برای کسانی که همزمان با کانال شروع به خوندن کلمات 504 کردند بگم که، هفته قبل کلمات 504 تمام شدند😍
📚📖 از اونجایی که لغات فرار هستند، از این بعد سعی میکنیم بیشتر لغات رو مرورکنیم ( به شیوه های مختلف مثل تست،متن ، عبارت کوتاه و....).
💭📌برای دوستانی که دارن برای کنکور 1401 میخونند هم توصیه میکنم،متن ها رو از اول شروع کنند؛ شک نکنید اگهاز الان شروع کنید بهترین درصد رو میتونید تو کنکور بدست بیارید😌
📝و در آخر، اگه مطالب کانال براتون مفیده، ما را به دوستانتون هم معرفی کنید😃😉
لینک متن اول کانال 👇
https://www.tg-me.com/زبان روانشناسی/com.psych_language/18
📚📖 از اونجایی که لغات فرار هستند، از این بعد سعی میکنیم بیشتر لغات رو مرورکنیم ( به شیوه های مختلف مثل تست،متن ، عبارت کوتاه و....).
💭📌برای دوستانی که دارن برای کنکور 1401 میخونند هم توصیه میکنم،متن ها رو از اول شروع کنند؛ شک نکنید اگهاز الان شروع کنید بهترین درصد رو میتونید تو کنکور بدست بیارید😌
📝و در آخر، اگه مطالب کانال براتون مفیده، ما را به دوستانتون هم معرفی کنید😃😉
لینک متن اول کانال 👇
https://www.tg-me.com/زبان روانشناسی/com.psych_language/18
Telegram
مطالعات روان | منا رحیمی
📒 #متن_۱_ترجمه
📍The effects of other people’s actions – the rewards and punishments they provide – are an important influence on an individual’s behavior.
📍Accordingly, one of the most basic principles of behavioral theory is operant conditioning – the…
📍The effects of other people’s actions – the rewards and punishments they provide – are an important influence on an individual’s behavior.
📍Accordingly, one of the most basic principles of behavioral theory is operant conditioning – the…
زبان روانشناسی pinned «برای کسانی که همزمان با کانال شروع به خوندن کلمات 504 کردند بگم که، هفته قبل کلمات 504 تمام شدند😍 📚📖 از اونجایی که لغات فرار هستند، از این بعد سعی میکنیم بیشتر لغات رو مرورکنیم ( به شیوه های مختلف مثل تست،متن ، عبارت کوتاه و....). 💭📌برای دوستانی که دارن…»
Forwarded from Mona Rahimi
Forwarded from Mona Rahimi
Forwarded from Mona Rahimi
Forwarded from Mona Rahimi
Forwarded from Mona Rahimi
📒 #متن_۱۳۳_ترجمه
📍Our example of the gifted pianist illustrates that it is not only the negative or derogatory experiences that are distorted or denied to awareness; many people have difficulty accepting genuine compliments and positive feedback, even when deserved.
مثال ما در مورد نوازنده ی پیانو خبره نشان میدهد که فقط تجربیات منفی یا تحقیر آمیز در آگاهی تحریف یا انکار نمیشوند؛ خیلی از افراد به سختی میتوانند تحسین های صادقانه و بازخوردمثبت را حتی زمانی که سزاوار آن هستند، بپذیرند.
📍A student who feels inadequate but yet makes a superior grade might say to herself, “I know this grade should be evidence of my scholastic ability, but somehow I just don’t feel that way. This class was the easiest one on campus. The other students just didn’t try. My teacher did not know what she was doing.”
دانشجویی که احساس میکند بی کفایت است و با این حال نمره ی عالی میگیرد، شاید به خودش بگوید: «میدانم که این نمره باید دلیلی برای توانایی تحصیلی من باشد، اما به گونه ای چنین احساسی نمیکنم. این درس راحت ترین درس در دانشگاه بود. دانشجویان فقط سعی خود را نکردند. استاد من نمیدانست چه کار دارد میکند.»
📍Compliments, even those genuinely dispensed, seldom have a positive influence on the self-concept of the recipient. They may be distorted because the person distrusts the giver, or they may be denied because the recipient does not feel deserving of them;
تحسین ها،حتی آنهایی که صادقانه ابراز میشوند، به ندرت برخودپنداره ی فرد تاثیر مثبت دارند. علت اینکه تحسین ها تحریف میشوند این است که فرد به تحسین کننده اعتماد ندارد یا اینکه چون تحسین شونده خود را سزاوار آنها نمیداند، انکار میشوند؛
📍in all cases, a compliment from another also implies the right of that person to criticize or condemn, and thus the compliment carries an implied threat.
در هردوصورت، تحسین دیگران به حق فرد برای انتقاد کردن و سرزنش کردن نیز اشاره دارد و بنابراین تحسین تهدیدی ضمنی به همراه دارد.
#نظریه_های_شخصیت_فیست_راجرز
#متن_۱۳۳_ترجمه
#متون_روانشناسی_به_انگلیسی
#زبان_تخصصی_روانشناسی
#وزرات_علوم
@psych_language
📍Our example of the gifted pianist illustrates that it is not only the negative or derogatory experiences that are distorted or denied to awareness; many people have difficulty accepting genuine compliments and positive feedback, even when deserved.
مثال ما در مورد نوازنده ی پیانو خبره نشان میدهد که فقط تجربیات منفی یا تحقیر آمیز در آگاهی تحریف یا انکار نمیشوند؛ خیلی از افراد به سختی میتوانند تحسین های صادقانه و بازخوردمثبت را حتی زمانی که سزاوار آن هستند، بپذیرند.
📍A student who feels inadequate but yet makes a superior grade might say to herself, “I know this grade should be evidence of my scholastic ability, but somehow I just don’t feel that way. This class was the easiest one on campus. The other students just didn’t try. My teacher did not know what she was doing.”
دانشجویی که احساس میکند بی کفایت است و با این حال نمره ی عالی میگیرد، شاید به خودش بگوید: «میدانم که این نمره باید دلیلی برای توانایی تحصیلی من باشد، اما به گونه ای چنین احساسی نمیکنم. این درس راحت ترین درس در دانشگاه بود. دانشجویان فقط سعی خود را نکردند. استاد من نمیدانست چه کار دارد میکند.»
📍Compliments, even those genuinely dispensed, seldom have a positive influence on the self-concept of the recipient. They may be distorted because the person distrusts the giver, or they may be denied because the recipient does not feel deserving of them;
تحسین ها،حتی آنهایی که صادقانه ابراز میشوند، به ندرت برخودپنداره ی فرد تاثیر مثبت دارند. علت اینکه تحسین ها تحریف میشوند این است که فرد به تحسین کننده اعتماد ندارد یا اینکه چون تحسین شونده خود را سزاوار آنها نمیداند، انکار میشوند؛
📍in all cases, a compliment from another also implies the right of that person to criticize or condemn, and thus the compliment carries an implied threat.
در هردوصورت، تحسین دیگران به حق فرد برای انتقاد کردن و سرزنش کردن نیز اشاره دارد و بنابراین تحسین تهدیدی ضمنی به همراه دارد.
#نظریه_های_شخصیت_فیست_راجرز
#متن_۱۳۳_ترجمه
#متون_روانشناسی_به_انگلیسی
#زبان_تخصصی_روانشناسی
#وزرات_علوم
@psych_language
133
unknown
📒 #لغات_متن_۱۳۳
🔹derogatory= تحقیرآمیز
🔸genuine= خالص، صادقانه، واقعی
🔹compliment= تعریف و تمجید
🔸feedback= بازخورد
🔹deserve= سزاوار بودن
🔸inadequate= ناکافی، بی کفایت
🔹superior= عالی
🔸grade= درجه، نمره، رتبه، پایه
🔹dispense= توزیع کردن، ابراز کردن، بخشیدن
🔸seldom= به ندرت
🔹recipient= گیرنده،دریافت کننده
🔸distrust= بی اعتمادی، سوء ظن
🔹condemn= محکوم کردن/شدن، سرزنش کردن
@psych_language
🔹derogatory= تحقیرآمیز
🔸genuine= خالص، صادقانه، واقعی
🔹compliment= تعریف و تمجید
🔸feedback= بازخورد
🔹deserve= سزاوار بودن
🔸inadequate= ناکافی، بی کفایت
🔹superior= عالی
🔸grade= درجه، نمره، رتبه، پایه
🔹dispense= توزیع کردن، ابراز کردن، بخشیدن
🔸seldom= به ندرت
🔹recipient= گیرنده،دریافت کننده
🔸distrust= بی اعتمادی، سوء ظن
🔹condemn= محکوم کردن/شدن، سرزنش کردن
@psych_language
Forwarded from Mona Rahimi
Forwarded from Mona Rahimi
Forwarded from Mona Rahimi
Forwarded from Mona Rahimi
Forwarded from Mona Rahimi
📒 #متن_۱۳۴_ترجمه
📍Positive regard is a prerequisite for positive self regard, defined as the experience of prizing or valuing one’s self.
توجه مثبت، پیش نیاز توجه مثبت بهخود است، که به صورت تجربه ی ارزش قائل شدن برای خود تعریف شدهاست.
📍Rogers believed that receiving positive regard from others is necessary for positive self-regard, but once positive self-regard is established, it becomes independent of the continual need to be loved.
راجرز معتقد بود که مورد توجه مثبت دیگران قرار گرفتن برای توجه مثبت بهخود ضروری است، اما بعد از اینکه توجه مثبت به خود تثبیت شد، از نیاز مداوم به عزیزبودن مستقل میشود.
📍This conception is quite similar to Maslow’s notion that we must satisfy our love and belongingness needs before self-esteem needs can become active, but once we begin to feel confident and worthy, we no longer require a replenishing supply of love and approval from others.
این برداشت کاملا شبیه نظر مزلو است کهاظهار میدارد قبل از اینکه نیازهای عزت نفس بتوانند فعال شوند، باید نیازهای محبت و تعلق پذیری خود را ارضا کنیم، اما بعد از اینکه احساس اطمینان و ارزشمندی کردیم، دیگر به تامین محبت و تایید دیگران نیاز نداریم.
📍The source of positive self regard, then, lies in the positive regard we receive from others, but once established, it is autonomous and self perpetuating. As Rogers stated it, the person then “becomes in a sense his [or her] own significant social other”.
بنابراین، منبع توجه مثبت به خود در توجه مثبتی که از دیگران دریافت میکنیم قراردارد، اما بعد از اینکه تثبیت شد،خودمختار و دایمی میشود. به قول راجرز، فرد از آن پس « به تعبیری، دگر اجتماعی مهمخودش میشود».
#نظریه_های_شخصیت_فیست_راجرز
#متن_۱۳۴_ترجمه
#متون_روانشناسی_به_انگلیسی
#زبان_تخصصی_روانشناسی
#وزرات_علوم
@psych_language
📍Positive regard is a prerequisite for positive self regard, defined as the experience of prizing or valuing one’s self.
توجه مثبت، پیش نیاز توجه مثبت بهخود است، که به صورت تجربه ی ارزش قائل شدن برای خود تعریف شدهاست.
📍Rogers believed that receiving positive regard from others is necessary for positive self-regard, but once positive self-regard is established, it becomes independent of the continual need to be loved.
راجرز معتقد بود که مورد توجه مثبت دیگران قرار گرفتن برای توجه مثبت بهخود ضروری است، اما بعد از اینکه توجه مثبت به خود تثبیت شد، از نیاز مداوم به عزیزبودن مستقل میشود.
📍This conception is quite similar to Maslow’s notion that we must satisfy our love and belongingness needs before self-esteem needs can become active, but once we begin to feel confident and worthy, we no longer require a replenishing supply of love and approval from others.
این برداشت کاملا شبیه نظر مزلو است کهاظهار میدارد قبل از اینکه نیازهای عزت نفس بتوانند فعال شوند، باید نیازهای محبت و تعلق پذیری خود را ارضا کنیم، اما بعد از اینکه احساس اطمینان و ارزشمندی کردیم، دیگر به تامین محبت و تایید دیگران نیاز نداریم.
📍The source of positive self regard, then, lies in the positive regard we receive from others, but once established, it is autonomous and self perpetuating. As Rogers stated it, the person then “becomes in a sense his [or her] own significant social other”.
بنابراین، منبع توجه مثبت به خود در توجه مثبتی که از دیگران دریافت میکنیم قراردارد، اما بعد از اینکه تثبیت شد،خودمختار و دایمی میشود. به قول راجرز، فرد از آن پس « به تعبیری، دگر اجتماعی مهمخودش میشود».
#نظریه_های_شخصیت_فیست_راجرز
#متن_۱۳۴_ترجمه
#متون_روانشناسی_به_انگلیسی
#زبان_تخصصی_روانشناسی
#وزرات_علوم
@psych_language
134
unknown
📒 #لغات_متن_۱۳۴
🔹regard= توجه
🔸prerequisite= پیش نیاز
🔹independent= مستقل
🔸continual= مستمر، دائمی
🔹quite= کاملا
🔸belongingness= تعلق
🔹worthy= شایسته، سزاوار، لایق
🔸plenish= فراوان، تجهیز کردن
🔹autonomous= خودمختار
🔸perpetuate= ماندگار کردن، دائمی کردن
@psych_language
🔹regard= توجه
🔸prerequisite= پیش نیاز
🔹independent= مستقل
🔸continual= مستمر، دائمی
🔹quite= کاملا
🔸belongingness= تعلق
🔹worthy= شایسته، سزاوار، لایق
🔸plenish= فراوان، تجهیز کردن
🔹autonomous= خودمختار
🔸perpetuate= ماندگار کردن، دائمی کردن
@psych_language
📒 #متن_۱۳۵_ترجمه
📍Not everyone becomes a psychologically healthy person. Rather, most people experience conditions of worth, incongruence, defensiveness, and disorganization.
هرکس از لحاظ روانی آدم سالم نمیشود. بلکه اغلب افراد شرایط ارزش، ناهمخوانی، حالت دفاعی و آشفتگی را تجربه میکنند.
📍instead of receiving unconditional positive regard, most people receive conditions of worth; that is, they perceive that their parents, peers, or partners love and accept them only if they meet those people’s expectations and approval. “A condition of worth arises when the positive regard of a significant other is conditional, when the individual feels that in some respects he [or she] is prized and in others not”.
اکثر افراد، به جای اینکه مورد توجه مثبت نامشروط قرارگیرند، مورد شرایط ارزش قرار می گیرند؛ یعنی، می فهمند که والدین، همسالان یا همسرانشان فقط در صورتی که انتظارات و تایید آنها را برآورده کنند، آنها را دوست دارند و
می پذیرند. «شرایط ارزش زمانی ایجاد میشود که توجه مثبت افراد مهم، مشروط باشد؛ یعنی، زمانی که فرد احساس کند از برخی جهات برای او ارزش قایل هستند و از جهات دیگر ارزشی برای وی قایل نیستند».
📍Conditions of worth become the criterion by which we accept or reject our experiences. We gradually assimilate into our self structure the attitudes we perceive others expressing toward us, and in time we begin to evaluate experiences on this basis. If we see that others accept us regardless of our actions, then we come to believe that we are prized unconditionally. But if we perceive that some of our behaviors are approved and some disapproved, then we see that our worth is conditional.
شرایط ارزش معیاری میشود که افراد تجربیات خود را به وسیله آن قبول یا رد میکنند. ما به تدریج نگرش هایی را که احساس میکنیم دیگران به ما دارند در ساختار خود جذب میکنیم، و سرانجام تجربیات خود را براین اساس ارزیابی میکنیم. اگر دریابیم که دیگران ما را صرف نظر از اعمالمان می پذیرند، در این صورت باور خواهیم کرد که به صورت نامشروط با ارزش هستیم، اما اگر دریابیم که برخی از رفتارهای ما تایید و برخی دیگر رد میشوند، در این صورت میفهمیم که ارزش ما مشروط است.
📍Eventually, we may come to believe those appraisals of others that are consistent with our negative view of self, ignore our own sensory and visceral perceptions, and gradually become estranged from our real or organismic self.
سرانجام، آن دسته از ارزیابی های دیگران را که با نظر منفی ما از خود هماهنگ هستند، باور میکنیم، برداشت های حسی و درونی خودمان را نادیده میگیریم، و به تدریج با خودواقعی یا ارگانیزمی خویش بیگانه میشویم.
#نظریه_های_شخصیت_فیست_راجرز
#متن_۱۳۵_ترجمه
#متون_روانشناسی_به_انگلیسی
#زبان_تخصصی_روانشناسی
#وزرات_علوم
@psych_language
📍Not everyone becomes a psychologically healthy person. Rather, most people experience conditions of worth, incongruence, defensiveness, and disorganization.
هرکس از لحاظ روانی آدم سالم نمیشود. بلکه اغلب افراد شرایط ارزش، ناهمخوانی، حالت دفاعی و آشفتگی را تجربه میکنند.
📍instead of receiving unconditional positive regard, most people receive conditions of worth; that is, they perceive that their parents, peers, or partners love and accept them only if they meet those people’s expectations and approval. “A condition of worth arises when the positive regard of a significant other is conditional, when the individual feels that in some respects he [or she] is prized and in others not”.
اکثر افراد، به جای اینکه مورد توجه مثبت نامشروط قرارگیرند، مورد شرایط ارزش قرار می گیرند؛ یعنی، می فهمند که والدین، همسالان یا همسرانشان فقط در صورتی که انتظارات و تایید آنها را برآورده کنند، آنها را دوست دارند و
می پذیرند. «شرایط ارزش زمانی ایجاد میشود که توجه مثبت افراد مهم، مشروط باشد؛ یعنی، زمانی که فرد احساس کند از برخی جهات برای او ارزش قایل هستند و از جهات دیگر ارزشی برای وی قایل نیستند».
📍Conditions of worth become the criterion by which we accept or reject our experiences. We gradually assimilate into our self structure the attitudes we perceive others expressing toward us, and in time we begin to evaluate experiences on this basis. If we see that others accept us regardless of our actions, then we come to believe that we are prized unconditionally. But if we perceive that some of our behaviors are approved and some disapproved, then we see that our worth is conditional.
شرایط ارزش معیاری میشود که افراد تجربیات خود را به وسیله آن قبول یا رد میکنند. ما به تدریج نگرش هایی را که احساس میکنیم دیگران به ما دارند در ساختار خود جذب میکنیم، و سرانجام تجربیات خود را براین اساس ارزیابی میکنیم. اگر دریابیم که دیگران ما را صرف نظر از اعمالمان می پذیرند، در این صورت باور خواهیم کرد که به صورت نامشروط با ارزش هستیم، اما اگر دریابیم که برخی از رفتارهای ما تایید و برخی دیگر رد میشوند، در این صورت میفهمیم که ارزش ما مشروط است.
📍Eventually, we may come to believe those appraisals of others that are consistent with our negative view of self, ignore our own sensory and visceral perceptions, and gradually become estranged from our real or organismic self.
سرانجام، آن دسته از ارزیابی های دیگران را که با نظر منفی ما از خود هماهنگ هستند، باور میکنیم، برداشت های حسی و درونی خودمان را نادیده میگیریم، و به تدریج با خودواقعی یا ارگانیزمی خویش بیگانه میشویم.
#نظریه_های_شخصیت_فیست_راجرز
#متن_۱۳۵_ترجمه
#متون_روانشناسی_به_انگلیسی
#زبان_تخصصی_روانشناسی
#وزرات_علوم
@psych_language
135
unknown
📒 #لغات_متن_۱۳۵
🔹worth= ارزش
🔸incongruence= ناسازگاری، ناهمخوانی
🔹defensiveness= تدافعی
🔸criterion= ملاک، معیار
🔹assimilate= جذب کردن
🔸appraisal= ارزیابی
🔹visceral= احشایی، درونی
🔸estrange= بیگانه کردن، دلسرد کردن
@psych_language
🔹worth= ارزش
🔸incongruence= ناسازگاری، ناهمخوانی
🔹defensiveness= تدافعی
🔸criterion= ملاک، معیار
🔹assimilate= جذب کردن
🔸appraisal= ارزیابی
🔹visceral= احشایی، درونی
🔸estrange= بیگانه کردن، دلسرد کردن
@psych_language
Forwarded from Mona Rahimi
Forwarded from Mona Rahimi