Telegram Group Search
دور دوم؛  پایان دور باطل!


انتخابات هشتم تیر، با کم و کیفی که می‌دانید و نرخ مشارکت اعلام‌شده‌ی 40 درصد، به انجام رسید و حالا قرار است که مرحله‌ی نهایی رقابت، جمعه‌ی پیش رو (15 تیرماه) بین آقایان جلیلی و پزشکیان برگزار شود.
از این 40 درصد، قریب نیمی از آرا به آقای پزشکیان و مابقی به سه نامزد دیگر تعلق گرفت و اگر در نظر بگیریم که رای دهندگان دکتر پزشکیان، عمدتا از اقشار ناراضی و خواهان تغییر و تحولات جدی در پنهان و پیدای حاکمیت ‌اند، می‌توان دید و دانست که با احتساب 60 درصد تحریم‌کننده‌ی انتخابات، مجموعه قریب 80 درصد منتقد یا مخالف وضع موجودند و این پیام را، روشنتر از این نمی‌توان به طبقه‌ی حاکم مخابره و منتقل کرد.
اکنون که پیام معنی‌دار مردم ایران با صراحت و قاطعیت به حاکمیت عرضه شده‌است و باتوجه به اینکه تحریم‌کنندگان، پیام و پیشنهاد روشنی برای فردای اتمام انتخابات ندارند، به نظر می‌رسد دیگر دلیل قانع‌کننده‌ای نیز برای تداوم تحریم نخواهیم داشت.
به‌عنوان یک منتقد وضعیت کنونی که دوستان و همولایتی‌هایم را تشویق کردم به دکتر پزشکیان رای بدهند، اگرچه در هشتم تیرماه نتیجه‌ی دلخواه دغدغه‌داران آینده‌ی ایران و مردمش به دست نیامد، ولی خوشبختانه پس از اعلام نتایج و مشخص شدن برنامه‌ی دور دوم انتخابات، شاهد نشانه‌های مهمی در تغییر نگرش افراد بوده‌ام و با اعلام آمادگی مشارکت بسیاری از هموطنان تحریمی در دور دوم، امیدوارم ایران عزیز ما در پانزدهم تیرماه، شاهد پایان دور باطل انحصارگرایی و اعتمادزدایی نظام و مطلع عصری روشن از وحدت‌عمل آگاهانه‌ی مردم در مطالبه‌ی حقوق مدنی خویش و عبور از شرایط صعب تحمیل شده بر اکثر ایرانیان، باشد.
با این امید و آرزوی تجربه‌ی قریب‌الوقوع آزادی و آبادی و شادی ایران و ایرانی، این یادداشت را با نقل جملاتی از  دکتر محسن رنانی؛ استاد روشن‌بین و خوش‌قلم دانشگاه اصفهان، تکمیل و آن را تقدیم عزیزانی می‌کنم که احیانا برای پانزدهم تیرماه تردید دارند:
«خدایش رحمت کند مهندس سحابی را؛ می‌گفت "از دیکتاتوری حاکمانْ بدتر، «دیکتاتوری جوّ» است؛ اگر می‌خواهید وارد کار روشنفکری و کنشگری شوید اولین کارتان باید این باشد که تمرین کنید اسیر دیکتاتوری جوّ نشوید."
حالا من سخنم این است: دو گروه خیلی به فرایند توسعه ایران لطمه زده‌اند: یکی روشنفکران و کنشگرانی که اسیر دیکتاتوری جوّ شدند. و دیگری رهبران سیاسی پوپولیستی که بر امواج توده‌ها سوار شدند. انقلاب ۵۷ حاصل اتحاد این دو گروه بود.
اولی نیروی خلاقه روشنفکری را در خدمت امواج مخرب توده‌ها قرار داد و دومی سوار امواج مخرب توده‌ها شد و انرژی جامعه را به جای هدایت به سوی آفرینش و خلق دنیای جدید، ‌به سوی تخریب برد.
لحظه‌های تاریخی ویرانگر هر ملت، همان زمانی است که سیاستمداران پوپولیست و روشنفکران اسیر دیکتاتوری جوّ، متحدان نانوشته هم می‌شوند و دوره جدیدی از جباریت را رقم می زنند. از این پس در  فرایند توسعه ایران، باید مراقب باشیم که اتحاد تازه ای رخ ندهد. اگر از این پس رأی دادن یا رأی ندادن ما آگاهانه و انتخاب‌گرانه باشد نه بر اساس دیکتاتوری جوّ، آنگاه دیگر پوپولیست‌ها هم فرصتی برای سوارکاری و خلق دیکتاتوری جدید پیدا نمی‌کنند.»
**
و در پایان؛
بیشتر دوستانی که در دور اول حاضر نشدند به پزشکیان رای بدهند، متاسی از جو سنگین تحریم، رای دادن به او را انتخابی بین بد و بدتر و به استناد بعضی اقوال، آن را تلاشی بی‌ثمر برای تقلیل مطالبات ملی تلقی می‌کردند. نگرانی این عزیزان تا حدی بجا بود، ولی واقعیت این است که؛ مسعود پزشکیان، در بدترین فرض ممکن، برای مردم ما «آب» بارانی تازه و حیات‌بخش است و نباید آن را با شیشه‌ی «شوکران»ی که در صورت تعلل، از نوشیدنش ناگزیر خواهیم بود‌، یکی دانست!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
دومالک/ دوبیتی

نابه...

برینێن مە، نە یەکە کو چهارن
نەخوەشخانە، نە یەکە کو هەزارن
لێ، دیسا ژی برینەک نابە دەرمان؛
چما کو ئەم ژ دوختوورێن خوە، قارن!

nabe...

birînên me, ne yek e ku çihar in
nexweşxane, ne yek e ku hezar in
lê, dîsa jî birênek nabe derman
çima ku em, ji duxtûrên xwe qar in!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Forwarded from کانیا دل (محمد حسین پور)
همراهان عزیز و اهل قلم در کانیادل

درود بر شما

احترامٱ، حسب اطلاع و طبق روال، روزهای چهارشنبه هر دو هفته یکبار، جلسات مجازی کانیادل در بستر کلاب‌هاوس برگزار می‌شود، اما استثنائا و به‌دلیل همزمانی این نشست مجازی با همایش سالانه‌ی سردار ئێوه‌زخان و تحفە‌گل جلالی در بجنورد، جلسه‌ی این هفته کنسل و بە چهارشنبه‌ی آینده؛ مورخه ۲۰ تیر ماه، موکول شده‌است.

✍️ انجمن فرهنگی ادبی کانیادل

@kaniyadil
صاف کردن حساب‌ها...

تیر، ِ ماه گرمِ آفتاب‌هاست
ماهِ برگرفتن نقاب‌هاست

ِ تیر، ماهِ نامش از تفنگ و ترس
تیر، فصلِ داغ انقلاب‌هاست

تیر و تیر و تیر و تیر و تیر و تیر
این همه گلوله در خشاب‌هاست

تیر، فصل بادها و غنچه‌هاست
فصل بر دریدن حجاب‌هاست

تیر فصل اکتفا به دردهاست
ِ فصل صاف کردن حساب‌هاست

من چرا تحملش کنم که تیر
ِ ماه ته کشیدن شراب‌هاست...

* از مجموعه غزل؛ رندان خراسان/ نشر مادیار/ 1399

#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
بەردە...*

ئاخ ژ دەستێ یێن کو ناهێلن دلەک کارەک بکه
یێن زمانێ وان درێژه و غه‌ما وان قوولکه!

ئەز نزانم سا چ را ل ڤێ جهانێ بێ بنی
هین هەنە یێن کو وەلاتێ جانێ وان پرقچکه؟!

ژ دلێن کەڤری دترسم کو ل دورنان نەفکرن
کووسی ژی فڕین و هێکا فکرێ مه، هین فالکە!

زانمه سەخته برا، لێ کێم ژ بومبەک کو ننه
یێ دخوازە بممرە، جارێ ژی با ب چرێ که!

پێشیێ بەردی، شوونا دل ژی دخوازە بگرە
پەنجەشێرە لۆ، نزانی ڤا چ چاڤبرچی زکه!

گۆت: تە ژی دی روورەشێ لەهنه، چ غەوغا کر ژ شەڤ
من ژی گۆت؛ بەردە هەڤالۆ، ئەو خزانکا قڕکە؛

گۆت: بوین ڤا زڕەمەشێخا، چ دنڤیسە؟ م گۆت:
با خوە ژی ئار کە، زەغال ئاخر دخوازە کو چ کە؟

ل شەمالێ جارنا دەستەک دچرخینە ب کەیف
لێ نزانە کو قەرانتوو، با و چۆ ل هووچکه...
**
من ژ داغێ هین نەگۆت کو هێسترێ یارێ کەلین...
ئای ب قوربانە گولا خوه بم چقەس دل‌نازکه!

بەس کە دە ئەقلۆ، ژ خوە رازی رەشۆ! لۆ ترسوکۆ!
گەر تو روونی، مومکنه دل کارەکی سا من بکه!
....
وه‌زن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن.
فالک: هێکا ل بن مریشکێ داتینن / پەنجەشێر: سه‌ره‌تان/ چاڤبرچی: ژار و هه‌ریس/ زڕەمە: پر دین/ قەرانتوو: ره‌شه، باترسوک

* ژ پرتووکا ل به‌ر وه‌شانێ ب ناڤێ: گولنار

#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
ما، رای می‌دهیم به امید
و انتخاب راهی جدید...


یاران هم‌میهن و آزادگان یک‌دل و هم‌زبان درود.
در زمانی که می‌دانیم دعوت دوستان به رای دادن در انتخابات پانزدهم تیرماه، از منظر یک آزاده‌ی آگاه و آشنا به تاریخچه‌ی نظام اسلامی و کارنامه‌ی انتخاباتش، توصیه‌ای معقول نیست، ولی از آنجا که ما مردم ایران در پیچ تاریخی خطرناکی هستیم و در این گذرگاه مبهم و مهم، جز امیدواری، یاری و جز پرهیز از قهر و خشونت، چاره‌ی کاری نداریم، خواهش این برادر کوچکتر این است که نگذاریم کار مملکت‌داری، به دست کسانی بیفتد که درک درستی از درد مردم ندارند و جز شیوه‌ی دشمن‌تراشی و زهدفروشی و مشی اوباشی، چیزی از زندگی و آینده و آبادی و شادی، نمی‌دانند و ابایی هم از تحمیل هزینه‌های بیشتر بر ایرانیان خونین‌جگر ندارند؛

دلم می‌خواست بودن در زمانی؛
که جان‌ها را نبود اندوه نانی...
به‌رغم این، ولی بیزارم از یاس؛
که بی‌امید، نتوان زیست آنی!

یاران عزیز، این آخرین واژگان توصیه و تمنایی است که من‌باب صیانت از امید‌ و آینده، در باب انتخابات می‌نویسم و اگر عمری باقی باشد، این قلم از فردای اعلام نتایج، کماکان در خدمت مطالبات ملی و پاسداشت آگاهی و آزادی و شادی خواهد بود. بر این اساس خواهش می‌کنم همه با هم، امروز پانزدهم تیرماه، به مسعود پزشکیان رای بدهیم و آخرین پیام دغدغه‌داران شادی و آبادی و دادگری و آزادی را به حاکمیتی منتقل کنیم که شنوایی و بینایی‌اش را، سالهاست در بازار دشمنی و دوست‌ستیزی و مردم‌گریزی، به فروش گذاشته است.

ما، به مسعود پزشکیان رای می‌دهیم و این رای، مشق امید است‌ و آرزوی نشاط و حیات برای ایران، نه امضای تداوم‌نامه‌ی وضع موجود و توهمات بی‌سود چهل و چند ساله.
انتخاب مسعود ما، رای دادن به «امید» است و «انتخاب راهی جدید»؛
نه، تایید و تمدید این حال بد و رنج ممتد ایرانزمین، که حلقه‌ی حاکمان بی‌مسئولیت و طالبان قدرت، مسبب آن اند!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
دومالک/ دوبیتی

دینه‌مار

تو ژی زانی کو دەردێ مە گران ئە
وەلاتێ مە، خەلات ل نابران ئە!
دە های بە کو؛  ڤا کۆما دینەماران
تەنێ زک و زمان ئه و دران ئە...

dînemar

tu jî zanî ku derdê me giran e
welatê me, xelat li nabiran e
De hay be ku; va koma dînemaran
tenê zik û ziman e û diran e!

مجنون‌مار

تو هم می‌دانی که دردمان سنگین است
میهن، هدیه شده‌ به نابرادران
پس مراقب باش، که این گروه مجنون‌ماران
فقط شکم است و زبان و دندان! 


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
چارینە/ رباعی

مالا کو

مالا کو ببە ژیان ب‌شاهی، گەش بە
مالا ببە کو ڤا شەڤێ دین، روورەش بە
ئێرۆ، دیسا ئشق و هێڤیێن مە، بوون یەک؛
گاشە، رۆیەکی ژی، ڤا دلێ خوین، خوەش بە!

mala ku

mala ku bibe jiyan bi şahî, geş be
mala bibe ku va şevê dîn, rûreş be
îro dîsa êşq û hêviyên me bûn yek;
gaşe, royekî jî, va dilê xwîn, xweş be!

#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
بادا...

بادا کە زمان ذوق باشد، فردا
سرفصل شکوە و شوق باشد، فردا
با دست امید و عشق، بادا کە دم
برکندن هر چه طوق باشد، فردا...


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
خجستە باد، اما بعد....

خب، تمام شد.
نتایج انتخابات اعلام و به‌رغم برخی نگرانی‌‌ها در باب مهندسی انتخابات، خوشبختانه دکتر مسعود پزشکیان، با رای اکثریت مردم آزاده و آگاه ایران، به‌عنوان رئیس جمهور، برگزیده شد.
در روزگار غمگین میهن، این پیروزی شیرین‌ و بازگشت امید را به مسعود پزشکیان و خانواده‌ی ایران، صمیمانه خجسته‌باد می‌گویم.
امروز که نتایج اعلام شد، عزیزانی که می‌دانند من هم یکی از جویندگان مشارکت در انتخابات برای رای‌دهی به پزشکیان بوده‌ام، پیام‌های متعدد شادباش فرستاده‌اند.
لازم است سلام و سپاس گرمم را پیشکش یکایکشان کنم، ولی...
یارانی که با هم در تماسیم، می‌دانند من امروز چندان شادمان نیستم و از این حیث شاید کمی شگفتی‌زده‌اند.
ما، در این انتخابات صرفا به امر عقل مسئول و دل عاشقمان عمل کردیم و این بدیهی‌ترین کار بود. ما کارمان را کردیم و اینک نوبت آن بزرگ است که به تعبیر مولوی، ریشی بجنباند به‌خیر.
ما اما، شادمانی‌مان را کنار گذاشته‌ایم برای روزی که ببینیم مسعود پزشکیان، به وعده‌های انتخاباتی‌اش در برآوردن مطالبات مهم ایرانیان، وفا کرده و گام‌های موثری در جهت بهبود حال مردمان متالم این سرزمین، برداشته‌است.
دکتر پزشکیان عزیز می‌داند که مشکل کجاست؛ او می‌تواند نسخه‌ی موثری برای درمان ما ملت بنویسد، مشروط به اینکه جو پاستور و مصالح خاص، او را نگیرد، نیاز مبرم مردم به شادی و آزادی را فراموش نکند و از مردمی‌بودن و آزاده‌زیستن، دور نشود. و البته، این نیز منوط است به؛ این که ما فکر نکنیم او یک‌تنه قادر است معجزه کند و روشنایی امید و آرامش را یک‌روزه به خانه‌های تاریکمان بازگرداند. ما، کنارش می‌مانیم و حواسمان هست که؛ او مرعوب سد و بندهای راه نشود، خلف وعده نکند و از اختلافات دولت و حاکمیت، محملی برای توجیه ترس‌ و تلخ‌کامی‌ خویش و تداوم ناخوشی حال ملت، نسازد...
و دیگران را نیز نخواهیم گذاشت که چون گذشته، رای و روح ما را به بازی بگیرند. بی‌شک فرصتی استثنایی برای آشتی مردم با میهن و عبور از گذشته‌ی غم‌انگیز و عبر‌ت‌بار حاکمیت، پیش آمده‌است که امیدواریم با سوءاستفاده‌ی قدرت‌طلبان، این مجال مغتنم و این امید آخرین، هدر نرود.
با تمنای توفیق از ایزد جان و خرد برای دکتر مسعود پزشکیان عزیز و آرزوی شکفتن شکوفه‌ی شادی، در جان و جهان ایرانیان.


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
چارینه/ رباعی/çarîne

زانین

مالا کو تو ژی هالێ دلێن دن، زانبی
تا، دەردێ ئەڤینا کو نێ‌گۆتن، زانبی
ئەز، زانمە کو «نزانمە»، جانێ من؛
مالا کو تو ژی، قە ب‌قەسی من، زانبی!

Zanîn

Mala ku tu jî halê dilên din zanibî
Ta, derdê evîna ku nêgotin, zanibî
Ez zanime ku "nizanime" canê min;
Mala ku tu jî, qe bi qesî min, zanibî!

دانستن

ایکاش، تو نیز حال دل‌های دیگر را دریابی
تا، درد عشق‌های ناگفتنی را بفهمی
من، می‌دانم که «نمی‌دانم» جان من
ایکاش، تو هم به اندازه‌ی من می‌دانستی!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
نمی‌دانی عشق

هرچند که همسایه‌ی زندانی، عشق؛
حیف است، اسیر بند تنبانی، عشق...
بازآ و ببین که در همین بند امید؛
ما، منتظریم و تو نمی‌دانی عشق!  


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
چارۆک

سا هاتنا مەها مهەڕەمێ و شینا شەهیدێن کەربەلایێ و ئیسنانیەتێ، سەرێ خەلکێ مە ساخ بە.

هەلیم

هالێ دل، پر خەرابە
دەرمانێ من، شەرابە
لێ، چنکو هات مهەڕەم
قە هەلیم ژی، هەسابە!

sa hatina meha Miherremê û şîna şehîdên Kerbelayê û însanîyetê, serê xelkê me, sax be.

Helîm

halê dil, pir xerab e
dermanê min, şerab e
lê, çinku hat Miherrem
qe Helîm jî hesab e!

#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
فرارسیدن محرم، ماە شهادت امام حسین و حماسه‌ی کربلا و یادآوری قیام برای دادگری و انسانیت ‌و آزادی، بە عموم هموطنان عزادار، تسلیت باد.

او

شد ماه محرم و غم آمد با او
دنیا شده نوحه‌خانه و تنها؛ او...
دعوا، همە جا سر «حسین» است، ولی؛
هرچیز، در این معرکە هست، الا او!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Forwarded from کانیا دل (محمد حسین پور)
همراهان و عزیزان اهل قلم در کانیادل

درود بر شما
احترامٱ، پیرو اطلاعیه مورخه ۱۰ تیر ماه، از آنجا که هفته‌ی گذشته، همایش سالانه‌ی سردار ئێوه‌زخان و تحفە‌گل جلالی در بجنورد برگزار شد، نشست مجازی شعر و موسیقی کانیادل به چهارشنبه‌ی این هفته یعنی ۲۰ تیر ماە موکول شد و ان‌شاءالله طبق روال معمول، رٱس ساعت ۲۱ در کلاب‌هاوس، مشتاقانه چشم به راهتان خواهیم بود.
خواهشمند است ضمن شرکت در این نشست مجازی، دیگر دوستان و علاقه‌مندان شعر و ادب کوردی را نیز، بە نشانی کلاب هاوس کانیادل در ذیل این پیام، فرا بخوانید.

✍️ انجمن فرهنگی ادبی کانیادل

@kaniyadil

" کوردێن خۆراسانێ؛ هەنگ و هەلبەست...
Kurdên xorasanê; heng û " به ما بپیوندید. https://www.clubhouse.com/invite/ZzRHNrELaJQzAN3wBJ9jj2p819pT7nDBqq:R28UUi1ks5VdE02uouQwuLYJHrsylrr7AnuE2tpi1JA
کلاهی به نام پزشکیان
یا تاج سر ایرانیان؟!

راقم این یادداشت، از طرف‌داران پزشکیان بوده و هستم و سابقه‌ی نوشته‌هایم در همین کانال مانامه، موید این است. این کلمات می‌ماند و بعدها چنانچه پزشکیان کارنامه‌ای موفق از خود به‌جا نگذارد، یحتمل اسباب سرزنش خواهد شد. بشود.
از آنجا که من برای این انتخاب هم مثل تمام انتخابها اقلا سه دلیل مقبول دارم، یکی از دلایل این انتخابم سنجش هزینه و فایده‌ی این شخص است، برای مردم و کشورم؛ من هم مثل هر ایرانی مسئولی، از همان روز تایید صلاحیت‌ها به فکر فرو رفتم و آنچه را پیش رویم قرار گرفته‌بود، سنجیدم؛
پزشکیان، مثل ما روستایی‌ها نه انسان سیاس و سخنران خوش‌بیانی است و نه در میان اصلاح‌طلب‌ها، چهره‌ی کاریزماتیک درخشانی.
پس چرا باید به او رای می‌دادم؟
وآنگهی، در کنار پزشکیان، تایید ۵ نامزد اصولگرا، کمی بودار بود... محتمل بود که نظام می‌خواهد همه‌ی طیف‌های اصولگرا را در کنار اصلاح‌طلب‌ها پای صندوق‌ها بیاورد و خلأ قابل پیش‌بینی مشارکت مردم و تحریم عمومی را تا حدی پر کند. و این درست بود. پس نباید رای می‌دادم.
بعدتر که بیشتر فکر کردم، حدس زدم اتاق فکر نظام طرحی در سر دارد و هرچه پیش آمدیم، صحت این حدس، بیشتر به چشم آمد؛ نظام، از همان روز نخست، با عنایت به میانه‌روی پزشکیان و ریشه‌های کوردی-تورکی وی، برای افزایش مشارکت مردم و تثبیت مقبولیت خود، نظر به او داشت و در نهایت نیز، آنچه می‌خواست، اتفاق افتاد.
پس، من نباید وارد این بازی قابل پیش‌بینی می‌شدم!
بله؛ نظام، نظر به رفتار افراط‌گرایان حوزوی و نظامی و گروههای وابسته در خاورمیانه که حیاتشان بستگی تام به تداوم تهدید جنگ و دمیدن در آتش آن دارد و مانع تداوم سیاست آشکار گردش ‌به‌راست حاکمیت است، به این نتیجه رسید که جز پزشکیان هر نامی از صندوق تیر درآید، وقوع جنگی جدی در خاورمیانه قطعی و فروپاشی سلسله‌ی دین‌پناهان، محتوم است. بنابر این، برای نخستین بار دانسته و صد البته برای حفظ خود، ناگزیر به منافع کشور ایران و به خواست اکثریت مردم، تن داد.
حالا برگردیم به روزی که صلاحیت‌ها تایید شد و من می‌خواهم با توجه به آنچه گفتم، به عنوان یک منتقد نظام و زخم‌دار این حکومت چهل و چند ساله، دوباره تصمیم بگیرم. چه باید بکنم؛ رای بدهم یا نه؟
من، نه تنها باز هم به پزشکیان رای می‌دهم، که حتی در صورت عدم تایید او، اگر یقین حاصل می‌کردم یکی از آن پنج تن آل اصول، کمتر طالب جنگ است، به او رای می‌دادم، چرا که با تمام زخم‌ها و مصایبی که به‌شخصه از ناکارآمدی مدیران این نظام بر دل و جان دارم، باز هم نمی‌توانم و نمی‌خواهم شاهد باشم که به خاطر یک دستمال، قیصریه‌ای در آتش بسوزد و یک کشتی با تمام سرنشینانش، به صرف اختلاف من با کادر ناخدایانش، در عمق اقیانوس جنگ و جهالت، غرق شود.
خنده‌دار است، ولی طی اینهمه سال، حاکمیت و مردم برای اولین بار به یک نقطه‌ی مشترک و یک توافق ناگزیر رسیدند. مبارک دو طرف باشد. چه اشکال دارد که حاکمیت به هر نیت و در هر چارچوب سیاسی، سر کار بماند ولی با عقیده‌سالاری و هزینه‌های بیهوده، مردم ایران و توقعات متینشان را سر کار نگذارد.
من البته، تا هستم کماکان منتقد بی‌تعارف مسببان اوضاع فلاکت‌بار امروز ایرانیان خواهم بود، ولی خیلی دوست دارم که پزشکیان، نه کلاهی که اهل توهم می‌پندارند، بلکه تاج سر ما باشد؛ مشاورانی مردم‌مدار و مدیرانی اهل کار برگزیند، هوشمندانه تصمیم بگیرد، به خواست مردم-‌و فقط به خواست اکثریت مردم - احترام بگذارد و من و این مردم سرخورده و آزرده را ناامید نکند، تا من، دست از این نوشته‌های غمبار و زیست دردسردارم بردارم و بپردازم به همان شاعری پارسی-کوردی و سرودن غزل‌های عاشقانه‌ی عزیزم. بادا که چنین شود.


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
چارینه/ رباعی/çarîne

دەرەو

مستەک تژی ماستە و دخوازە کو پە وێ
چێ کە سا مە، ژ پاناڤەکی، ئاڤ‌دەوێ...
ئەم مات‌مایی نی، لێ ئەو دخوازە ژ مە کو؛
ئەم ب کێف و باوەر ڤەخونی، وێ دەرەوێ!

derew

mistek tijî mast e û dixwaze ku pe wê
çê ke sa me, ji panavekî avdewê...
em, matmayî nî, lê ew dixwaze ji me ku;
em bi kêf û bawer vexunî wê derewê!

دروغ

یک مشت ماست به دست دارد و می‌خواهد با آن
از یک دریا، برایمان آب‌دوغ بسازد...
ما شگفت‌زده‌ایم، اما او از ما می‌خواهد که؛
ما با لذت و ایمان، این دروغ را بنوشیم!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
گوداگر دەنگی ئێوەز تێ ژ مارکوو۱.aac
10.8 MB
دەنگێ ئێوەز

گوهداگر دەنگێ ئێوەز تێ ژ مارکوو
دپرسە: لەشکەرێ کوردان کودا چوو؟
تە گۆت: ئەز سا ئێوەز یار و هەڤالم...
درەنگە، رابە خەلکێ کۆم کنی، زوو

تفانگێ خوە هلین، دەرکەڤ هەڤالۆ
کەرەم کە رامەکەڤ ئیشەڤ، هەڤالۆ
گوهداگر، جووقەجووقا دژمەنان تێ
گوران، دەستێن خوە دانە هەڤ، هەڤالۆ

مالان بار، بوویە تۆزە
ژ پێ را چووم، پۆز ب پۆزە
من ڤەندا کر، یارا بۆزە

چوومە گولزارێ
گەریام ل یارێ
ب من دکەنین
گولێن بەهارێ

مالان بار کر ژ وارێ خوە
هێستر رێتن سەر ئارێ خوە
ژێڤا نابینم، یارێ خوە....


موزیک و تنظیم؛
بیژن مجمع‌الصنایع
صدا؛
مهدی اسماعیل‌زاده
شعر؛
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
کل ارض کربلا

درودی، مثل رودی تشنة نوشیدن دوری
سلامی مثل سیمی حسرت مضراب سنتوری

قطار سربه‌دار! آنک مغول‌ها رنگ می‌بازند
مبادا بگذری بر سبزواری بی نشابوری

دلم می‌خواست در آبادی تاک آنقدر بودیم
که می‌دیدی خرابم کرد ناز چشم انگوری

بغل وا کرده‌ام بر بامداد برق دندانها
شبیه بره‌ای معصوم بر لبخند ساطوری

نگاهش کن که بر دیوار مردم می‌برد گندم
چه سنگین است این از شانه بالا رفتن موری

دلت می‌گیرد از خوکان که می‌خواهند از شاعر
بریزد باز شعرش را به پای سکة زوری

بساط فقر و ناچاری پر از توجیه گمراهی است
خدایا! ریشه برکن هر کجا انسان معذوری

تو گویی کربلا و گیر و دارش پشم حلاجی است
تو گویی نه حسین بن علی بود و نه منصوری؟

خدا را نیز خواهد کشت این انسان و بی‌تردید
شریحی می‌شود قاضی و خواهد داد دستوری

اگر می‌خواهدت تا از سیاهی شعر بنویسی
بگو معذورم از این بیسوادی‌های مأموری

به قطع دست و سر ما را نترساند، چه خواهد کرد
اگر سر بر کند ناگاه عباس سلحشوری؟

نثار چشمهای کور آن بی‌ذوق زورآور
سرودم چند بیت دیگری بی هیچ منظوری!


*از: تقویم تنهایی/ نشر سپیده‌باوران/1394

#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
رباعی/ چارینە/ çarîne

تە نابینن؟!

های بە ژ خوە و رێیا خوە، هەڤگاڤێ من!
ل بەندا خوە دیتنێ نەبە، باڤێ من
تا، تم ل خوە دفکری، تە نابینن خەلک
هێلی، ڤەدشێرە روویێ تە، چاڤێ من!

Te nabînin?!

Hay be ji xwe û rêya xwe, hevgavê min!
Li benda xwe dîtinê nebe, bavê min...
Ta, tim li xwe difkirî, te nabînin xelk;
Hêlî, vedişêre rûyê te, çavê min!

نمی‌بینندت؟!

همگام من، مواظب خودت و راهت باش
عزیز جان، خیلی نگران دیده‌شدن نباش
تا وقتی که مدام به خودت نگاه کنی، مردم تو را نمی‌بینند
آیینه، رویت را از دیگران پنهان می‌کند، چشم من!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
2024/07/10 18:09:17
Back to Top
HTML Embed Code: