آن به سیاست است.

⬅️  آنها گاهی به همه چیز می‌خندند و گاهی اشک می‌ریزند. گویی آنها هیچ ارتباطی با برخی کتابهای درسی خود  که تشخیص می دهند با تفکری انحصاری دستکاری شده است، برقرار نمی‌کنند و کاملاً خلاف آن را باور دارند، آنها می‌گویند: «فقط می‌خوانیم که نمره بگیریم». آنها نمی‌پذیرند که به طور مثال «فقه» به عنوان علمی اجتماعی در کتاب جامعه شناسی آنها معرفی شود که قدرت توصیف و تبیین (دو وظیفه اصلی علم) ندارد؛ ولی چگونگی رفتار مسلمانان را با احکام و قواعد تعیین می‌کند! اینها را به سخره می‌گیرند، چه رسد که خود را تابع و ملزم به این احکام بدانند یا اشتیاقی داشته باشند، برای مطالعه این علمی که نه توصیف می‌کند، نه تبیین و نه قدرت پیش‌بینی دارد!

⬅️ گویی خدای آنها و ساحت معنایی او را در زندانی انحصاری و مسیر ره یافتن به سوی او را سد کرده‌اند. همه آنها گمشده‌ای دارند که به دلیل اراده‌ای برای هر لحظه دور شدن از این زندان انحصاری و ترس از آن، از او دور و دورتر می‌شوند.
خدایی که در طول تاریخ، سه تعبیر و تصویر انتزاعی، تجربه بشر از ساحتش را برساخته است:

⬅️ ۱- تصویری که در آن تمایل به اطاعت محض از انسان‌هایی است که «عقیده بر آن است، نزدیکی‌شان به ساحت الهی به آنان اقتدار حکومت کردن می‌دهد»،«حاکم تئوکراتیکی» که جلوه ساحت الهی بود و مردمان برای تقرب به خدا نیاز به توسل به درگاه او و برای بخشایش خدا نیاز به شفاعت و واسطه‌گری او داشتند. «از این حیث تا حد زیادی شبیه وکیل بود و نیز به مثابه نماینده خدا در زمین عمل می‌کرد». این تصور از خدا میراث تمدن‌های اولیه مانند تمدن مصر است.

⬅️ ۲- تصوری که در آن خدا اکنون در روی زمین حکومت نمی‌کند، «خدایی که از جهان روی می‌گرداند و چهره‌اش را پنهان می‌کند»؛ اما در آخرالزمان بر مردم حکومت خواهد کرد. به این تصور «گنوسیسم» گویند که بیشتر در جهان باستان بود و «اشکالی از آن را می‌توان در بسیاری از ادیان و مکاتب فلسفی پیدا کرد».

⬅️ ۳- تصوری که در ادیان ابراهیمی ارائه می‌شود، «در این تصویر، تنها خدا خداست»، او نه قصد سیاسی دارد، نه خودش را پنهان می‌کند. «او عادت ندارد که صورتش را نشان دهد؛ اما به قدر کافی از خودش رد پا می‌گذارد» تا بشر با شناخت او و اشتیاق به او به زندگی‌اش معنا بدهد و به آرامشی عمیق در کوران وقایع سهمگین طول تاریخ بشر دست یابد. در این نگاه همه انسان‌ها جانشینان خدا بر روی زمین هستند و «انسان موجودیست که بر صورت خدا ساخته شده و دم الهی زندگی را دریافت کرده است»، انسان در این دیدگاه نه خداست و نه برده، «سخت‌ترین درسی که انسان باید بیاموزد، زندگی در این حد وسط است»، انسان، آزاد و با قدرت انتخاب آفریده شده است و ملزم به اطاعت از هیچ انسان (غیر متصل به وحی) چونان خود نیست.

⬅️ با این وجود انسان‌ها در دوره‌های مختلف زمانی و مکانی تاریخی این ادیان ابراهیمی را متأثر از تصورات الهیاتی تمدن‌های اولیه و باستانی، واجد اقتدار سیاسی بالایی نمودند و الهیات سیاسی را که «گفتاری درباره اقتدار سیاسی مبتنی بر پیوند الهی و وحیانی است»، پایه‌ریزی کردند؛ آنچه که کاهنان، کشیشان و روحانیون ادیان را عامل اصلی بزرگترین جنایت علیه بشریت ساخت و این همان به انحصار درآوردن معنا و گره زدن آن به سیاست و سرگردانی معنایی بشریت است.
@M_Hajihashemi_iran1
🔴 فروپاشی، سرنوشت محتوم خودکامه‌های ماجراجو
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 پدیده نازیسم و جنگ جهانی دوم گرچه به بهای سنگین جان میلیون‌ها انسان تمام شد؛ اما مهم‌ترین دستاورد بشر در واکنش به آن عام نگری در مقابل خاص نگری بود که در سندی بزرگ؛ یعنی «اعلامیه جهانی حقوق بشر» خود را نشان داد. این عام نگری، مهر باطلی بر تمام خاص نگری‌ها و تبعیض‌های نژادی، جنسیتی، طبقاتی، قومیتی و غیره کوبید و در بسیاری از کشورها جنبش‌های حقوق مدنی، جنبش زنان، جنبش جوانان و دانشجویان، چشم انداز سیاسی را تغییر داد.

⬅️ محافظه کاران و آنان که در هر جامعه‌ای خود را میراث دار ارزش‌های اخلاقی سنتی با هر توجیه الهی، قانونی یا مبتنی بر نظم اجتماعی می‌دانند، در مقابل این دستاورد عظیم بشری قد علم کردند و «این جنبش‌ها با مقاومتی سرسختانه و غالباً زورمند روبرو شدند که به خاص نگری قدیمی ای متکی بود که پشتوانه خود را ارزش‌های جا افتاده و سنت‌هایی می‌دانست که تجربه کارآمد بودنشان را ثابت کرده بود» و حکومتها، مردان، بزرگسالان و طبقات بالا و ذی نفوذ اقتصادی و اجتماعی را به گونه کاملا نابرابر، واجد اقتدار بالایی می‌کرد.

⬅️ موج عام‌نگری و برابری طلبی، چنان قوی و پرنفوذ در لایه‌های مختلف اجتماعی بود که هر نوع مقاومت سیاسی و اجتماعی در برابر خود را در اکثر موارد می‌شکست. «در دهه ۱۹۵۰ زنان در بسیاری از کشورها به بسیاری از حقوقشان دست یافتند و فاصله طبقاتی نیز کاهش یافت»، رنگین پوست‌ها و اقلیت‌های قومی به حقوقی برابر دست یافتند و حتی جنبش‌های رهایی بخش بسیار پرقدرتی با این موج عام نگری سر برآوردند و هر جنبش جدیدی که با مطالبه‌گری هایی در حوزه زن، زندگی برابر و آزادی سر برداشت، به نقطه‌ برگشت ناپذیر خود رسید؛ ولی همچنان «این موج با مقاومت سخت محافظه‌کاران سیاسی که حسرت گذشته را می‌خوردند، روبرو شد» و هر بار پرقدرت‌تر این مقاومت را در هم شکست و به اهدافش دست یافت.

⬅️ اما در مقابل، در برخی از کشورها حکومت‌هایی که کاملاً ایدئولوژیک بودند، علی رغم داعیه عام نگری ایدئولوژی خود برای تمام بشریت با چهره‌ای کاملاً مزورانه و دوگانه با این جنبش‌ها مواجه شدند و خود را حامی مظلومان جهان و ملت‌های تحت ستم، جنبش‌های دانشجویی و جنبش‌های آزادی بخش و رهایی بخش برای دیگر ملت‌ها می‌نمایاندند که کاملاً در یک مواجهه سیاسی و ایدئولوژیک، در این راستا حمایت‌های مالی و ... نیز می‌کردند؛ اما همین جنبش‌های مشابه ملت خود را به شدت سرکوب می‌کردند. به طور مثال «شوروی ایدئولوژی ای را تبلیغ می‌کرد که ویژگی کلی اش کاملاً عام نگرانه بود و از هر جنبش رهایی بخشی که در حوزه قدرت خودش نبود، به طور ایدئولوژیک، دفاع می‌کرد؛ اما در حوزه قدرت خود هرگونه تبعیض را توجیه می‌کرد و حتی یهودی‌ستیزی و سرکوب اقلیت‌های آسیایی در آن رواج داشت».

⬅️ ساخت قدرت‌های خودکامه‌ای که دارای این معیارهای دوگانه در مواجهه با موج عظیم مطالبات انسانی و گریز ناپذیر جوامع خود و دیگر جوامع هستند، بیش از دیگران در معرض فروپاشی‌اند؛ زیرا از سویی با سرکوب پی در پی جنبش‌های داخلی گروه‌های مختلف معترض و مطالبه‌گر، موجب انباشتی از مطالبات بی پاسخ و نارضایتی‌های متراکم و چند وجهی در بین اقشار مختلف جامعه می‌شوند و از سویی به دلیل اتخاذ پوزیشن‌های حمایتگرایانه و رهایی بخش برای دیگر ملت‌ها، درگیر ماجراجویی‌های گسترده منطقه ای و بین المللی می‌شوند که ضمن صرف هزینه‌های کلان و دامن زدن به نارضایتی‌های اقتصادی و اجتماعی بیشتر در درون مرزهای خود، با مخالفت و مواجهه‌های گسترده بین المللی نیز دست و پنجه نرم می کنند و هدف آسیب‌های جدی اقتصادی و غیره از سوی آنها قرار می‌گیرند و چنین است که فروپاشی سرنوشت محتوم خودکامه‌های ماجراجو خواهد بود.


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 شکستن «چرخه شوم» غیر ممکن نیست
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 این روزها که نمایشگاه کتاب برپاست، رویدادی با ماهیت فرهنگی که می‌تواند، شاخص خوبی برای آزادی بیان و تضارب آرا در وضعیت رواداری اندیشه ای در گرماگرم مطالعه، آگاهی، جویندگی و پژوهندگی باشد، به یاد خاطره ۹ سال پیش افتادم. در مکانی که شرفش به قدمت «خواندن» انسان بود، به قدم ناخوانای عده‌ای ماهیت این رویداد به شدت نقض شد، عده‌ای که به غرفه انتشاراتی هجوم آوردند و تمام نسخه‌های موجود کتاب «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟» از «عجم اوغلو» و «رابینسون» را ربودند؛ حتی نسخه‌ای را از دستان مشتری که در حال خریداری بود!

⬅️ عجم اوغلو و رابینسون بر این باورند که «نهادها هستند که سبب موفقیت و شکست ملت‌ها می‌شوند.» این نهادها اعم از نهادهای سیاسی و نهادهای اقتصادی و ... هستند. «نهادهای اقتصادی به انگیزه‌ها شکل می‌دهند، انگیزه تحصیل، انگیزه پس انداز و سرمایه‌گذاری، انگیزه ابداع و به کارگیری فناوری‌های نو و مانند آن»؛ اما «این نهادهای سیاسی هستند که ماهیت این فرایند را تعیین می‌کنند؛ برای مثال، نهادهای سیاسی یک ملت، میزان توانایی مردم را برای مهار سیاستمداران و اثرگذاری به نحوه رفتار آنها رقم می‌زنند. این نهادها همچنین مشخص می‌کنند که آیا دولتمردان (ولو به صورت ناقص) کارگزار شهروندان هستند یا اینکه ممکن است از قدرتی که به آنها تفویض شده یا آن را غصب کرده‌اند، سوء استفاده کنند و به ثروت اندوزی و تعقیب مقاصد خویش که به شهروندان آسیب می‌زند بپردازند».

⬅️ وقتی نهادهای سیاسی، کثرت گرا نباشند و متمرکز باشند، منافع اقتصادی عده معدودی نیز تأمین می شود و اقتصاد از رقابت، رونق و کیفیت تولید می افتد و فساد، انحصارطلبی و عدم پاسخگویی به مشتریان جای آن را می‌گیرد.
این کتاب به خوبی نشان می‌دهد که اگر زمینه‌های تاریخی، سیاسی و اجتماعی شکل‌گیری نهادهای سیاسی کثرت گرا در جامعه فراهم نباشد، در هر قالب سلطنتی یا جمهوری، چقدر خطر ظهور حکومت‌های فردی و مطلقه به صورت چرخه ای، جدی است و ملتی را با شکست‌های پی در پی روبرو می کند. در اینجا نمونه انگلستان به خوبی تشریح می‌شود که گرچه به ظاهر «سلطنت مشروطه» است؛ اما نهادهای فراگیر و کثرت گرای سیاسی در یک روند تاریخی بیش از ۴۰۰ ساله چگونه شکل گرفت و منجر به شکل‌گیری نهادهای اقتصادی فراگیر و انقلاب صنعتی شد که جهانی را متحول کرد. این روند تاریخی، متضمن بالاترین عناصر دموکراتیک در این کشور است. کشورهایی با نبود این پیشینه تاریخی و مبارزاتی برای ایجاد، بقا و گسترش نهادهای فراگیر سیاسی نمی‌توانند، شاهد موفقیت با الگوهای مشابه حکومت در انگلستان باشند؛ چون نهادهای کثرت گرای قوی برای کنترل شاه یا هر فرد دیگری وجود ندارد.

⬅️ در انگلستان، شکست کامل حکومت مطلقه در سال ۱۶۸۸ منجر به شکل‌گیری نهادهای سیاسی کثرت گرا شد؛ اما نخستین قدم‌های حرکت در مسیر این تحول که به گونه‌ای نهادی از استبداد به سوی کثرت گرایی می‌رفت به شکلی تردیدآمیز در سال ۱۲۱۵ با منشور بزرگ «ماگناکارتا» برداشته شد. «این سند برخی اصول اساسی را به اجرا در می‌آورد که قدرت تاج و تخت را به صورت چشمگیر به چالش می‌کشید». ۵۰ سال بعد، اولین پارلمان منتخب، قدرت سلطنت را محدودتر کرد و ۱۱۶ سال بعد، شورش روستاییان به سمت کثرت گرایی نهادی پیش رفت. جزر و مدهای زیادی در این مسیر مبارزاتی وجود داشت، در دوره‌ هایی نهادهای قدرت، متمرکزتر و در دوره‌هایی کثرت گراتر می‌شدند تا اینکه «انقلاب شکوهمند» به وقوع می‌پیوندد. بعد از آن، ائتلاف گسترده منجر به انقلاب، همچنان توانمند باقی می‌ماند و نقش مهمی در بقا و تقویت نهادهای فراگیر سیاسی و اقتصادی بازی می‌کند. شکست ائتلاف انقلابی هرگز نمی‌توانست به انقلاب صنعتی منجر شود.

⬅️ این کتاب تنها راه حل ناکامی اقتصادی و سیاسی امروز کشورها را این می داند «که نهادهای استثماری‌شان را به سوی نهادهای فراگیر دگرگون کنند». از نظر نویسندگان، «رشد تحت نهادهای سیاسی استثماری همانند مورد چین پایدار نیست و به احتمال زیاد فروکش خواهد کرد». آنها یک ائتلاف بزرگ و پایدار را تنها راه شکست «چرخه شوم» می دانند. «چرخه شوم به این معناست که چنین حرکتی آسان نیست؛ اما غیر ممکن نیست و قانون آهنین اندک سالاری نباید اجتناب ناپذیر تلقی شود».

https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 دین بازیچه مطامع دنیوی
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 گاهی ممکن است، کنشگری عقلانی یک بازیگر بین المللی، خشم، تعجب یا تحسین ما را برانگیزد؛ چرا که معیار را منافع ملی خود یا ارزش های اخلاقی می دانیم که «نمک خوردن و نمکدان شکستن» را تقبیح می‌کند.

⬅️ نیازهای نظام‌های دولت - ملت نیز مانند نیازهای فرد، مطابق هرم مازلو قابل درک است، هر حاکمیتی قبل از هر چیز و با هر توجیهی در پی حیات و بقای خود است و بدیهی است که در سمت و سویی بایستد که این اولیه‌ترین نیاز او را تامین کند. سپس به امنیت ملی، حفظ مرزها، صلح و آرامش، منافع ملی، رشد و توسعه و ... توجه خواهد داشت و اینجاست که به این جمعبندی می رسد، منافع وی با دیدگاه ها و بازیگرانی که عرصه نظام بین الملل را میدان «جنگ همه علیه همه» می دانند و سیاست را بر اقتصاد ترجیح می‌دهند، تامین نمی‌شود و تصمیم می‌گیرد با چرخشی آرام یا ناگهانی به سوی رویکردی، تغییر موضع دهد که تمام منافع خویش را در «صلح همه با همه» یا «بازی برد- برد» می‌بیند. مانند وضعیتی که هم اکنون اکثر بازیگران عرب منطقه خاورمیانه در پی استقرار آن هستند تا منافع همه تأمین شود.

⬅️ مطابق دیدگاهی خوشبینانه به ذات انسان و عرصه کنشگری‌های داخلی و خارجی نظام‌های سیاسی- اجتماعی اش، «سیاست عقلایی سیاستی است که مبتنی بر تعامل و متکی بر کنش‌های طرف مقابل باشد. این نگاه مبنای نظریه‌های وابستگی متقابل است». در این دیدگاه بر خلاف رویکردهای واقع‌گرایی، منافع ملی را در جنگ همه علیه همه نمی‌دانند؛ برعکس «منافع ملی را در یک محیط همکاری و مشارکتی می‌دانند که تمام کنشگران دولتی و غیر دولتی را در خود جای می‌دهد». هر بازیگر عرصه بین المللی که تصمیم می‌گیرد به واقع منافع ملی خود را تامین کند، از منازعات ایدئولوژیک، دیدگاه‌های خصمانه و تنش زا فاصله می‌گیرد و با تمام بازیگران این عرصه پیچیده از در صلح، مشارکت و همکاری‌های سازنده دو جانبه یا چند جانبه برمی‌آید؛ چون در این دیدگاه «دولت‌ها کنشگر مستقل نیستند و تنها بر اساس همکاری با یکدیگر سود می‌برند؛ نه منازعه».

⬅️ یک اقتصاددان چینی بر این باور است «ما در جهان در هم تنیده‌ای زندگی می‌کنیم که گاهی یک جنبه در آن به قصد ضربه زدن به حریف احتمالاً ضربه به خودمان نیز خواهد بود». این نگاه سالهاست بر تعاملات بین المللی چین سایه افکنده است؛ از این روست که چین بهترین نمونه درک این مهم و عزم جدی برای بازگشت از مسیر اشتباه قربانی کردن منافع ملی و رشد اقتصادی به پای رقابت‌ها و رویارویی‌های بی‌پایان و بی‌نتیجه ایدئولوژیک می‌باشد.

⬅️ گره زدن سیاست و کنشگری داخلی و خارجی این عرصه به ایدئولوژی و الگوهای تاریخی - الهیاتی که هیچ همخوانی با معادلات دنیای مدرن ندارد، نه تنها دولت‌ها را مجبور به یک ریاکاری دائمی برای حفظ وفاداران می‌نماید؛ بلکه منافع ملی را فدای بلندپروازی‌ها و نظامی‌گری‌هایی می‌کند که از هر سو دور باطلی است که هرگز به رویای خویش نمی‌رسد و منطقه و جهانی را به آشوب می‌کشاند. نمونه بارز آن، بنا نهادن یک نظام سیاسی- اجتماعی در دنیای مدرن بر اساس باور الهیاتی- تاریخی سه «رایش مسیحی» برای رسیدن به حکومت جهانی آخرالزمانی مسیح در آلمان نازی بود که نه تنها منافع ملی را نابود کرد؛ بلکه در جنگ همه علیه همه هیچ منافعی برای هیچ همسایه ای باقی نگذاشت. حقیقتی تلخ آنکه این کنشگری رایش سوم (هیتلر) که برای مشروعیت بخشی به جای ابتنا بر محاسبه زمانی جدید و مدرن، «بر پذیرش وقایع نگاری سنتی مسیحی پای می‌فشرد، برخاسته از مصالحه و ریاکاری بود» و در اصل دین، بازیچه مطامع دنیوی او شد که همراه با دنیای مردم با آتش ریاکاری در جنگی مهیب به خاکستر نشست.


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 آیا هنوز هم تفکر نمی‌کنید؟!
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 حیات جسمانی‌اش پایان یافت، چه در اوج قله با یک انفجار و چه در عمق دره بر اثر سقوط و انهدام، چندان تفاوتی ندارد، او که سه سال پیش از پس یک نارقابت انتخاباتی با نتیجه از پیش مشخص، روز میلاد امام رضا به جشن آغاز نشست و اکنون با صدای نقاره خانه صبح میلاد امام رضا ناقوس پایانش نواخته شد. چه فرقی می‌کند برای او که او را شهید خدمت بنامند یا فقید رحلت؟ مهم آن است که طوماری از به ظاهر خوش خدمتی‌هایش به قطار پیشرفت نظام -گرچه به نظر، سوخت موتور عقبگرد آن بود- اعم از سرعت و نرخ اینترنت تا سرعت و نرخ جمعیت ناراضی و معترض، فراهم است تا دستگاه گوبلزی واژه سازی، خادمی قدیس برکشد از ناکامی آنان که بر قدرتش برکشیدند.

⬅️ از ویژگی‌های اصلی دستگاه تبلیغات گوبلزی که به ظاهر، دلیل موفقیت آن هم بود، انحصاری بودن آن عنوان می شود و اینکه «با وحشت، جفت شده بود و با زور پشتیبانی می‌شد»، هیچکس اجازه نداشت، گونه‌ای دیگر فکر کند یا بنویسد. اعلام می‌شد با هر کسی که غیر آنچه ما می‌گوییم و می‌خواهیم، منتشر کند، برخوردی سخت خواهد شد. «گوبلز» می‌گفت: «اگر قرار باشد، تبلیغات اثربخش باشد، همیشه باید شمشیر تیزی پشت سرش باشد»؛ لذا تبلیغات را طی هفت شیوه و مرحله انجام می‌دادند: «اسم دادن، تلطیف و تنویر، انتقال، تصدیق، مردم ساده، مغالطه و همرنگی با جماعت»؛ اما اگر گوبلز در قرن ۲۱ بود، قطعاً نه می‌توانست، این هفت شیوه را برای اکثریت جامعه به کار گیرد و شورآفرینی و حماسه آفرینی‌های بی‌نظیر خود را تکرار کند؛ نه حتی زور شمشیرش از پس امواج ماهواره‌ای و شبکه‌های گسترده اجتماعی بر می‌آمد تا با فیلترینگ بلااستثناء تمام شبکه‌های اجتماعی، اطلاع رسانی را به انحصار شبکه‌های ملی خود درآورد.

⬅️ حال که چنین موفقیت‌های گوبلزی غیر ممکن شده است، بهتر است، از شیوه‌ اسم سازی‌های تبلیغاتی و تلطیف، عاطفی، احساسی و شورانگیز کردن فضا برای تنویر افکار به قصد تصدیق بدون بررسی و شواهد بپرهیزیم؛ چرا که به هر شکل، فیلترینگ پاسخگو نیست و همه جامعه مردمانی ساده نیستند که با مغالطه‌های ابهام زا و گاهی برای همرنگی با جماعت اقناع شوند یا سکوت کنند. آنها حتی بی مدد شبکه‌های اجتماعی نیز شواهد کافی دارند. از کوچه و خیابان‌، مغازه‌ها و عمومی‌ترین عرصه ها تا مدرسه و دانشگاه‌ها و تخصصی‌ترین آنها مداوم و مکرر، خدمات باقیمانده از این سه سال را می‌بینند و با همه وجود لمس می‌کنند، از اینکه روزها قادر نبودند، کارت ورود به جلسه امتحان نهایی فرزندشان را از سایت دریافت کنند تا کتاب‌های درسی دستکاری شده، تزریق طلبه‌ها به آموزش و پرورش و ...، از حضور به شدت تنش‌زای گشت ارشاد در خیابان‌ها و رفتارهای خشن و تحقیرآمیز با زنان تا سبد خالی شده‌شان از گوشت و لبنیات و انواع میوه‌های رنگارنگ فصلی با قیمت‌های نجومی که انبوهی از اندوه و شرمندگی را بر سینه‌هایشان آوار کرده، این‌ها همه گوشه‌هایی از خدمت‌های دولت سیزدهم و رئیس فقید آن است که در عمومی‌ترین سطوح جامعه، روزانه تجربه می‌شود.

⬅️ هم اکنون دو قطبی خطرناکی در جامعه دیده می‌شود، عده‌ای عزادار شهید هستند و عده‌ای حتی از به کار گرفتن واژه مرگ هم امتناع دارند. بخشی از جامعه به صفت نجابت ایرانی بودنشان که البته توسط بسیاری از نسل جوان، مورد اعتراض و هجمه است، سکوتی حرمت دارانه اختیار کرده‌اند؛ چون می‌دانند که چه رنج آور است، بر عزای دیگران خندیدن؛ حتی دیگرانی که بر عزاداری آنها هم عامل بودند و هم منکر، هم جاهل بودند و هم مقصر، بر داغ‌های دلشان آتش زدند و بر اشک‌هایشان هلهله کردند، بر زخم‌هایشان نمک پاشیدند و بر آتش جانشان شعله افکندند، آنگاه که شب را تا صبح، پیکر بی جان پاره های تن ایران را در یخ لالایی خواندند تا ناگه ربوده نشوند. آنها سوای آنچه در دل دارند، بر لب سکوت کرده‌اند نه آنکه بترسند؛ چون گرچه اقلیتی باشند که عزادارند؛ ولی هم‌وطنانشان هستند و عزادار به ویژه عزادار هم‌وطن حرمت دارد در نگاه محترمشان.

⬅️ آیا وقت آن نرسیده به پاس این حرمت داری به خود آیند، آنانی که حرمت ایرانیان را نگه نداشتند و این وضع اسفبار تحمیل شده به آنان را عامل حقارت ملی‌شان کرده‌اند که نابسامان‌ترین کشورها نیز بر نرخ دلار ما طعنه تحقیرآمیز زنند؟ وقت آن نرسیده تا کمی بیندیشند که خداوند دستی برتر از همه دست‌هایی است که دست بر هم، راه حق انتخاب را بر ملتی سد کردند؟ ملتی که برای احقاق این حق بیش از یک قرن دویده است؟ آیا هنوز هم تفکر نمی‌کنید!؟

https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 ضرورت آزادی آموزه‌های دینی از انحصار قدرت طلبان
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 یکشنبه و دوشنبه هفته گذشته روز عید «پنجاهه» یا «پنطیکاست» بود، این روز از ابتدا یکی از اعیاد یهودیان بود که به مناسبت نزول ده فرمان الهی بر «موسی» در «کوه سینا» ۵۰ روز بعد از نجات «بنی اسرائیل» توسط موسی از بند بردگی «فرعون» و حرکت به سوی سرزمین «فلسطین» جشن گرفته می‌شد؛ اما این عید برای مسیحیان نیز بسیار حائز اهمیت است. پنطیکاست ۵۰ روز پس از رستاخیز «مسیح» و «عید پاک» و ۱۰ روز پس از  روز «معراج» مسیح می‌باشد، روزی که به باور مسیحیان، مسیح قبل از خروج از این دنیا، ۱۲ جانشین برای خودش تعیین می‌کند و می‌گوید: «روح القدس را دریابید» و وعده آمدن آن را به آنها می‌دهد. در این باور این وعده در روز پنطیکاست به وقوع می‌پیوندد و روح‌القدس را که این ۱۲ تن را واجد قدسیت و نمایندگی خدا روی زمین می‌کند و به نوعی ادامه هدایت و ولایت الهی است، دریافت می‌کنند.

⬅️ شاید هیچگاه نه پیامبر خدا - عیسی - و نه ۱۲ نماینده یا رسولش برای جهانیان با این قدسیتی که یافتند، گمان نمی‌بردند، روزی نهادی چون «کلیسا» میراث خوار تمام این قدسیت و ساحت الهی شود و خود را مرکز انحصاری جانشینی خدا بر روی زمین و ادامه دهنده خاص بودگی ۱۲ پیشوای دینی معرفی کند و عید پنطیکاست به جای اینکه عید مقدسی برای گشوده ماندن راه انسان‌ها به سمت الهی شدن و تکامل باشد، عیدی برای تضمین و توجیه مشروعیت اقتدار سیاسی، برای قرون متمادی تاریخ شود و الهیات سیاسی را با پشتوانه پیوند الهی حاکم سازد. «الهیاتی که مدرن‌های متقدم آن را مقصر قرون خشونت سیاسی و دینی می‌دانستند» و همه همشان فقط آن بود «کمک کنند تا از چنگ الهیات سیاسی بگریزند».

⬅️ از همان ابتدا این باور که خدا نمایندگانی در درون کلیسا داشته باشد که هم قدسیت و هم ولایت و اقتدار او را نمایندگی کنند تا روزی که منجی باز گردد و حاکمیت خدا را بر روی زمین برقرار کند، مخالفانی به ویژه در اندیشه یهودی داشت؛ چرا که این باور را «برداشتی پاگانی از خدای درونماندگار می‌دانستند» و این دریافت از خدا را برداشتی فرعونی و غیر یکتاپرستانه می‌انگاشتند و بر این باور بودند که خدا هر زمان اراده کند، منجی را برای نجات انسان‌ها می‌فرستد و نیازی به نماینده‌ای همیشگی، حائز اقتدار سیاسی تا ظهور منجی ندارد. آنها «منجی را عموماً شخصی تماماً انسان می‌دانند که امت یهود را گرد هم می‌آورد، خاندان داوود را احیا می‌کند، معبد را دوباره می‌سازد و عدالت را در زمین جاری می‌کند». این چنین آموزه‌های موعودگرایی حتی در برداشت اخیر نیز می‌تواند، به اشکال مختلف، توجیه هر نوع جنایت، کشتار، نادیده انگاشتن حقوق انسان‌ها، غصب سرزمین، غصب حق انتخاب مردم و نهادهای دموکراتیک آنها توسط مدعیانی باشد که خود را زمینه سازان و پرچمداران ظهور منجی می‌دانند.

⬅️ چنین توجیهات موعودگرایانه ای است که ظرفیت بالایی را جهت ایجاد شور و انگیزه‌های قوی برای مبارزه یا انجام سال‌ها ماموریت های دور از خانه و سرزمین برای راستکیشان مسیحی در ارتش کشورهایی چون ایالات متحده در خاورمیانه (سرزمین موعود و ظهور منجی) دارد، باورهایی معنوی که می‌تواند ماهرانه، مورد سوء استفاده سیاسی، قدرت طلبی و منافع مادی در تمام ادیان قرار گیرد. نکته حائز اهمیت این است که آنها هیچ کدام به منجی موعود دیگر ادیان باور ندارد، در حالی که در باورشان، خدای منجی و سرزمین موعود همه آنها یکیست؛ ولی تعصب دینی موجب شده، هرگز بدین فهم و باور نرسند که اگر پایان جهان، مقدر به ظهور یک منجی در منطقه مشخصی از جهان است، به طور حتم آن منجی یکیست و نه بیش و آن متعلق به تمام بشریت، ادیان و باورهاست؛ نه در انحصار قدرت طلبان یک کیش.

⬅️ به نظر می رسد، این وظیفه مشترک فلاسفه سیاسی و متألهان سیاسی روشن اندیش و غیرمتصلب تمام ادیان است که با همفکری و گفتگویی فراملی و فرادینی، از این باور غیر قابل اغماض، آموزه ای جهانی ارائه دهند، باوری که هنوز هم عاملی است، برای تعصبات دینی غلیظ و سوء استفاده‌های سیاسی وسیع؛ چرا که اندیشمندان حوزه سیاست بر این باورند: «امروز به جایی رسیده ایم که دوباره به جنگ‌های قرن شانزدهم مشغول شده‌ایم. آن اندیشه‌های الهیاتی را که هنوز ذهن انسان ها را شعله ور می‌کنند و شورهای موعودگرایانه را به غلیان می‌اندازند، شورهایی که جوامعی را پشت سر خود نابود می‌کنند، فهم ناپذیر می‌یابیم. فرض ما این بود که از این پس چنان چیزی ناممکن است که انسان‌ها آموخته‌اند، مسائل دینی را از مسائل سیاسی جدا کنند که تعصب مرده است، ما اشتباه می‌کردیم». اعراف به این اشتباه بیانگیر این است که الاهیات سیاسی قابل نادیده انگاری و حذف نیست؛ بلکه باید آن را فهم، هضم و حل کرد و آموزه های شورمندانه جهانی چون موعود باوری را از انحصار قدرت طلبان آزاد کرد.

https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 شرف می نماید، نامیدنی نیست!
مرضیه حاجی هاشمی

خانم مجری که به شرف و ادب جامعه شناسان توهین کردی و به نظر، نوک پیکان حمله ات به سمت استاد ملکیان بود که جامعه شناس هم نیستند و آرزو کردی جامعه شناسان هم مانند پزشکان سوگند یاد کنند ...

خوب است کمی جامعه، جامعه شناس و جامعه شناسی را بشناسی.
جامعه شناس، پزشک جامعه است، او را با مهندسی اجتماعی کاری نیست!

واحد تحیل جامعه شناسی، واقعیت اجتماعی است، آنچه که واقع می شود، نه سازه اجتماعی، آنچه که مهندسی می شود.
یک پزشک نیز با نشانه ها و تابلوی واقعی بدن به تشخیص بیماری و شناخت حال بیمار می پردازد و به بزک و آرایش یا ریخت دستکاری شده او توجهی ندارد.

در قاموس علم و ادب و حکمت، شرف را کسی می بازد که اینها را به خدمت زورمندان درآورد، نه دردمندان، نیازی به سوگند نیست.

شرف نیز واقعیتی است که می نماید، نامیدنی نیست!


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 مسیر ورود به قدرت، مداحی و مجیزگویی
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 آن‌هایی که به هر طریق در سد کردن راه مردم سالاری، همکاری و همراهی می‌کنند، با هر توجیه ایدئولوژیک یا ترفند سیاسی، بدون شک، پیشگامان سیاست‌های خود تخریبی هستند که آثارش قابل مقایسه با آثار دشمنی هیچ دشمنی نیست و آنگاه در مواجهه با آثار مخرب سیاست‌های مدعیان پیشرفت، بنا بر مصلحت، چاره‌ای جز سکوت یا مجیزگویی ندارند. اینجاست که چنان «مونتسر» باید فریاد کشید: «چنین ساکت و صبور نباشید! مجیز این مدعیان دیوانه را نگویید!».

⬅️ گاهی عده‌ای به توجیهاتی برای ساخت قدرت متمرکز، متوسل می شوند و بر این باورند که در ساخت قدرت استبدادی، سرعت و اجرای تصمیم گیری به دلیل تمرکز قدرت تصمیم گیرنده، بالاست و این از مزایای این ساختارهای قدرت و نظام‌های تصمیم گیری است. «تردیدی نیست که تصمیم گیری و اجرای تصمیم در نظام مردم سالار، بیشتر از نظام‌های استبدادی طول می‌کشد؛ زیرا جوهر مردم سالاری توازن قوا و آرا و تصمیم گیری بر اساس آرای فراگیر (و البته وقت گیر) است» و بدترین وضعیت در شبه دموکراسی‌ها یا دموکراسی‌های صوریست که نهادها و سازوکارهای صوری دموکراتیک، فرایند تصمیم گیری و اجرا را کند می‌کنند؛ ولی کاملاً تحت تاثیر و روح تصمیمات متمرکز و سیاست‌های کلان دیکته شده هستند و از مزایای بهره‌وری از دیدگاه‌های متنوع و تأمین مطالبات مردمی و به تبع آن رضایت عمومی برخوردار نیستند. در چنین وضعیتی است که می توان شاهد ناکارآمدی بالا هم به جهت کندی فرایند تصمیم سازی و اجرا هم ابتلا به سیاست‌های خود تخریبی خوفناک بود.

نمونه‌هایی از «سیاست‌های خود تخریبی خوفناک» را می‌توان در ساختار قدرت متمرکز در چین مشاهده کرد؛ به طور مثال «کمک دولت چین به وقوع قحطی بزرگ مقیاس در سال‌های ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ که ده‌ها میلیون چینی را کشت، تعلیق نظام آموزشی و فرستادن آموزگاران به مزارع برای کار کردن در کنار کشاورزان و بعدها پدید آوردن شدیدترین آلودگی هوا در دنیا» که «اگر آلودگی هوا در ایالات متحده حتی به نصف آلودگی فعلی در اکثر شهرهای بزرگ چین می‌رسید، رای دهندگان آمریکایی اعتراض کرده و دولت را در انتخابات بعدی از قدرت ساقط می‌کردند»؛ ولی در نظام‌های استبدادی که رای مردم و رضایت آنها هیچ نقشی در تصمیمگیری‌ها ندارد، ادامه حیات دولت‌ها، تنها از طریق ابزار زور و سرکوب، دستگاه تبلیغات حکومتی، مجیزگویی مداحان و ستایش کنندگان منتفع، دشمن هراسی‌ها و برانگیختن شورهای ناسیونالیستی یا مذهبی و سکوت مرگبار رهبران ایدئولوژیک یا روحانیانی میسر است که «وینستنلی» درباره آنها می‌گویند: «فقط درباره بهشت و جهنم سخن می‌گویند که هیچکس نمی‌تواند به طور واقعی از کم و کیف آن خبر داشته باشد؛ اما در مورد جهنم واقعی که مردم فقیر در آن به سر می‌برند سکوت می‌کنند».

⬅️ علاوه بر کارآمدی و مشروعیت در ساختار قدرت دموکراتیک از آنجا که هر نظر و پیشنهادی قابل طرح و بررسی است؛ ولو اینکه از نظر دولت حاکم مطرود و منفور باشد؛ لذا تمام گروه‌های سیاسی- اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی و ... جامعه مدنی و حتی مردم به تکاپوی فکری و ارائه بهترین و کارآمدترین نظرات و راه حل‌ها واداشته می‌شوند و جامعه همیشه پویاست و احساس سرزندگی دارد. در چنین وضعیتی، گروه های مختلف و شهروندان چون امکان نمایندگی شدن، شنیده شدن و بحث شدن افکار و نظراتشان وجود دارد، «می‌دانند حتی اگر افکاری که ارائه کردند، اکنون پذیرفته نشود، فرصت دیگری برای رواج آن افکار در انتخابات آینده وجود دارد» و دچار سرخوردگی و توسل به خشونت برای سرنگونی نمی‌شوند و حتی نیک می‌دانند که مسیر ورود به قدرت، مداحی و مجیزگویی نیست؛ بلکه کاملاً دموکراتیک و آزادانه است.


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 اصلاح طلبان بخشی از ماشین حذف و خشونت
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 «کدام یک مدل راستین سیاست ورزی دینی بود؟» این سوالی بود که منجر به نزاعی طولانی و در ابتدا به ظاهر نظری و رویکردی بین اصلاح طلبان و راستگرایان محافظه‌کار دینی شد که در واقع تنها دور باطل بی‌ثمری بیش نبود و در انتها منجر به کنار زدن هر دوی آنها از صحنه فکری- سیاسی شد؛ چرا که عقلانیت و فلسفه مدرن بر این فهم شد، هر دوی این‌ها از یک افق فکری به سیاست می‌نگرند و مرزهای مفهومی شفاف و چندان مجزایی در اصول مبنایی ندارند، فقط اختلاف آنها در قرائت‌های مختلفی است که از دین و آموزه‌های آن دارند، «اختلافات آموزه ای و بلندپروازی های سیاسی، در دور باطل مرگباری که یک قرن و نیم طول کشید، متقابلا بر آتش یکدیگر هیزم ریختند».

⬅️ در سالهای ابتدایی انقلاب، دین داران دو آتشه هر دو طیف با چنان «خشمی جنون آمیز» هم کیشان خود را حذف و تعقیب کردند و کشتند که پیشتر فقط غیرهمکیشان خود را مستحق آن می‌دانستند، انقلاب فکری و جنبش اصلاح دینی که اثبات کرد، اصلاح طلبان نیز خود چرخی از این ارابه کشتار و حذف بودند و هیچ تفاوتی با سنتگرایان مذهبی در خشونت، حذف و اعدام نداشتند؛ گرچه آنها تلاش می‌کردند، اقتدار، تمرکز قدرت و انحصارطلبی کلیسای کاتولیک را فرو بریزند و آموزه های دینی را از انحصار روحانیان قدرت طلب درآورند.

⬅️ اما مسأله مهم و اساسی این بود که اندیشه اصلاحگری و حرکت عظیمی که در گذار از سنت آغازیده بود، سنگ بنای اندیشه ورزی های سیاسی عقلانی و مدرن شد و فلسفه سیاسی را جایگزین الهیات سیاسی برای اداره جامعه نمود. «فیلسوفان سیاسی اولیه مدرن از رقیبان الهیاتی‌شان بسیار آموختند و اندیشه‌های بسیاری را وام گرفتند»، آنچه که به آنها برای آزادی، شکست اقتدار و انحصار دینی و سیاسی، شجاعتی الهام گونه بخشید؛ «اما بزرگترین درس این بود که ورود به منطق الهیات سیاسی در هر شکل آن ناچار به بن‌بست می‌رسید و هیچ یک از راه‌های پر پیچ و خم آن به نوعی زندگی سیاسی شایسته برای انسان ختم نمی‌شد».

⬅️ نابسامانی‌های عظیم و خشونت‌های فزاینده که در بستر الهیات سیاسی زاده و رشد یافته بود، منجر به این شد که فیلسوفان سیاسی به جای بهره‌گیری از مباحث نظری اندیشه اصلاح در پس زمینه اجتماعی که ظرفیت برساخت چنین خشونت های مذهبی و مشروعیت بخشی به آنها را داشته است و دقیقاً به جای آغاز اولین گام‌های اندیشه ورزی سیاسی از نقطه آخرین گام‌های اصلاح طلبانی که برای شکستن اقتدار کلیسا هزینه‌های گزافی داده بودند، کاملاً از آنها و اندیشه اصلاح الهیات سیاسی عبور کردند و شروع به اندیشه ورزی نو و جستجوگری نمودند؛ «اما نه برای قدم نهادن در راه پر پیچ و خم جدیدی در هزارتوی الهیات سیاسی؛ بلکه برای یافتن راهی که یک بار برای همیشه از آن بگریزند»؛ چرا که آنان اصلاح طلبان را نیز بخشی از ماشین حذف و خشونت می‌انگاشتند و اینگونه شد که واقعیت‌های تلخ تاریخی دوره‌ای از زمان منجر به گریزی عقلانی از آنچه شد که عقلانیت بشر را یارای رهایی از آن نیست و دوباره در قرن ۲۱ به اذعان اندیشمندان این حوزه جهان مسیحیت مدرن، گرفتار مسئله‌ای شده است که باید قرن‌ها پیش با تأمل بر استدلال های اندیشه پیشگامان اصلاحگری حل و فصل می‌شد؛ نه فقط گریزان از آن.

https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 بدون تحول هویتی، دولت‌ها نبرند راه به مقصود
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 هویت کشورها و نظام‌های سیاسی، برخلاف تصور آرمان‌گرایان و حتی واقع‌گرایان، تعیین کننده امکان تحقق آرمان‌ها، اهداف و قله‌های چشم انداز پیشرفت و حتی سازنده تمامی واقعیت‌های حال و آینده جوامع است که به هیچ وجه نباید به سادگی از آن گذشت یا با ساده انگاری آن را واجد دستیابی به هر نوع هدف یا آرمانی دانست.

⬅️ مطابق نظریه‌های «سازه انگاری» هویت کشورها امر ثابتی نیست. «الکساندر ونت» در مقاله‌ای با عنوان «آنارشی چیزی که دولت‌ها خود می‌سازند» نشان می‌دهد که کشورها در راستای اهداف خود، هویت‌های خود را می‌سازند؛ «لذا با هر هویتی نمی‌توان به توسعه دست یافت». به طور مثال کره شمالی که یک هویت ایدئولوژیک برای خود تعریف کرده است، با انواع اقدامات تهدیدآمیز با وجود در دست داشتن بخش اعظم منابع طبیعی و انسانی دو کره، امروزه با انواع مشکلات، برای تامین ساده‌ترین نیازهای اولیه شهروندان خود مواجه است، در صورتی که کره جنوبی با هدف توسعه، هویتی را برای خود تعریف کرده است که سیاست خارجی خود را بر ابتنای آن نهاده و علاوه بر توسعه چشمگیر؛ حتی بخشی از بازارهای جهانی را به خود اختصاص داده است؛ لذا سیاست خارجی دولت توسعه‌گرا باید مبتنی بر الزامات و اصولی باشد که محوری‌ترین آن تنش زدایی و پرهیز از کشمکش‌های ایدئولوژیک است.

⬅️ «به طور کلی الزامات و اصول سیاست خارجی دولت توسعه‌گرا شامل بهبود چهره و تصویر بین‌المللی، کسب اعتبار و اعتمادسازی در عرصه بین المللی، دوری از درگیری‌ها و تنش زدایی، تحول هویتی و اجماع نخبگان و همزیستی مسالمت آمیز است». هر کشوری که عکس این اصول و الزامات عمل کرده، نتایج مصیبت باری را برای مردمان سرزمینش فراهم آورده است. نمونه آن عراق، کره شمالی و بسیاری از کشورهای آفریقایی است.

⬅️ برخی گمان می‌برند، انواع گزارش‌های مجامع بین‌المللی مبنی بر نقض حقوق بشر در یک کشور یا انواع مصوبات؛ ولو غیر الزام آور سازمان‌های بین‌المللی، هیچ آثار داخلی یا خارجی بر حیات ملی کشورها ندارد؛ در صورتی که این‌ها بیانگر چهره و تصویر یک کشور است. «ارائه چهره و تصویر مثبت از کشور در تعریف آن به عنوان کشوری مسئول و تابع قواعد و رژیم‌های بین‌المللی می‌تواند، باعث گسترش تعاملات در عرصه بین المللی و در نتیجه ورود گسترده انواع تکنولوژی و سرمایه‌گذاری خارجی شود» که اولین گام موثر در بهبود شرایط اقتصادی و حرکت بر ریل توسعه و پیشرفت است.

⬅️ مسئله حیاتی دیگر که در تجربه تمام کشورهای موفق در امر توسعه مشاهده می‌شود، اولویت قرار گرفتن تنش زدایی، حداقل برای دوره‌های چند دهه‌ای در سیاست خارجی است؛ اما مهم‌ترین و حیاتی‌ترین ضرورت برای یک سیاست خارجی در خدمت توسعه که مقدمه تمام الزامات و اصول یاد شده است، این مهم است که در داخل کشوری با دولت توسعه‌گرا، باید تمام احزاب، گروه‌ها و نخبگان بر سر این اصول و الزامات اجماع کنند تا بتوانند ضمن جلب همراهی تمام اقشار و گروه‌های جامعه، تمامی توان، استعداد، منابع مادی و انسانی، همت و اراده خود را در خدمت توسعه کشور و دولت توسعه‌گرا به میدان آورند و این امر مستلزم وارد کردن این اصول به درون هویت سیاسی ساختار قدرت است که صرف نظر از رفت و آمد دولت‌ها و افراد، این اصول و الزامات همیشه از اولویت‌های دستگاه دیپلماسی کشور باشد؛ وگرنه بدون تحول هویتی نظام سیاسی، دولت‌ها و افراد نبرند راه به مقصود.


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
⬅️ آیا دانشجویان ما می توانند، در اعتراض و محکومیت تجاوز روسیه به خاک اوکراین، کشتار غیرنظامیان، ویران کردن زیرساخت ها و اشغال شهرهای آن اعتراض و تحصن کنند و از زلنسکی، پیام تقدیر و تشکر دریافت کنند؟

⬅️ آیا حقی که برای دانشجویان دانشگاه های آمریکا قائلید، آن را می ستایید و از کنشگری شان در راستای آن حق به شدت دفاع می کنید، برای دانشجویان دانشگاه های ایران قائل هستید؟

⬅️ آیا دانشجویان ما نیز مانند دانشجویان دانشگاه های آمریکا می توانند، در اعتراض به سیاست های حاکمیت در قبال یک کشور خارجی مانند چین و روسیه و به ویژه اعتراض شدید به چین و پافشاری اش در به رسمیت نشناختن تمامیت ارضی کشور ایران، در دانشگاه، روزها تحصن کنند و کمپین بزنند!؟

#چین #جزایر_سه_گانه #تمامیت_ارضی
#روسیه #تجاوز #اوکراین


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 قامت در حصر «مراکز قدرت خودسر»
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 گاهی برخی از تحولات و فشارهای بین المللی یا پاره‌ای از وقایع، نابسامانی ها و بحران‌های داخلی، رژیم‌های سیاسی را با شرایطی مواجه می‌نماید که برخی از کنشگران سیاسی و حتی چالشگران را با این پرسش جدی مواجه می کند: آیا گشایشی در فضای سیاسی ایجاد شده است؟ و شرایط به سوی دموکراتیک شدن پیش می‌رود یا همچنان به سمت دموکراسی زدایی بیشتر؟ آیا جو انتخاباتی رقابتی است یا تحت «مراکز قدرت خودسر»، همچنان نمایشی از دموکراسی و رقابت است؟ چرا که درک درست شرایط، شیوه کنشگری آنها را تغییر خواهد داد.

⬅️ «چارلز تیلی» در این زمینه چند شاخص را ارائه می‌دهد تا به لحاظ علم «جامعه شناسی سیاسی» بتوان به تشخیص نزدیک به واقع در چنین شرایطی دست یافت، اینکه آیا روند به سمت دموکراتیک شدن است یا دموکراسی زدایی. تیلی همچنین تعریفی از «مراکز قدرت خودسر» ارائه می‌دهد که چگونه گروه‌هایی «خارج از کنترل و تعاملات منظم شهروند - دولت» بدون پاسخگویی و امکان نظارت، عمل می‌کنند و کیفیت و کمیت حرکت به سوی این شاخص‌ها را تعیین می‌نمایند.

⬅️ تیلی پس از مطالعات وسیع انواع رژیم‌های سیاسی، این شاخص ها را به دست می دهد تا معیاری علمی باشد، برای سنجش دموکراتیک شدن یا دموکراسی زدایی دوره های مختلف به گفته وی «رژیم های سیاسی که قبلا میزانی از دموکراسی را تجربه کرده اند»:

⬅️ ۱- فراگیری: این شاخص بدین معناست که بسنجیم، در شرایط کنونی آیا بر تعداد افرادی که حقوق قانونی لازم الاجرا برای دادخواهی از عملکرد کارگزاران رده بالای حکومتی دارند، افزوده یا کاسته شده است؟ اینکه آیا حکومت در فضای گشایش سیاسی، این حق را برای جمعیت بیشتری از شهروندان قائل است؟ حقی که از حق اعتراض و نقد هم بالاتر است یا برعکس حتی حق اعتراض، انتقاد، تجمع و تحصن را هم در یک فضای تحدید سیاسی از آنها سلب کرده است؟

⬅️ ۲- برابری: آیا تعداد گروه‌ها و بخش‌های مختلف جامعه که به طور ویژه و نابرابری نسبت به بقیه، دارای امتیاز خاص، حقوق ویژه، امکانات بیشتر و تعهدات کمتر نسبت به دولت هستند، افزایش یافته یا روندی کاهشی دارد؟ آیا همچنان گروه ها و نهادهایی معاف از تعهدات مالیاتی، شفاف سازی، حسابرسی و نظارتی هستند یا نه؟

⬅️ ۳- حمایت: این شاخص از نظر تیلی وضعیت کاهشی یا افزایشی نسبت زندانیان بدون حکم قانونی یا بدون طی مراحل قانونی را نشان می‌دهد، اینکه آیا از جمعیت منتقدان و معترضان در حبس و حصر و محدودیت‌های فراقانونی کاسته شده است یا نه در این زمان خاص این روند، افزایشی نیز هست؟ آیا جلوه‌هایی از حمایت از سوی حاکمیت نسبت به کنشگران سیاسی و عموم شهروندان ملموس است یا در تنگنای بیشتری قرار گرفته اند؟

⬅️ ۴- تعهد متقابل: آیا چالش‌ها و محدودیت‌های شهروندان به طور عموم برای اخذ مزایایی که قانوناً در قیومیت دولت است، کاهش یافته یا افزایش یافته است؟ آیا همچنان امتیازها، رانت‌ها، تبعیض‌ها و ویژه خواری‌ها ادامه دارد یا روند کاهشی است و فرایند واگذاری ها به عنوان تعهد متقابل دولت برای عموم شهروندان یکسان است؟ آیا همچنان برخی احزاب و گروه ها به طور انتصابی، دارای سهم بیشتری از کیک قدرت هستند و رانت قدرت در کنار دیگر رانت ها و ویژه خواری ها ادامه دارد یا نه؟

⬅️ اگر مطابق این شاخص‌های تیلی روند دموکراسی زدایی همچنان ادامه دارد، بیانگر این است که چونان گذشته دموکراسی با همه ملزوماتش، قامت در حصر «مراکز قدرت خودسر» است.


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
⬅️ چه دریافت جامعه شناختی می توان از اولین برنامه تبلیغاتی پزشکیان در سیما داشت؟

⬅️ به نظر، پزشکیان، امیدی به پایگاه رأی اصلاح طلبان ندارد؛ گرچه به عنوان کاندیدای آنها رقابت می کند.


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 راست های افراطی، عاملان جنگ‌، کاسبان بحران‌
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 راست‌های افراطی، افراد یا گروه‌هایی هستند که به نظر با هر دو گروه راست میانه و چپ مجادله دارند. آنها به دلیل خود حق پنداری در اغلب اوقات دچار میزانی از تکفیر، تکذیب و تحقیر در نسبت با دیگر اندیشه‌ها و گرایش‌ها می‌شوند؛ زیرا خود را همیشه جستجوگر حقیقت و مدافع دین و ارزش‌های نادیده انگاشته شده می‌دانند، کسانی که گویی تنها فهم و پاسداشت نیکی‌ها، هنجارها و سنت‌ها از بصیرت و بینش آنها برمی‌خیزد.

⬅️ آنها معمولاً ارزش‌ها را چه ملی و چه دینی به گونه‌ای اغراق آمیز به سیاست گره می‌زنند و در عین حال که معتقد به سلسله مراتب و نابرابری‌های انسانی هستند و برتری افراد و گروهایی را ذاتی حیات انسانی و طبیعی می‌دانند؛ اما اغلب با روش‌های پوپولیستی و شورمندانه، سعی در نمایشی از تواضع و برابری با مردم و عموم جامعه دارند. نمونه‌های تاریخی راستگرایی افراطی را در فاشیسم و نازیسم در اروپا می‌توان یافت و از این روست که دستیابی به کرسی‌های بیشتری در پارلمان اروپا در روزهای اخیر توسط آنها زنگ خطری برای اروپا و جهان محسوب می‌شود. راستگرایان افراطی، تلخی هروله هولناک از دیکتاتوری تا جنگ و بالعکس را به خوبی در گوشه، گوشه جهان به کام بشر نشانده‌اند.

⬅️ گاهی آنها هیچ هراسی از خونبارترین جنگ‌ها ندارند و آن را «فداکاری ضروری» در راه ارزش‌ها، هنجارها و میهن عنوان می‌کنند. میهن پرستی افراطی و نژادپرستی می‌تواند، یکی از جلوه‌های باورمندی آنها باشد که گاهی جای خود را به دین گرایی افراطی و برتری‌جویی‌های مذهبی می‌دهد و بر همین اساس در نگاه آنها «بومی‌گرایی معمولاً به شکل نوعی ملی‌گرایی بیگانه هراس بروز می‌کند»، این «بومی‌گرایی فقط مخالفت با ورود آدم‌ها نیست، مخالفت با ورود ایده‌ها و فرهنگ‌ها هم هست».

⬅️ دو جنگ «اوکراین» و «غزه» یکی از عوامل بروز تشدید گرایش ‌های راست افراطی به ویژه در اروپا بوده است. در سال‌های اخیر در فرانسه، فنلاند، سوئد، یونان، اسپانیا، مجارستان، لهستان، کرواسی، اسلواکی، چک، هلند و حتی آلمان که بیشترین گریز از گسترش راستگرایی افراطی را دارد، شاهد فعالیت سیاسی بیشتر این گروه‌ها هستیم. افت کیفیت زندگی ناشی از حمله روسیه به اوکراین، موجب بهره برداری راستگرایان افراطی با سیاستورزی های پوپولیستی و جلب حمایت عمومی شد؛ چرا که راستگرایان افراطی، نه تنها با دیکتاتوری و جنگ قرین هستند؛ بلکه همیشه از بحران‌ها، تحریم‌ها، کاستی‌ها و فشارهای اقتصادی و معیشتی مردم ارتزاق می‌کنند و کاسبان و بهره‌جویان چنین شرایطی هستند.

⬅️ جنگ غزه نیز با ایجاد موجی از اسلام هراسی، یهودی ستیزی، نژادپرستی و سیاست‌های ضد مهاجرت و ... موجب شد تا راستگرایان افراطی از این جنگ نیز بهره وری سیاسی کافی را بنمایند و بتوانند در جهت احیای بیش از پیش سیاست ورزی خود فعالیت کنند. آنها به واقع «با شعارهای گوناگون ملی‌گرایی نوستالژیک، ملی‌گرایی عوام گرایانه، محافظه‌کاری دوآتشه با ریشه‌های فاشیستی و گرایش‌های دیگر در حال بازگشت به صحنه سیاسی اند»، به گونه‌ای که می‌توان اذعان کرد «تابوی گذشته نازیسم و فاشیسم در حال رنگ باختن است».

⬅️ دو خطر عمده ای که در سیاست داخلی و خارجی برای دهه‌های آینده پیش روی اروپاست، این است که با ادامه این روند قدرت گرفتن راستگرایان افراطی، از سویی نگرانی جدی برای به محاق رفتن ارزش های دموکراتیک و ظهور دیکتاتوری هایی وجود دارد که اروپا و جهان را ناامن تر می کنند و از سوی دیگر به دلیل نزدیکی سنتی این احزاب به مسکو، اتحادیه اروپا در معرض تهدید جدی قرار می‌گیرد.


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
⬅️ برخی در مورد انتخابات سوال کردند، جز این هجو پاسخ دیگری نیافتم:

سعید و مسعود

بین سعید و مسعود یک موی(م و ی) اختلاف است
هر دو پی اوامر، فرمان دهد کفاف است
برخی دوباره گویند یک موی از تن خرس
کندن بود غنیمت، قهر شما خلاف است
برخی رها نمودند خرس و سعید و مسعود
دنبال یک همستر، هر چند خالیباف است
گر قصد رای داری مسعود بهتر آید
هرگز گمان مبر که از قبل قالیباف است!
او با ظریف رویان در گفتگو نشسته
اما سعید، عبوس و برجام هم که آف است
مسعود تیغ دارد، چون او پزشک و جراست
شهردار هم همیشه اندر پی شوآف است
جرح است کار جراح شاید نجات یابد
بیمار رو به موتم، این ادعا گزاف است؟
ای وای حال مردم، سردرگم و تلاطم
دریا خموش چونکه گویند حرف لاف است

دریا (مرضیه حاجی هاشمی)


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 جامعه ناراضی از زمین و آسمان
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 در جامعه شناسی، نظریه پردازان در مورد مسائل زیادی با هم توافق ندارند؛ اما دین از معدود مسائلی است که همه تمایل دارند، دست کم در ابتدا تعریف مشترکی از آن داشته باشند، «عقاید و اعمالی که به موجودات مافوق طبیعی و روحانی مربوط می‌شود»؛ اما آنچه که موجب اختلاف است، از سوی متألهان و نیز متألهان سیاسی است که به نظر می‌رسد، برداشت‌هایی است که از دین و ارتباط آن با جامعه و سیاست انجام می‌پذیرد؛ اما از تمام این اختلافات، یک جمله مشترک دریافت می‌شود و آن این است که «دین تبلور حقایق بنیادین است؛ ولو آن حقایق در سنت‌های دینی متفاوت به نحوی متفاوت ترجمه شود»

⬅️ «هربرت چربری» از این جمله استفاده کرد و «پنج برداشت مشترک را در همه دین‌ها تشخیص داد: خدایی وجود دارد؛ او باید پرستش شود؛ فضیلت و پرهیزگاری به یکدیگر مربوط هستند؛ تنها توبه، شرارت را جبران می‌کند و در آخرت، قضاوت می‌شویم». این «پنج برداشت مشترک» «هسته عقلانی دین» نام دارد. در جوامعی که دین نقش پررنگ‌تری را بازی می‌کند و به ویژه الهیات سیاسی بر تمام شئونات و ساختارهای جامعه، سایه افکنده است، سخن گفتن از هر نوع اصلاح و اصلاح طلبی، بدون اصلاح آموزه دینی و معرفت دینی، سخن گزاف است و این اصلاح تنها در صورتی امکان‌پذیر است که ناظر اندیشنده، «هسته عقلانی دین را از جزمیات خودسرانه ای تمیز دهد که در نتیجه اتفاقات تاریخ به آن الصاق می‌شود».

⬅️ اولین سوالی که ناظر اندیشنده با آن مواجه می‌شود، این است آیا فضیلت و پرهیزکاری به طور ماهوی با اجبار سازگار است؟ آیا اگر انسان عملی را ولو خیر اخلاقی باشد، با اجبار انجام دهد، برای او فضیلت محسوب می‌شود؟ آیا بزرگترین معیار قضاوت آخرت که فضیلت و پرهیزکاریست، در صورت جبری بودن عمل، دچار تشکیک اساسی نمی‌شود؟ آیا تشکیک اساسی به بخش هایی از هسته عقلانی دین، موجب تشکیک به تمام دین نمی شود؟ «اراسموس» در آن مجادله معروفش با «لوتر» عنوان می‌کند که «اگر انسان بهره‌ای از آزادی نداشته باشد، دشوار می‌توان فهمید که خداوند چگونه می‌تواند، گناهکاران را عادلانه مجازات کند یا دشوار می‌توان فهمید که انسان‌ها در این صورت چه انگیزه‌ای برای عمل اخلاقی خواهند داشت».

⬅️ اینجاست که ناظر اندیشنده با یک سوال بنیادین و ماهوی دیگر روبرو می‌شود که آیا اساسا حکومت و قدرت که برای برقراری نظم اجتماعی با اجبار سر و کار دارد، می‌تواند با امور معنوی و اعتقادات و فضیلت و تقوا گره بخورد و متصدی شریعت و جانشین خدا بر روی زمین شود؟ آیا مطابق الهیات سیاسی می‌توان برای شهروندان یک جامعه به دلیل عدم رعایت توصیه‌های دینی و اموری که موجب ارتقای معنوی و رشد فضائل می‌شود و هیچ ارتباطی با نظم اجتماعی و انتظام امور مادی ندارد، مجازات تعیین کرد، تنها به دلیل برداشت خودسرانه از یک دوره تاریخی یا یک متن دینی و الصاق آن به هسته عقلانی دین؟

⬅️ در یک چنین شرایطی است که می‌توان حتی بدون تجربه عینی و تنها با اندیشیدنی فرادینی، فهم نمود، چگونه در جامعه‌ای با استیلای الهیات سیاسی، اعتقادات دینی و اعمال مبتنی بر باور به امور ماورایی و روحانی که تعریف مشترک تمام جامعه شناسان این حوزه است، به شدت به کاستی و فترت می‌انجامد و الهیات سیاسی بر ضد خود، هم در بعد دینی و هم سیاسی تبدیل می‌شود و به دلیل سلب آزادی معنوی و آزادی سیاسی- اجتماعی هر دو توأمان، جامعه به بحران معنا و انواع بحران‌های سیاسی - اجتماعی فرو می‌غلتد. الهیاتی که تنها مردمان را ناراضی می‌کند، هم از زمین هم از آسمان.


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 کاش به جای تبریک در این روز تأمل کنیم
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 برای باورمندان به خدا، باورمندان به خلقت «آدم» و «حوا» و باورمندان به ادیان ابراهیمی، دو روزی که در تقویم مسلمانان به نام روز «عرفه» و روز «عید قربان» نام گرفته می‌تواند، روزهای فوق العاده خاص و منحصر به فردی باشد. روزهایی که می‌تواند، نقطه عطفی برای وحدت وجودی همه عالم و بشریت باشد و بر اتکای آن پایان اختلافات و منازعات صرفاً اعتقادی را خوشبینانه انتظار داشت.

⬅️ یکی از باورهای مشترک ادیان ابراهیمی، باور به خلقت آدم و حوا در بهشت و به صورت خلق الساعه است، نه طی تکامل تدریجی، و سپس گناه اولیه و هبوط.
باور مشترک دیگر آنها وجود پیامبری «ابراهیم» و اوج تسلیم و بندگی او در قربانی کردن فرزندش می باشد.

⬅️ گفته می‌شود، آدم پس از اخراج از بهشت و هبوط به زمین ۴۰ روز بر فراز «کوه صفا» در «مکه» کنونی از فراق و غربت اشک ریخت تا اینکه در روزی که بعدها عرفه نام گرفت با کلماتی که «جبرائیل» به او آموزش داد، از ظهر تا غروب به گناهش اعتراف کرد، اشک ریخت، توبه کرد و توبه او در انتها پذیرفته شد.

⬅️ گفته می‌شود، ابراهیم نیز در چنین روزی با تعلیم جبرائیل، شیوه عبادت خالصانه و خاضعانه در این سرزمین را آموخت و اذعان داشت: عرفت (شناختم) و روز عید قربان نیز به واسطه اوج تسلیم و بندگی او گرامی داشته می‌شود.

⬅️ گفته می‌شود، «موسی» نیز در این روز که روز چهلم میقات او بود در «کوه سینا» ده فرمان الهی را در دو لوح سنگی از خدا دریافت کرد.

⬅️ همچنین گفته می‌شود، آخرین سوره قرآن که از جامع‌ترین آنهاست و دارای میثاق و پیمان‌های متعدد با ملل یهود، مسیحی و مسلمان و علمای آنهاست، در این روز عرفه نازل شده است و پیامبر مردمان را به امانت داری و مردان را به نیکی با زنان که امانت های الهی اند، توصیه می کند.
سوره «مائده» که به قولی آخرین سوره نازل شده است، بر اساس مائده آسمانی که خدا به درخواست «عیسی» برای شاگردانش می فرستد، نامگذاری شده است.

⬅️ شاید بتوان اگر موحد بود، همه این‌ها را به گونه ای دیگر و غیر متعصبانه و فرادینی نگریست و درک نمود که چه بچه گانه و هنوز موقوف در دوره پیشا بلوغ است، بشری که این وحدت و یگانگی و هدف یگانه همه این ادیان را فهم نکند و بر سر دعواهای اعتقادی بین دینی، درون دینی و حتی اختلاف برداشت‌های جزئی از برخی متون دینی با بشری چون خود از در خشونت، اجبار، تحمیل، تبعیض و حتی کشتار و خونریزی در می‌آید.
کاش به جای تبریک در این روز تامل کنیم.


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 استبداد، تعامل در مسیر مبارزه یا سرسپردگی
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 گاهی جامعه در شرایطی قرار می‌گیرد که صرف نظر از بالا گرفتن اختلافات و دو قطبی‌های جدی بر سر چگونگی کنشگری سیاسی در سطح عامه و منازعات بین نخبگان سیاسی، شاهد مجادلات نظری و روشی در بین نخبگان فکری و صاحب نظران امر سیاسی- اجتماعی هستیم. عده‌ای بر این باورند که دستیابی به توسعه و دموکراسی با همه ملزوماتش از مسیری منعطف، اصلاحی تدریجی و با تغییرات تاکتیکی متناوب میسر است؛ ولی برخی از صاحب نظران معتقدند، این مسیر تنها با دکترین تعریف شده و مشخص، عزمی جدی و غیر منعطف، روشی قهری و یک استراتژی تردید ناپذیر تحول خواهانه؛ ولو به شکلی مدنی، قابل پیمودن است و هرگونه مماشات و انعطافی به امید اصلاحی ناپایدار؛ ولو به گونه‌ای تاکتیکی، دستیابی به هدف پایدار (دموکراسی و توسعه) را به تعویق می‌اندازد.

⬅️ در طول تاریخ اندیشه مدرنیته، نمونه‌های متعددی از هر دو رویکرد، هم به لحاظ نظری و هم عینی وجود دارد، نمونه‌ای چون اصلاح تدریجی ساختاری که در برهه‌ای حتی خونبار نیز شده، مثل «انگلستان» و نمونه‌ای چون تحول ساختاری در انقلاب «فرانسه» که باز دوره‌ای از استبداد، تجربه شده و سپس به اهداف خویش نائل آمده است.

⬅️ در دوره پیشامدرن نیز که دین و دولت بازیگران اصلی صحنه سیاسی - اجتماعی بودند، گاهی شاهد تعامل آنها و ایفای نقش هر دو در بازی منصفانه قدرت نسبت به هم هستیم و گاهی تحریکات عامه مردم، علیه پادشاهان و حاکمان را شاهدیم به گونه‌ای که روحانیان «منصفانه بازی نمی‌کردند: آنان حتی از شهروندان می‌خواستند، سر حاکمانشان را از تن جدا کنند و آنان را با تهدید لعنت ابدی می‌ترساندند»، اینکه اگر علیه رژیم طاغوت قیام نکنید، خدا را از خود ناخشنود کرده و به رستگاری ابدی دست نمی‌یابید. در چنین شرایطی بود که راه بر هرگونه تعامل، مدارا و انعطاف، سد می‌شد و خونریزی‌ها اجتناب ناپذیر بود.

⬅️ گاهی عده‌ای «راه حل هابزی» را برای پایان دادن به منازعات و اختلافات به کار می گیرند، منازعاتی که گاه منجر به روندی تعاملی و منعطف و گاه معطوف به مسیری خشن و خونین است. آنان که دین را عرفی و مدنی می‌کنند، به گونه‌ای که گویی «برای تامین نیازهای دولت تنظیم شده است» و حاکم را قدسیت می‌دهند، در واقع یک جمله «هابز» را به لحاظ نظری، برگرفته و در عمل به اجرا درآوردند، اینکه او «حاکم را خدای زمینی می‌نامد». جمله ای که معاصرانش بر این باورند، «این تکان دهنده‌ترین جمله او بود»؛ چرا که دیگر هیچ نهاد دینی مستقلی وجود نخواهد داشت و گرچه دیگر «هیچ نزاع بالقوه‌ای بین کلاه اسقفی و تاج پادشاهی در کار نخواهد بود»؛ اما «حاکم، انحصاری تمام و کمال بر امور کلیسایی از جمله پیشگویی، معجزات و تفسیر متن مقدس خواهد داشت و نیز اعلام خواهد کرد که تنها لازمه رستگاری، اطاعت کامل از خود اوست».

⬅️ اما در تجربه تاریخی به خوبی اثبات شده است که هر نظر، رأی و اندیشه‌ای که استبداد را به گونه‌ای دیگر بپرورد یا هر نوع تعامل با استبداد را تئوریزه کند، در عمل محکوم به ناکامی در رسیدن به اهداف دموکراتیک است؛ مگر اینکه در یک پکیج مبارزه علیه استبداد به کار گرفته شود، نه سرسپردگی بدان.


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
🔴 ماکیاولیسم دینی و شبه نظامیان وفادار
مرضیه حاجی هاشمی

🗒 گروه‌های شبه نظامی که بر ابتنای یک باور دینی، مذهبی یا ایدئولوژیک شکل می‌گیرند، می‌توانند، دارای ویژگی‌های متناقض و قابل ملاحظه ای به لحاظ جامعه شناختی و کنشگری‌های سیاسی و اعتقادی باشند. یکی از این گروه‌ها «یسوعیان» هستند. یسوعیان یک گروه شبه نظامی بودند که عشق، اطاعت محض و وفاداری مطلق خود به شخص پاپ، تحت عنوان «هنگ مسیح» را به گونه‌ای به نمایش گذاشتند که به شریان حیات مطلوب مذهبی کلیسا و نماد طاعت پذیری، فرمانبرداری و سرسپردگی پاپ تبدیل شدند.

⬅️ این گروه که در قرن ۱۶ در «اسپانیا» پس از تسلط دوباره مسیحیان بر اسپانیای عربی ظهور یافت، ماهیت وجودی‌اش، مبتنی بر خنثی کردن حرکت‌های اصلاحی «پروتستان» شکل گرفت. اسپانیا در دوره اسلامی خود، عصر زرین فرهنگی را طی کرد و رواج اندیشه‌های «ابن رشد» مبنی بر عدم وابستگی فلسفه و علم به مذهب، موجب سطح بالایی از رواداری مذهبی در آن منطقه شد. «اسپانیای اسلامی قلمروی بود که مذاهب متفاوت در آن در مجموع تحمل می‌شدند، مسیحیان از آزادی نسبتا زیادی برخوردار بودند و به ویژه فرهنگ یهودی غنی ای نیز شکوفا شد».

⬅️ «هنگامی که مسیحیان، سرزمین اسپانیا را دوباره تسخیر کردند، اوضاع به نحو شدیدی تغییر کرد. اوج عدم رواداری سال ۱۴۹۲ هنگامی فرا رسید که تمام یهودیان را از خاک اسپانیا اخراج کردند»؛ حتی عدم رواداری به جایی رسید که «اسپانیا از قرن پانزدهم شروع به اخراج مسلمان‌ها از خاک خود کرد» و پس از دیگر ادیان، نوبت به دیگر مذاهب از هم کیشان به ویژه اصلاح طلبان دینی رسید که به طور روزافزونی مذهب پروتستان را گسترش داده بودند. 

⬅️ کشیشان سنتی و مخالف اصلاح در سال ۱۵۴۵ بالاخره شورایی تشکیل دادند و اصول پنجگانه‌ای را نوشتند تا در برابر رقبای خود که قدرت سیاسی نیز یافته بودند، موج شکنی کنند. آنها مجدداً شروع به تفتیش عقاید مردم کردند و دادگاه‌های غیر مستقل و تحت نفوذ پاپ به وجود آوردند و در اقدام بعدی شروع به نهادسازی و ایجاد بازوی نظامی علیه هر مخالفی (اعم از تفکر اصلاح پروتستانی یا ادیان دیگر) کردند.

⬅️ رهبر آنها «به این جمعیت دوستان و یاران، صورت سازمان جنگی و نظامی داد، آنها را همراهان عیسی نامید و همه عهد کردند، به «اورشلیم» [بیت المقدس] رفته و همه عمر را در راه جهاد با مسلمانان گمراه به سر آورند». آنها برخلاف ظاهر، آرمان‌ها و اهداف به غایت باورمندانه و الهی؛ اما «هرگونه خلاف و نادرستی از جمله در رفع و تقیه و کتمان و حتی سوگند دروغ را به عنوان اینکه مقدمه حصول به یک هدف درست است، جایز می‌دانستند» و ماکیاولیسم دینی را ترسیم می کردند.

⬅️ مسئله اصلی آنها که منجر به شدیدترین نارواداری و متصلب ترین باورها و خشن‌ترین کنش‌هایشان می‌شد، شامل این دو بود: یکی هر نوع برداشت متفاوت از متون دینی به ویژه از سوی جریان فکری اصلاح طلبی دینی (پروتستان‌ها) و دیگری اشغالگران اورشلیم مقدس (مسلمانان)؛ وگرنه از آنجا که خود را «هنگ مسیح» و موظف به ترویج آیین او و تبلیغ برای پاپ و کلیسای صرفاً کاتولیک می‌دانستند، در کشورهای دیگر در نسبت با فرهنگ‌های دیگر که حتی ظاهر بسیار متفاوتی یا تصورات ایمانی کاملاً مختلفی داشتند، بسیار روادار بودند و فقط کافی بود، اندک اشتراکاتی با آنها پیدا کنند و این تفکر را به آنها القا کند که این بیگانگان، حتی بخش کوچکی از کنشگری خود را مطابق منویات پاپ به نمایش می‌گذارند.

⬅️ آنها که در برابر مردمان خود بسیار ناروادار بودند و تفاوت افکار و باورهای آنها را بر نمی‌تابیدند و با خشونت تمام با آنها مواجه می‌شدند؛ ولی در نسبت با بیگانگان، «آموزه مسیح را با سنن فرهنگ‌های دیگر و تصورات ایمانی آنان منطبق کردند»، به گونه ای می توان گفت، «در حقیقت یسوعیان خود را با رویکرد بیگانگان به مذهب تطبیق دادند»؛ ولی حتی برداشت دیگری از برخی متون دینی را از همکیشان و هم‌وطنان خود برنتافتند.
آنها اصول عقاید و برنامه ویژه‌ای در زندگی داشتند که آنان را به «تافته ای جدا بافته» از مردمان خود، تبدیل می‌کرد و در کتاب «تمرین زندگی روحی» برای آنها تدوین شده بود. «عصاره این برنامه را می توان در اعتقاد کامل و انجام فرامین مذهبی و اطاعت بی چون و چرا از کلیسا خلاصه نمود».


https://www.tg-me.com/مرضیه حاجی هاشمی/com.M_Hajihashemi_iran1
2024/06/25 06:13:18
Back to Top
HTML Embed Code: