دیباچه (ویراست سوم) محسن برزوک.pdf
3.7 MB
#جزوه
#دستور
#درسنامه_کاربردی
#محسن_برزوک
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#دستور
#درسنامه_کاربردی
#محسن_برزوک
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
دانشهای زبانی (واژگان، املا و دستور)
دیباچه (ویراست سوم) محسن برزوک.pdf
دیباچه _ دستور زبان (ویراست سوم - دیماه 1402) منتشر شد. 😍
#سوالات_نهایی_فارسی
#دستور
دیباچه (ویراست سوم - دیماه 1402)
کتابچهٔ آموزشی دستور زبان فارسی + درسنامهٔ کاربردی
(سؤالات دستور زبان امتحانات نهایی فارسی دوازدهم)
قابل استفاده برای دانشآموزان دهم، یازدهم و دوازدهم کلیهٔ رشتهها ✅
ویژگیهای ویراست جدید:
_ اضافه شدن نکاتی کاربردی به درسنامه
_ اضافه شدن سوالات دی 1402 آزمون نهایی فارسی (3) با پاسخ
_ اضافه شدن تعدادی از تستهای دستور کنکورهای سراسری و تألیفی با پاسخ کلیدی
_ تغییرات جلد و جذابیتهای بصری
به کوشش محسن برزوک - دبیر زبان و ادبیات فارسی شهرستان شهرضا
با تشکر از یاسین ناظم، دانشآموز خلّاق و سختکوش که زحمت طراحی جلد را کشید.
#محسن_برزوک
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatemotevaseteh2
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#سوالات_نهایی_فارسی
#دستور
دیباچه (ویراست سوم - دیماه 1402)
کتابچهٔ آموزشی دستور زبان فارسی + درسنامهٔ کاربردی
(سؤالات دستور زبان امتحانات نهایی فارسی دوازدهم)
قابل استفاده برای دانشآموزان دهم، یازدهم و دوازدهم کلیهٔ رشتهها ✅
ویژگیهای ویراست جدید:
_ اضافه شدن نکاتی کاربردی به درسنامه
_ اضافه شدن سوالات دی 1402 آزمون نهایی فارسی (3) با پاسخ
_ اضافه شدن تعدادی از تستهای دستور کنکورهای سراسری و تألیفی با پاسخ کلیدی
_ تغییرات جلد و جذابیتهای بصری
به کوشش محسن برزوک - دبیر زبان و ادبیات فارسی شهرستان شهرضا
با تشکر از یاسین ناظم، دانشآموز خلّاق و سختکوش که زحمت طراحی جلد را کشید.
#محسن_برزوک
C᭄❁࿇༅══════┅─
@adabiatemotevaseteh2
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
زبان_شناسی-1.pdf
1.3 MB
هزارواژهٔ #زبان_شناسی
معرفی هزارواژهها:
#کتاب
#هزارواژه
#واژه_های_مصوب_فرهنگستان
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
معرفی هزارواژهها:
#کتاب
#هزارواژه
#واژه_های_مصوب_فرهنگستان
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
رابطهٔ معنایی میان جفتواژهها در کدام گزینه، ترادف است؟ (فارسی دوازدهم خارج از کشور شهریور 99)
Anonymous Quiz
13%
کمیل و دعا
8%
درخت و پالیز
73%
اکناف و اطراف
6%
سایه و آفتاب
در کدام گزینه رابطۀ «تضمن» میان واژگان وجود ندارد؟
Anonymous Quiz
11%
تا در چهار فصل بپیرایم این درخت / چون زادسرو مرد کشاورز در بهار
16%
دست گدا به سیب زنخدان این گروه / نادر رسد که میوهٔ اول رسیدهاند
61%
من که از پسته و بادام تو دورم باری / دست بیگانه بدان سیب زنخدان مگذار
11%
مشت گل را داده جان و مرغ عیسی کرده ای / قوت اعضای کرم کن دست و پایی ده مرا
بزرگترین اشتباهی که افرادِ غیرِمتخصص در ریشهشناسیِ واژههای امروزی میکنند این است که مبنای کارِ خود را تلفظ و معنی و کاربردِ امروزیِ واژهها قرار میدهند، حال آنکه واژهها معمولاً پیشینهای بس کهن دارند و در اصل چیزی بسیار متفاوت با شکلِ امروزیشان بودهاند.
نباید فراموش کرد که واژهها قرنها تغییر و تحول را پشتِسر گذاشتهاند تا به ما رسیدهاند.
ریشهشناسیِ علمی از دیروز به امروز میآید، ریشهشناسیِ غیرِعلمی، یا همان ریشهتراشی، از امروز به دیروز میرود.
درست در خلافِ جهتِ هم حرکت میکنند.
#دکتربهروزصفرزاده
#ریشهشناسی
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
نباید فراموش کرد که واژهها قرنها تغییر و تحول را پشتِسر گذاشتهاند تا به ما رسیدهاند.
ریشهشناسیِ علمی از دیروز به امروز میآید، ریشهشناسیِ غیرِعلمی، یا همان ریشهتراشی، از امروز به دیروز میرود.
درست در خلافِ جهتِ هم حرکت میکنند.
#دکتربهروزصفرزاده
#ریشهشناسی
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
یک ریشه و دهها واژه (۱)
ریشۀ هند و اروپاییِ -leuk* به معنیِ نور و روشنی و درخشش است.
دهها واژۀ اروپایی از این ریشهاند، از جمله این واژههای انگلیسی:
واژۀ light به معنیِ نور؛
واژۀ lucid به معنیِ روشن و واضح؛
واژۀ luxury به معنیِ شیک و لوکس و تجملی؛
واژۀ illustrate به معنیِ روشن کردن و توضیح دادن.
و همچنین این واژههای فرانسوی:
واژۀ lustre به معنیِ لوستر و چلچراغ؛
واژۀ luxe به معنیِ زرق و برق و تجمل؛
واژۀ lune به معنیِ ماهِ آسمان.
جالبتر اینکه واژههای فارسیِ روز، روشن، و افروختن نیز از همین ریشۀ هند و اروپاییاند.
بنا بر این اگر بگویید «لوسترِ لوکسِ لاکچری را در روز روشن کردم»، هر پنج اسم و صفتی که در جملهتان به کار بردهاید در واقع از یک ریشۀ هند و اروپاییاند!
این را هم بیفزایم که نامِ دخترانۀ رکسانا Roxana، شکلِ یونانیِ نامِ ایرانیِ روشنک، به معنیِ درخشان و تابناک، نیز از همین ریشه است.
منابع:
فرهنگِ ریشهشناختیِ زبانِ فارسی، محمدِ حسندوست؛
#دکتربهروزصفرزاده
#واژهشناسی
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
ریشۀ هند و اروپاییِ -leuk* به معنیِ نور و روشنی و درخشش است.
دهها واژۀ اروپایی از این ریشهاند، از جمله این واژههای انگلیسی:
واژۀ light به معنیِ نور؛
واژۀ lucid به معنیِ روشن و واضح؛
واژۀ luxury به معنیِ شیک و لوکس و تجملی؛
واژۀ illustrate به معنیِ روشن کردن و توضیح دادن.
و همچنین این واژههای فرانسوی:
واژۀ lustre به معنیِ لوستر و چلچراغ؛
واژۀ luxe به معنیِ زرق و برق و تجمل؛
واژۀ lune به معنیِ ماهِ آسمان.
جالبتر اینکه واژههای فارسیِ روز، روشن، و افروختن نیز از همین ریشۀ هند و اروپاییاند.
بنا بر این اگر بگویید «لوسترِ لوکسِ لاکچری را در روز روشن کردم»، هر پنج اسم و صفتی که در جملهتان به کار بردهاید در واقع از یک ریشۀ هند و اروپاییاند!
این را هم بیفزایم که نامِ دخترانۀ رکسانا Roxana، شکلِ یونانیِ نامِ ایرانیِ روشنک، به معنیِ درخشان و تابناک، نیز از همین ریشه است.
منابع:
فرهنگِ ریشهشناختیِ زبانِ فارسی، محمدِ حسندوست؛
#دکتربهروزصفرزاده
#واژهشناسی
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
یک ریشه و دهها واژه (۳)
ریشۀ هند و اروپاییِ -sāwel* به معنیِ خورشید است. واژۀ یونانیِ hēlios و لاتینیِ sol، هردو به معنیِ خورشید، از این ریشهاند.
دهها واژۀ اروپایی از این ریشهاند، از جمله این واژههای انگلیسی:
واژۀ sun به معنیِ خورشید؛
واژۀ Sunday به معنیِ یکشنبه (روزِ خورشید)؛
واژۀ solar به معنیِ خورشیدی؛
واژۀ south به معنیِ جنوب؛
واژۀ helium به معنیِ عنصرِ هِلیُم. (وجهِتسمیۀ هِلیُم این است که دانشمندان آن را در طیفِ آفتاب کشف کردند.)
جالبتر اینکه واژۀ فارسیِ خور (خورشید) نیز از همین ریشۀ هند و اروپایی است.
منابع:
فرهنگِ ریشهشناختیِ زبانِ فارسی، محمدِ حسندوست؛
www.etymonline.com
American Heritage Dictionary
#دکتربهروزصفرزاده
#واژهشناسی
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
ریشۀ هند و اروپاییِ -sāwel* به معنیِ خورشید است. واژۀ یونانیِ hēlios و لاتینیِ sol، هردو به معنیِ خورشید، از این ریشهاند.
دهها واژۀ اروپایی از این ریشهاند، از جمله این واژههای انگلیسی:
واژۀ sun به معنیِ خورشید؛
واژۀ Sunday به معنیِ یکشنبه (روزِ خورشید)؛
واژۀ solar به معنیِ خورشیدی؛
واژۀ south به معنیِ جنوب؛
واژۀ helium به معنیِ عنصرِ هِلیُم. (وجهِتسمیۀ هِلیُم این است که دانشمندان آن را در طیفِ آفتاب کشف کردند.)
جالبتر اینکه واژۀ فارسیِ خور (خورشید) نیز از همین ریشۀ هند و اروپایی است.
منابع:
فرهنگِ ریشهشناختیِ زبانِ فارسی، محمدِ حسندوست؛
www.etymonline.com
American Heritage Dictionary
#دکتربهروزصفرزاده
#واژهشناسی
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
واژههای غلطانداز
آسانسور ربطی به آسان و سُر خوردن ندارد.
آفتابه ربطی به آفتاب ندارد.
بیمار ربطی به مار ندارد.
خدا ربطی به خود و آمدن ندارد.
خفقان ربطی به خفه و خفگی ندارد.
دوقلو ربطی به عددِ دو ندارد.
سپاس ربطی به سه و پاس ندارد.
سَنکوپ ربطی به سنگ ندارد.
شیشلیک ربطی به عددِ شیش ندارد.
ضربالاجل ربطی به عجله ندارد.
طوطی ربطی به توت ندارد.
مادرقحبه ربطی به قهوه ندارد.
مدهوش ربطی به هوش و بیهوش ندارد.
#دکتربهروزصفرزاده
#واژهشناسی
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
آسانسور ربطی به آسان و سُر خوردن ندارد.
آفتابه ربطی به آفتاب ندارد.
بیمار ربطی به مار ندارد.
خدا ربطی به خود و آمدن ندارد.
خفقان ربطی به خفه و خفگی ندارد.
دوقلو ربطی به عددِ دو ندارد.
سپاس ربطی به سه و پاس ندارد.
سَنکوپ ربطی به سنگ ندارد.
شیشلیک ربطی به عددِ شیش ندارد.
ضربالاجل ربطی به عجله ندارد.
طوطی ربطی به توت ندارد.
مادرقحبه ربطی به قهوه ندارد.
مدهوش ربطی به هوش و بیهوش ندارد.
#دکتربهروزصفرزاده
#واژهشناسی
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
«کبابِ شُراحی یا شَرایحی؟»
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
پیرامونِ کباب و گونهها و وابستههای آن در متونِ کهن اشاراتی مغتنم میتوانیافت. در یکی از یادداشتها به این نکتهپرداختم که مطابقبا منابعِ کهن، قدما نمک را «گاه» (مثلاً در «رستمو اسفندیار») بر سرِ خوان به کباب میافزودند. این نکته را نیز میدانیم که کباب و رَباب از ملزوماتِ شراب در محفلِ بادهنوشان بودهاست.
در منابعِ موجود بهویژه در منابعِ آشپزیِ عصرِ صفوی به اینسو از گونههای کباب فراوان سخنرفتهاست. نمونهرا در «بهارِ عجمِ» لالهتیکچند بهار، از چندگونه کباب یادشده:
_ «کبابِ برگِ تاک» (کبابی که از برگِ تاک سازند)
_ «کبابِ حسینی» (نوعی از کباب)
_ «کبابِ دارایی» (نوعی از کباب)
_ «کبابِ سنگ» (نوعی از کبابِ خوب که بر سنگ بریانکنند)
_ کبابِ شامی» (نوعی از کباب)
_ «کبابِ قندهاری» (نوعی از کباب که در کابل و نواحیِ آن شهرت دارد)
_ کبابِ گُل» (کبابی که بهشکلِ گل میسازند)
_ «کبابِ ورق و کبابِ هندی» (نوعی از کباب که رنگش سیاه است)
و نویسندهٔ بهارِ عجم، اغلب برای هریک از این گونهها بیتی نیز شاهدآورده که خالی از لطفی و آرایه و ایهامی نیست. ازجمله:
اگر کبابِ حسینی بوَد غذای عدو
دلِ سیاهِ خوارج کبابِ شامی ماست
(جنابِ سراجالمحقّقین)
(بهارِ عجم، تصحیحِ دکتر کاظمِ دزفولیان، انتشاراتِ طلایه، ۱۳۸۰، ج ۳، صص ۱_۱۶۷۰).
در رسالهٔ «کارنامه» (دربابِ طبّاخی و صنعتِ آن) اثرِ حاجی محمدعلیِ باورچیِ بغدادی (تألیف در سالِ ۹۲۷ ه. ق) فصلی کوتاه به انواعِ کباب، پایه و مصالحِ آن و نیز طرزِ تهیّهٔ هر کدام، اختصاصیافتهاست. در این اثر نیز، از «کبابِ برّه»، «کبابِ مرغ»، «کبابِ قاز و کلنگ»، «کَفته[کوفته]کباب» و «کبابِ بلگِ انگور» یادشدهاست. (آشپزی در دورهٔ صفوی [ متنِ دو رساله از آن دوره]، بهکوششِ استاد ایرجِ افشار، سروش، ۱۳۶۰، صص ۵_۱۷۳).
نویسنده در دنبالهٔ این مطلب، در بخشی باعنوانِ «در صفتِ زناج که او را لغانه گویند و «شراحی» که آن را کبابِ شامی گویند»، در توضیحِ طرزِ تهیّهٔ کبابِ شراحی آورده:
«بیارند گوشتِ تُخلیِ فربه و او را تُنُککنند و باریکباریک ببُرند و نمکزنند و ساعتی بگذارند [...] ». استاد افشار در پانوشت دربارهٔ ضبطِ واژهٔ «شراحی» (در نسخهٔ منحصربهفردِ «کارنامه») آوردهاند: «اصل: شرایح» (همان، ص ۱۷۶).
اما باتوجه به توضیحی که درادامه خواهدآمد، احتمالاً همان «شرایح» ضبطِ درستِ واژه است. گرچه در برخی از منابع، ازجمله کلیّاتِ بسحقِ اطعمه و برهانِ قاطع «شُراحی» نیز آمده (برهانِ قاطع، محمدحسین بنِ خلفِ تبریزی، بهاهتمامِ دکتر محمدِ معین، ج ۳، ص ۱۲۶۲). به گمانام بعید نیست که «شراحی» مخفّفِ «شرایحی» باشد و هر دو صورت در منابع و ادوارِ گوناگون بهکاررفتهباشد.
در بسیاری از واژهنامههای عربی (ازجمله اساسالبلاغهٔ جاراللهِ زمخشری)، ذیلِ مادّهٔ «شرح» به «شریحه» و جمعِ آن «شرائح» اشارهشده که بهمعنای گوشتِ تکهتکهشده یا شرحهشرحه است. در اساسالبلاغه آمده: «شَرَح اللّحمَ و شرَّحَه، و أخذ شَریحةَ من اللّحم و شَرائِح» (تحقیقِ الأستاذ عبدالرحیم محمود، ص ۲۳۲).
بنابراین «کبابِ شرائح» کبابی بوده که مطابقبا اشارهٔ نویسندهٔ «کارنامه» برای تهیّهٔ آن گوشت را «باریکباریک» میبریدند. و «شَرحهشَرحه» در بیتِ مشهور از نینامهٔ مثنوی نیز چنین معنایی دارد:
سینه خواهم شرحهشرحه از فراق
تا بگویم شرحِ دردِ اشتیاق
مولوی در بیتی دیگر از مثنوی نیز «شرحه» را، البته در جایگاهِ نحویِ «ممیِّز» ( بهعنوانِ نمادی از خُردی و ناچیزی) با «کباب» آورده:
پردهای کوچک چو یک شرحه کباب
میبپوشد صورتِ صد آفتاب
(بهتصحیحِ رینولد نیکلسن، انتشاراتِ توس، ۱۳۷۵، ج ۶، ص ۵۵۶).
نکتهٔ آخر آنکه در «فرهنگِ بزرگِ سخن» در مدخلِ «شُراحی» به عبارتِ «کارنامهٔ» باورچی استناد شده، و حدسزدهشده این واژه «منسوب به شُراح ؟» باشد (ج ۵، ص ۴۴۷۱). بهعبارتِدیگر، نویسندگانِ «فرهنگِ بزرگِ سخن» احتمالدادهاند «شُراح» دراصل باید نام جایی یا کسی بودهباشد.
با این توضیحات احتمالاً بهخلافِ آنچه در «برهانِ قاطع» و «سخن» آمده، حرکتِ حرفِ نخستِ این واژه نیز باید فتحه باشد نه ضمّه. گفتنی است، استاد افشار گویا برای رعایتِ جانبِ احتیاط، حرکتی بر واژه ننهادهاند.
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
پیرامونِ کباب و گونهها و وابستههای آن در متونِ کهن اشاراتی مغتنم میتوانیافت. در یکی از یادداشتها به این نکتهپرداختم که مطابقبا منابعِ کهن، قدما نمک را «گاه» (مثلاً در «رستمو اسفندیار») بر سرِ خوان به کباب میافزودند. این نکته را نیز میدانیم که کباب و رَباب از ملزوماتِ شراب در محفلِ بادهنوشان بودهاست.
در منابعِ موجود بهویژه در منابعِ آشپزیِ عصرِ صفوی به اینسو از گونههای کباب فراوان سخنرفتهاست. نمونهرا در «بهارِ عجمِ» لالهتیکچند بهار، از چندگونه کباب یادشده:
_ «کبابِ برگِ تاک» (کبابی که از برگِ تاک سازند)
_ «کبابِ حسینی» (نوعی از کباب)
_ «کبابِ دارایی» (نوعی از کباب)
_ «کبابِ سنگ» (نوعی از کبابِ خوب که بر سنگ بریانکنند)
_ کبابِ شامی» (نوعی از کباب)
_ «کبابِ قندهاری» (نوعی از کباب که در کابل و نواحیِ آن شهرت دارد)
_ کبابِ گُل» (کبابی که بهشکلِ گل میسازند)
_ «کبابِ ورق و کبابِ هندی» (نوعی از کباب که رنگش سیاه است)
و نویسندهٔ بهارِ عجم، اغلب برای هریک از این گونهها بیتی نیز شاهدآورده که خالی از لطفی و آرایه و ایهامی نیست. ازجمله:
اگر کبابِ حسینی بوَد غذای عدو
دلِ سیاهِ خوارج کبابِ شامی ماست
(جنابِ سراجالمحقّقین)
(بهارِ عجم، تصحیحِ دکتر کاظمِ دزفولیان، انتشاراتِ طلایه، ۱۳۸۰، ج ۳، صص ۱_۱۶۷۰).
در رسالهٔ «کارنامه» (دربابِ طبّاخی و صنعتِ آن) اثرِ حاجی محمدعلیِ باورچیِ بغدادی (تألیف در سالِ ۹۲۷ ه. ق) فصلی کوتاه به انواعِ کباب، پایه و مصالحِ آن و نیز طرزِ تهیّهٔ هر کدام، اختصاصیافتهاست. در این اثر نیز، از «کبابِ برّه»، «کبابِ مرغ»، «کبابِ قاز و کلنگ»، «کَفته[کوفته]کباب» و «کبابِ بلگِ انگور» یادشدهاست. (آشپزی در دورهٔ صفوی [ متنِ دو رساله از آن دوره]، بهکوششِ استاد ایرجِ افشار، سروش، ۱۳۶۰، صص ۵_۱۷۳).
نویسنده در دنبالهٔ این مطلب، در بخشی باعنوانِ «در صفتِ زناج که او را لغانه گویند و «شراحی» که آن را کبابِ شامی گویند»، در توضیحِ طرزِ تهیّهٔ کبابِ شراحی آورده:
«بیارند گوشتِ تُخلیِ فربه و او را تُنُککنند و باریکباریک ببُرند و نمکزنند و ساعتی بگذارند [...] ». استاد افشار در پانوشت دربارهٔ ضبطِ واژهٔ «شراحی» (در نسخهٔ منحصربهفردِ «کارنامه») آوردهاند: «اصل: شرایح» (همان، ص ۱۷۶).
اما باتوجه به توضیحی که درادامه خواهدآمد، احتمالاً همان «شرایح» ضبطِ درستِ واژه است. گرچه در برخی از منابع، ازجمله کلیّاتِ بسحقِ اطعمه و برهانِ قاطع «شُراحی» نیز آمده (برهانِ قاطع، محمدحسین بنِ خلفِ تبریزی، بهاهتمامِ دکتر محمدِ معین، ج ۳، ص ۱۲۶۲). به گمانام بعید نیست که «شراحی» مخفّفِ «شرایحی» باشد و هر دو صورت در منابع و ادوارِ گوناگون بهکاررفتهباشد.
در بسیاری از واژهنامههای عربی (ازجمله اساسالبلاغهٔ جاراللهِ زمخشری)، ذیلِ مادّهٔ «شرح» به «شریحه» و جمعِ آن «شرائح» اشارهشده که بهمعنای گوشتِ تکهتکهشده یا شرحهشرحه است. در اساسالبلاغه آمده: «شَرَح اللّحمَ و شرَّحَه، و أخذ شَریحةَ من اللّحم و شَرائِح» (تحقیقِ الأستاذ عبدالرحیم محمود، ص ۲۳۲).
بنابراین «کبابِ شرائح» کبابی بوده که مطابقبا اشارهٔ نویسندهٔ «کارنامه» برای تهیّهٔ آن گوشت را «باریکباریک» میبریدند. و «شَرحهشَرحه» در بیتِ مشهور از نینامهٔ مثنوی نیز چنین معنایی دارد:
سینه خواهم شرحهشرحه از فراق
تا بگویم شرحِ دردِ اشتیاق
مولوی در بیتی دیگر از مثنوی نیز «شرحه» را، البته در جایگاهِ نحویِ «ممیِّز» ( بهعنوانِ نمادی از خُردی و ناچیزی) با «کباب» آورده:
پردهای کوچک چو یک شرحه کباب
میبپوشد صورتِ صد آفتاب
(بهتصحیحِ رینولد نیکلسن، انتشاراتِ توس، ۱۳۷۵، ج ۶، ص ۵۵۶).
نکتهٔ آخر آنکه در «فرهنگِ بزرگِ سخن» در مدخلِ «شُراحی» به عبارتِ «کارنامهٔ» باورچی استناد شده، و حدسزدهشده این واژه «منسوب به شُراح ؟» باشد (ج ۵، ص ۴۴۷۱). بهعبارتِدیگر، نویسندگانِ «فرهنگِ بزرگِ سخن» احتمالدادهاند «شُراح» دراصل باید نام جایی یا کسی بودهباشد.
با این توضیحات احتمالاً بهخلافِ آنچه در «برهانِ قاطع» و «سخن» آمده، حرکتِ حرفِ نخستِ این واژه نیز باید فتحه باشد نه ضمّه. گفتنی است، استاد افشار گویا برای رعایتِ جانبِ احتیاط، حرکتی بر واژه ننهادهاند.
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
جزوه دستور _ ویژه دانشگاه.pdf
832.1 KB
#جزوه
#دستور
ویژهی دانشگاه
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#دستور
ویژهی دانشگاه
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
دربارۀ «سراب»
سراب تصویری از چیزهاست که در هوای داغِ بیابان بالاتر از سطحِ زمین میبینید و در واقع انعکاسِ نورِ خورشید است.
واژۀ «سراب» عربی است، از ریشۀ «سرب»، بر وزنِ فَعال. این واژه دو بار در قرآن آمدهاست (سورۀ ۲۴، آیۀ ۳۹؛ سورۀ ۷۸، آیۀ ۲۰).
اعمالِ کافران چون سرابی است در بیابانی (ترجمۀ مرحوم عبدالمحمدِ آیتی).
بعضیها به اشتباه فکر میکنند «سراب» واژهای فارسی و مرکب از «سر» + «آب» است.
خواجه حافظِ شیرازی هنرمندانه با این واژه بازی کردهاست:
دور است سرِ آب از این بادیه، هش دار/
تا غولِ بیابان نفریبد به سرابت
معادلِ انگلیسی و فرانسویِ سراب mirage (میراژ) است که ریشهاش به معنیِ انعکاسِ نور است. واژۀ انگلیسیِ mirror (آینه) نیز از همین ریشه است.
#واژهشناسی
#استادبهروزصفرزاده
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
سراب تصویری از چیزهاست که در هوای داغِ بیابان بالاتر از سطحِ زمین میبینید و در واقع انعکاسِ نورِ خورشید است.
واژۀ «سراب» عربی است، از ریشۀ «سرب»، بر وزنِ فَعال. این واژه دو بار در قرآن آمدهاست (سورۀ ۲۴، آیۀ ۳۹؛ سورۀ ۷۸، آیۀ ۲۰).
اعمالِ کافران چون سرابی است در بیابانی (ترجمۀ مرحوم عبدالمحمدِ آیتی).
بعضیها به اشتباه فکر میکنند «سراب» واژهای فارسی و مرکب از «سر» + «آب» است.
خواجه حافظِ شیرازی هنرمندانه با این واژه بازی کردهاست:
دور است سرِ آب از این بادیه، هش دار/
تا غولِ بیابان نفریبد به سرابت
معادلِ انگلیسی و فرانسویِ سراب mirage (میراژ) است که ریشهاش به معنیِ انعکاسِ نور است. واژۀ انگلیسیِ mirror (آینه) نیز از همین ریشه است.
#واژهشناسی
#استادبهروزصفرزاده
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
در کدام گزینه " جمله غیر ساده " وجود دارد؟ (تألیفی_ع.ن )
Anonymous Quiz
13%
1)شبیه یکدگریم و چقدر دلگیر است//شبیه بودن گل های بی شمیم به هم
11%
2)دلم گرفت از این خاکدان پروحشت//ره بهشت کدام است و منزل
64%
3)شادم تصوّر می کنی وقتی ندانی//لبخندهای شادی و غم فرق دارند
12%
4)من آزاده از خاک آزادگانم//گل صبر می پرورد دامن من
نکتههایی از اصول و ضوابط واژهگزینی (۲)
برگزینش
یکی از شیوههای واژهگزینی برگزینش است. برگزینش یعنی انتخاب یک واژه یا عبارت از میان واژهها و عبارتهای موجود در زبان.
زبانی با پیشینۀ زبان فارسی بیگمان از گسترۀ واژگانی پهناوری برخوردار است و افزون بر واژههای متداول و آشنایی كه هماكنون در آن بهكار میرود، واژههای بسياری نیز وجود دارد كه کاربرد عمومی کمتری دارند، اما در گنجينۀ واژگانی این زبان موجودند. نخستین کاری که واژهگزين باید انجام دهد این است که برای مفهوم مورد نظر در گنجينۀ زبان فارسی به جستوجو بپردازد. بسياری از برابرهایی كه در حوزههای مختلف علوم برای واژههای بیگانه برگزیده شده و متخصصان آنها را پسندیدهاند، نتيجۀ برگزينش است، و نیز بخش اعظم معادلهایي که در فرهنگهای دوزبانه میآيد از رهگذر همين فرايند به دست ميآيد. چنین است «نبض» دربرابر «pulse»، «آذرخش» دربرابر «lightning»، «پرتو» دربرابر «ray»، «کمان» دربرابر «parenthèses»، «آرمان» دربرابر «Ideal» و «هراس» دربرابر «Phobia».
برگرفته از کانال فرهنگستان
🦋🦋
برگزینش
یکی از شیوههای واژهگزینی برگزینش است. برگزینش یعنی انتخاب یک واژه یا عبارت از میان واژهها و عبارتهای موجود در زبان.
زبانی با پیشینۀ زبان فارسی بیگمان از گسترۀ واژگانی پهناوری برخوردار است و افزون بر واژههای متداول و آشنایی كه هماكنون در آن بهكار میرود، واژههای بسياری نیز وجود دارد كه کاربرد عمومی کمتری دارند، اما در گنجينۀ واژگانی این زبان موجودند. نخستین کاری که واژهگزين باید انجام دهد این است که برای مفهوم مورد نظر در گنجينۀ زبان فارسی به جستوجو بپردازد. بسياری از برابرهایی كه در حوزههای مختلف علوم برای واژههای بیگانه برگزیده شده و متخصصان آنها را پسندیدهاند، نتيجۀ برگزينش است، و نیز بخش اعظم معادلهایي که در فرهنگهای دوزبانه میآيد از رهگذر همين فرايند به دست ميآيد. چنین است «نبض» دربرابر «pulse»، «آذرخش» دربرابر «lightning»، «پرتو» دربرابر «ray»، «کمان» دربرابر «parenthèses»، «آرمان» دربرابر «Ideal» و «هراس» دربرابر «Phobia».
برگرفته از کانال فرهنگستان
🦋🦋
noormags_بررسی_تطبیقی_و_نقد_آراء_دستور_نویسان_درباره_عناصر_ساختمانی.pdf
467.6 KB
بررسی تطبیقی و نقد آراء دستورنویسان درباره عتاصر ساختمانی گروه اسمی
در زبان فارسی
✍پدیدآورندگان:
محمد تارویردینسب، منیره پویایایرانی، اسداالله واحد
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
در زبان فارسی
✍پدیدآورندگان:
محمد تارویردینسب، منیره پویایایرانی، اسداالله واحد
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
سلام
پرسش: کاربرد واژه «سپاسمند»درست است یا نه؟
پاسخ:
🌼 یکی از راه های پی بردن به درستی یا نادرستی کلمات، کاربردشناسی واژه در زبان و ادب فارسی است.
🌺سپاسمند(1)
...و این همه محبت و لطف را در نظر داشته باشیم و سپاسمندانه وظایف انسانی و اسلامی خود را انجام بدهیم.»
موضوع:پیام امام خمینی و آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره نجات بنی صدر از سقوط هلی کوپتر
منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 1359 ،انقلاب در بحران، زیر نظر عباس بشیری
🌺سپاسمند(2)
استاد جلال خالقی مطلق در پیشگفتار کتابی با نام« رستم و سهراب» به کوشش محمد افشین وفایی و پژمان فیروز بخش، با ویرایش،پیشگفتار و گزارش استاد خالقی مطلق(تهران ،انتشارات سخن) در صفحه13 پیشگفتار می نویسد:
"از این رو باید سپاسمند جناب آقای علی اصغر علمی مدیر ادب دوست انتشارات سخن باشیم که در این راه توجهی شامل و همتی کامل گمارده اند."
👈جلال خالقی مطلق
هامبورگ،فروردین 1393
🌺سپاسمند(3)
واژه نامه زبان پاک-سید احمد کسروی
سپاسمند: متشکر
🌺سپاسمند(4)
(کاربردشناسی واژه-شعر)
🔆"به هر چه های جهان"
...رهین و وامگزار و
سپاسمند بارش و تابش تان،
برایم از رنگی،یا بویی، یا آهنگی تازه تر
بهانه ای بتراشید!...."(چرخه رنج)
👈اسماعیل خویی
🔆سپاسمند امید توام که پایان داد
به یک کرشمه خود فصل اضطرابم را
👈حسین منزوی
🔆بیا بهار شویم
بیا برای دل سرد هم بهار شویم
درخت سبز پر از حس برگ و بار شویم.
نظر به آینۀ جویبار اندازیم،
زلال و تازه چو رخسار آبشار شویم ....
بیا به لطف همین لحظههای نوروزی
سپاسمند عنایات کردگار شویم .
شاعر : فردوس اعظم
🌺سپاسمند(5)
گل سپاس هدیه خواهم کرد
به تمام سپاسمند و ناسپاسان
به شناش و ناشناشان.
👈 فرزانه خجندی شاعر معاصر تاجیک
🌺سپاسمند(6)
واژه نامه پارسی سره، واژه مصوب فرهنگستان زبان پارسی:
سپاسمند=متشکر
سپاسمندی= تشکر
نگارش و تحقیق: محمود علی اصغری
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
پرسش: کاربرد واژه «سپاسمند»درست است یا نه؟
پاسخ:
🌼 یکی از راه های پی بردن به درستی یا نادرستی کلمات، کاربردشناسی واژه در زبان و ادب فارسی است.
🌺سپاسمند(1)
...و این همه محبت و لطف را در نظر داشته باشیم و سپاسمندانه وظایف انسانی و اسلامی خود را انجام بدهیم.»
موضوع:پیام امام خمینی و آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره نجات بنی صدر از سقوط هلی کوپتر
منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 1359 ،انقلاب در بحران، زیر نظر عباس بشیری
🌺سپاسمند(2)
استاد جلال خالقی مطلق در پیشگفتار کتابی با نام« رستم و سهراب» به کوشش محمد افشین وفایی و پژمان فیروز بخش، با ویرایش،پیشگفتار و گزارش استاد خالقی مطلق(تهران ،انتشارات سخن) در صفحه13 پیشگفتار می نویسد:
"از این رو باید سپاسمند جناب آقای علی اصغر علمی مدیر ادب دوست انتشارات سخن باشیم که در این راه توجهی شامل و همتی کامل گمارده اند."
👈جلال خالقی مطلق
هامبورگ،فروردین 1393
🌺سپاسمند(3)
واژه نامه زبان پاک-سید احمد کسروی
سپاسمند: متشکر
🌺سپاسمند(4)
(کاربردشناسی واژه-شعر)
🔆"به هر چه های جهان"
...رهین و وامگزار و
سپاسمند بارش و تابش تان،
برایم از رنگی،یا بویی، یا آهنگی تازه تر
بهانه ای بتراشید!...."(چرخه رنج)
👈اسماعیل خویی
🔆سپاسمند امید توام که پایان داد
به یک کرشمه خود فصل اضطرابم را
👈حسین منزوی
🔆بیا بهار شویم
بیا برای دل سرد هم بهار شویم
درخت سبز پر از حس برگ و بار شویم.
نظر به آینۀ جویبار اندازیم،
زلال و تازه چو رخسار آبشار شویم ....
بیا به لطف همین لحظههای نوروزی
سپاسمند عنایات کردگار شویم .
شاعر : فردوس اعظم
🌺سپاسمند(5)
گل سپاس هدیه خواهم کرد
به تمام سپاسمند و ناسپاسان
به شناش و ناشناشان.
👈 فرزانه خجندی شاعر معاصر تاجیک
🌺سپاسمند(6)
واژه نامه پارسی سره، واژه مصوب فرهنگستان زبان پارسی:
سپاسمند=متشکر
سپاسمندی= تشکر
نگارش و تحقیق: محمود علی اصغری
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
دانشهای زبانی (واژگان، املا و دستور)
سلام پرسش: کاربرد واژه «سپاسمند»درست است یا نه؟ پاسخ: 🌼 یکی از راه های پی بردن به درستی یا نادرستی کلمات، کاربردشناسی واژه در زبان و ادب فارسی است. 🌺سپاسمند(1) ...و این همه محبت و لطف را در نظر داشته باشیم و سپاسمندانه وظایف انسانی و اسلامی خود را انجام…
Telegram
دانشهای زبانی (واژگان، املا و دستور)
سپاسمندم یا سپاسگزارم؟؟!
دکتر عمید در فرهنگ واژگان خود می گوید:
«مند»
صاحب. دارنده
در ترکیب با کلمه ی دیگر:
ارجمند، خردمند، دردمند.
در بعضی ترکیبات «واو» هم افزوده میشود.
مثل: برومند، تنومند، دانشومند.
این روزها از سوی برخی، در مجالس و محافل ادبی به ویژه…
دکتر عمید در فرهنگ واژگان خود می گوید:
«مند»
صاحب. دارنده
در ترکیب با کلمه ی دیگر:
ارجمند، خردمند، دردمند.
در بعضی ترکیبات «واو» هم افزوده میشود.
مثل: برومند، تنومند، دانشومند.
این روزها از سوی برخی، در مجالس و محافل ادبی به ویژه…
**بیستونهم خرداد سالگرد درگذشت دکتر بهمن سرکاراتی، متخصص زبانهای باستانی و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.
یادش گرامی باد!
... هدف اصلی #ریشه_شناسى این نیست که معانیِ واژگانِ یک زبان را، چه در حال و چه در ادوار گذشته، تعیین کند؛ بلکه، در پژوهشهای ریشهشناختی، علاوه بر جستجو برای یافتن مفاهیم واژهها در مراحل متعدد، در پی آنیم که، با بررسی عناصرِ تشکیلدهندهٔ یک واژه، صورت نخستین و معنی اولیهٔ آن را، که از نحوهٔ ساخت و چگونگیِ اشتقاق آن واژه در رابطه با واژههای دیگر در نظام کلی یک زبان استنباط میشود، بهدست آوریم.
در ریشهشناسی، شناخت دگرگونیهای معناییِ الفاظ زبان به همان میزان اهمیت دارد که شناخت تحولاتِ آوایی. درواقع، معنیشناسی و آواشناسی بهمنزلهٔ دو چشم پژوهشگری هستند که در زمینهٔ ریشهپژوهی به کاوش و جستجو میپردازد. بدیهی است که اگر کسی عمداً یک چشم را ببندد و تنها با یک چشمِ باز به جهان بنگرد، ناگزیر چیزها را راست و درست نخواهد دید... .
برگرفته از مقالهٔ «دربارهٔ فرهنگ ریشهشناختیِ زبان فارسی و ضرورتِ تدوین آن»، #بهمن_سرکاراتی، نامهٔ فرهنگستان، سال ۱۳۷۷، ش ۱۳، ص ۱۷–۱۸.
🦋🦋
یادش گرامی باد!
... هدف اصلی #ریشه_شناسى این نیست که معانیِ واژگانِ یک زبان را، چه در حال و چه در ادوار گذشته، تعیین کند؛ بلکه، در پژوهشهای ریشهشناختی، علاوه بر جستجو برای یافتن مفاهیم واژهها در مراحل متعدد، در پی آنیم که، با بررسی عناصرِ تشکیلدهندهٔ یک واژه، صورت نخستین و معنی اولیهٔ آن را، که از نحوهٔ ساخت و چگونگیِ اشتقاق آن واژه در رابطه با واژههای دیگر در نظام کلی یک زبان استنباط میشود، بهدست آوریم.
در ریشهشناسی، شناخت دگرگونیهای معناییِ الفاظ زبان به همان میزان اهمیت دارد که شناخت تحولاتِ آوایی. درواقع، معنیشناسی و آواشناسی بهمنزلهٔ دو چشم پژوهشگری هستند که در زمینهٔ ریشهپژوهی به کاوش و جستجو میپردازد. بدیهی است که اگر کسی عمداً یک چشم را ببندد و تنها با یک چشمِ باز به جهان بنگرد، ناگزیر چیزها را راست و درست نخواهد دید... .
برگرفته از مقالهٔ «دربارهٔ فرهنگ ریشهشناختیِ زبان فارسی و ضرورتِ تدوین آن»، #بهمن_سرکاراتی، نامهٔ فرهنگستان، سال ۱۳۷۷، ش ۱۳، ص ۱۷–۱۸.
🦋🦋
دربارۀ «الکل»
واژۀ «الکل» از فرانسوی واردِ فارسی شدهاست.
املای فرانسویاش alcool و املای انگلیسیاش alcohol است.
خودِ زبانهای اروپایی آن را از واژهای عربی گرفتهاند: الکُحل (ال - + کُحل).
«کُحل» در عربی یعنی سرمه، که در قدیم آن را از آنتیموان (نوعی فلزِ نقرهای) تهیه میکردند.
خودِ عربها به الکل میگویند «کُحول»، که وقتی «ال -» بگیرد، میشود «الکُحول»: المشروبات الکُحولیة.
چو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماست/
کجا رَویم بفرما از این جناب کجا؟
حافظ
به سِرِ جامِ جم آنگه نظر توانی کرد/
که خاکِ میکده کُحلِ بصر توانی کرد
حافظ
#استادبهروزصفرزاده
#واژهشناسی
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
واژۀ «الکل» از فرانسوی واردِ فارسی شدهاست.
املای فرانسویاش alcool و املای انگلیسیاش alcohol است.
خودِ زبانهای اروپایی آن را از واژهای عربی گرفتهاند: الکُحل (ال - + کُحل).
«کُحل» در عربی یعنی سرمه، که در قدیم آن را از آنتیموان (نوعی فلزِ نقرهای) تهیه میکردند.
خودِ عربها به الکل میگویند «کُحول»، که وقتی «ال -» بگیرد، میشود «الکُحول»: المشروبات الکُحولیة.
چو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماست/
کجا رَویم بفرما از این جناب کجا؟
حافظ
به سِرِ جامِ جم آنگه نظر توانی کرد/
که خاکِ میکده کُحلِ بصر توانی کرد
حافظ
#استادبهروزصفرزاده
#واژهشناسی
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@daneshhayezabani
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
Forwarded from تـ بـ ا د لـ ا تـ د ر سـ یـ فـ ر هـ نـ گـ یـ ا نـ
برای دوستداران فرهنگ، هنر، ادبیات، چندرسانه , محتوای درسی، کنکوری و امتحانات نهایی
🛎 پیش از پاک شدن زودتر جوین شوید 🛎
🔴آموزش ادبیات و نکات نهایی
🆔@adabiatt97
ارتباط با ادمین⏬
🔻@Rahaii_moha
https://www.tg-me.com/addlist/Bw-26bktOl83OTk0
🛎 پیش از پاک شدن زودتر جوین شوید 🛎
🔴آموزش ادبیات و نکات نهایی
🆔@adabiatt97
ارتباط با ادمین⏬
🔻@Rahaii_moha
https://www.tg-me.com/addlist/Bw-26bktOl83OTk0
Telegram
کاربردی ها
K invites you to add the folder “کاربردی ها”, which includes 77 chats.