Telegram Group Search
لاک تراشی؛ هنر اصیل مازندرانی

مصطفی شانچی
ایسنا
هنر لاک تراشی(چوتاشی) یا کچه تراشی به مهارتی بیش از مهارت یک نجار یا چوب تراش معمولی نیاز دارد. هنر لاک تراش با استفاده از شناخت کافی از چوب و طبیعت، خود از دو هنر دست و ذهن خلاق نسبت به داشته‌های فرهنگی و تاریخی، تلفیقی بی‌ بدیل ایجاد می‌کند. هنر لاک تراشی قدمتی بیش از هشت یا ۱۱ هزار ساله دارد. از گذشته‌های دور استادکاران با استفاده از ریشه و تنه درختان جنگلی بدون بهره‌گیری از ابزار کار مدرن و با ابزاری مانند تیشه و مغار، ظروف چوبی مانند پارچ، لاکچه، لاک نان، لاک قند ریزکن، کَچِه، کوچِلِر، آب گردان، کِتِرا و غیره که با نقوش اسطوره‌ای و الهام گرفته از طبیعت اطراف منقوش می‌شود، تولید می‌کردند. حسین افشار معروف به نجار حسین بیش از شصت سال است که لاک تراشی میکند و تا کنون که ۸۷ سال سن دارد با همین شغل امرار معاش میکند.
مراسم تعزیه خوانی با قدمت چهارصد ساله هر سال با استقبال مردم روستا و گردشگران در چاله مخصوص تعزیه خوانی در روستای تاریخی «کندوله» برگزار می شود و بازیگران این تعزیه خوانی معمولا در شهر کرمانشاه ساکن هستند و در ایام محرم به روستا می‌روند و به عشق امام حسین در تعزیه شرکت می‌کنند. همه اهالی روستا در روز عاشورا حلیم نذری می پزند و میزبان گردشگران و عزاداران در منازل خود هستند.کندوله با قدمت دوره آل بویه یکی از 14 روستای هدف گردشگری استان کرمانشاه در منطقه دینور شهرستان صحنه است که در 62 کیلومتری شهر صحنه و 80 کیلومتری مرکز استان کرمانشاه قرار دارد. مردم روستا به زبان کردی هورامی صحبت می کنند. الماس خان کندوله ای از افسران برجسته سپاه نادرشاه افشار و سراینده آثاری همچون شاهنامه کردی، نادرنامه، خورشید و خرامان، شیرین و فرهاد و هفت لشکر از اهالی این روستا بوده و در آنجا مدفون است. روستاپژوهی، توسعه و ایران شناسی https://www.tg-me.com/روستاپژوهی، توسعه و ایران شناسی/com.RURALRESEARCHS
سُم‌کوبیِ اسبان

▪️دبا: «سَنْگْ‎زَنی»، یکی از آیین‌های عزاداری در ایران است که زنده‌یاد حسن ذوالفقاری، مدخلی مختص آن در دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران نوشته است. در آستانۀ تاسوعا و عاشورای حسینی (ع)، فرازی از آن را در ادامه می‌خوانیم.

▪️«در بیشتر مناطق ایران، در عصر روز عاشورا، سنگ‎زنی انجام می‎گیرد. منحصر‌به‌فرد‌بودن شکل عزا، صدای حاصل از رفتار و گفتار عزاداران و صدای برخورد سنگها و چوبها، نوعی موسیقی در دستگاه نوا را که بسیار مهجور بوده است، یادآور می‎شود. زمان برگزاری آن در سامان، سالی یک بار و آن هم در سپیده‎دم عاشورا ست. سنگ‎زنان در این مراسم، دو چوب خراطی‎شده و یا به گفتۀ هانری ماسه، دو دندۀ کوچک حیوانی را، که به شکل نیمکرۀ کوچک به اندازۀ کف دست است، به دست می‌گیرند و با هدف عزاداری، همراه با آهنگ نوحه و در دو شیوۀ تک‌ضرب و سه‌ضرب به هم می‎زنند. اصطلاح سنگ برگرفته از مهره‎های مکعب‌شکل چوبی است که بندی چرمی دارد که انگشت میانی در آن جای می‎گیرد و تسمه‎ای دارد که دور مچ می‎پیچند. سنگ‎زنی مستلزم نیروی جسمانی قابل توجه از سوی مجریان است. ظاهراً به‌سبب ضایعات ناشی از پرتاب تکه‎های سنگ، به‎تدریج چوب جای سنگ را گرفته، و به جای «سنگ‎زنی»، عبارت جغجغه‎زنی جایگزین آن شده است.

▪️در هنگام اجرای مراسم، هر نفر در هر دست یک سنگ دارد که با آهنگ نوحه بدن را یک بار به جلو خم می‎کند و دو سنگ را به هم می‎زند؛ بار دیگر در طرف چپ، بار سوم در طرف راست و سرانجام در بالای سر سنگها را به هم می‎زند. هر حرکت دست با حرکت بدن هماهنگ است؛ اگر دست به چپ رفت، بدن نیز به چپ متمایل می‎شود. به‌همین‌ترتیب، وقتی که به جلو می‎روند، پای راست به جلو می‎رود و وقتی دستها را بالای سر بردند، پاها جفت می‎شود و سنگ‎زنان بیش از یک متر از زمین برمی‌خیزند و سنگها را در بالای سر می‎کوبند. هانری ماسه حرکت سنگ‎زنان را به رقص تعبیر می‎کند.

▪️سنگ‎زنی گاه مختص برخی اصناف بوده است، چنان‌که در قم، صنف کلاه‎مالها این مراسم را اجرا می‌کردند. این رسم در میان برخی اصناف فارس نیز دیده شده است. گویا در گذشته، لباس آنان نیز مخصوص بوده است. نوشته‎اند که در اواخر دورۀ قاجار، دسته‌‎ای از سنگ‎زنان کاشی با لباس متحدالشکل نمودار می‎شدند.»

▪️متن کامل این نوشتار را در صفحات ٣۵٢ تا ٣۵۴ از جلد پنجمِ دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران و هم‌چنین پیوند آن در تارنمای مرکز بخوانید:
https://www.cgie.org.ir/fa/article/257727
@cgie_org_ir
Forwarded from اتچ بات
آیین چمر و نوای چمری
عنایت خانمحمدی

سوگ در واقع همان عشق است! سوگ، آنطور که من آموخته‌ام، در واقع همان عشقی است که می‌خواهید نثار کنید، اما نمی‌توانید. تمامی آن عشقی که به تمامی ابراز نشده است، در گوشه‌ی چشمان شما، در آن گره‌ی دردناکِ گلویتان و در آن بخشِ توخالیِ سینه‌تان جمع می‌شود. سوگ در واقع همان عشق است که جایی برای رفتن ندارد؛ سوگ در واقع عشقی در بند است.
جیمی اندرسن

یکی از آیین های باستانی ایرانیان که هنوز مورخان و اسطوره شناسان نتوانسته اند ابعاد و زوایای مختلف آن را بشناسند آیین چمر است. به گونه ای که هنوز معنای واحدی که محققان بر آن اتفاق نظر داشته باشند، برای این کلمه ارائه نشده است.
چمر در لغت‌نامهٔ دهخدا به معنی آشکار و ظاهر و در فرهنگ عمید به معنای محیط، دایره و هر چیز دایره‌مانند و معانی دیگری مانند (چه‌مه‌ره) یعنی (چشم‌به‌راه) یا (چم و چمانن) به معنای خم و خم‌ کردن نیز تعبیر شده‌است.
سابقا در شهرهای غرب کشور همچون شهرستان های لرستان، کرمانشاه ، ایلام و همدان این آیین مورد توجه اهالی بوده اما اینک بیشتر در مناطق روستایی و عشایری بوِیژه در میان لک زبانها اجرا می شود.
در این مناطق نوای چمر یا چمری جزیی تفکیک ناپذیر از مراسم و آیین چمر است، کیخسرو پورناظری در این باره می گوید: چمري يكي ازانواع موسيقي است كه در آن سرنا و دهل به كار برده مي‌شود و با آهنگ‌هاي مخصوص كه زده مي‌شود هيات‌ها حالت پرشكوه و بهت‌انگيز و غم‌آلود خود را نشان مي‌دهند.
طریقه اجرای چمری بدین گونه است که با فرارسیدن ماه محرم و روز عاشورا چند نفر از ابتدای صبح ساز و دهل های خود را نواخته و با این حرکت وقوع عزایی بزرگ را خبر می دهند. و با نواي عزاي ساز و دهل بيت‌هايي حزين در وصف رفتار، رشادت‌ها و مظلوميت امام حسین(ع) و يارانش به‌زبان های لری، لکی و كردي براي مردم عزادار مي‌خوانند.
آقای علی خوش تراش درباره چمر و نوای چمری با جزییات بیشتر نگاشته است:
با بالا آمدن آفتاب و به نوا درآمدن سرنا و دهل در میدان چمرگاه، بستگان و اقوام صاحب عزا دور هم جمع شده و در دو صف جداگانه زن و مرد روی خطی دایره‌وار در چمرگاه صف می‌بندند. نخست مردان صف بسته و علم‌ها و کتل‌ها را در قسمت‌های مختلف صف جای می‌دهند، سپس زنان در انتهای صف مردان، صف بسته و پارچه‌ای سیاه را جلوی خود می‌گیرند و سپس (ایش‌ها و روکرها) در چند دسته چهار تا شش نفری و معمولاً در دسته‌های مختلف به همراه نوازندگان دهل و سرنا به سرودن شعرهای فی‌البداهه در رثای متوفی می‌پردازند. همسرایان ضمن سرودن همزمان شعرشان به همراه نوازندگان دهل و سرنا و به‌آرامی حول می‌دانی دایره‌شکل که صفوف فشردهٔ مردان و زنان میهمان آن را احاطه کردند به حرکت درمی‌آیند.

کانال روستاپژوهی https://www.tg-me.com/روستاپژوهی، توسعه و ایران شناسی/com.RURALRESEARCHS
کتاب سواد رسانه‌ای عنوان اثری است که به قلم دبلیو جیمز پاتر و با ترجمه دکتر احسان شاه‌قاسمی عضو هیات علمی دانشگاه تهران در سال 1399 به چاپ رسید. «سواد رسانه‌ای» به دنبال آن است تا نشان دهد رسانه‌ها چگونه باورها و الگوهای رفتاری افراد را شکل می‌دهند. این کتاب از پانزده فصل آموزشی و ۶ فصل مسأله‌محور تشکیل شده است. هدف پانزده فصل آموزشی این است که به مخاطب چارچوبی از ایده‌ها را بدهد تا دانش افراد از ساختارهای دانش در چهار حوزه سازمان‌ یابد. این حوزه‌ها عبارتند از دانش دربارۀ صنایع رسانه‌ای، دانش دربارۀ مخاطبان رسانه‌ها، دانش دربارۀ محتوای رسانه‌ای و دانش دربارۀ اثرهای رسانه‌ای.نویسنده «سواد رسانه‌ای»، استاد دانشگاه کالیفرنیا و دارای مدرک دکتری در دو رشتۀ «مطالعات ارتباطی» و «تکنولوژی آموزشی» است. او بیش از دو دهه رسانه تدریس کرده و سردبیر ژورنال پخش گسترده و رسانه‌های الکترونیک بوده است. روستاپژوهی، توسعه و ایران شناسی https://www.tg-me.com/روستاپژوهی، توسعه و ایران شناسی/com.RURALRESEARCHS
Forwarded from اتچ بات
⚫️ تابلو عصر عاشورا و استاد فرشچیان
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان هنری عناصر تابلوی عصر عاشورای استاد فرشچیان به حدی ماهرانه و در ارتباطِ نزدیک با یکدیگر قرار گرفته اند که از آن اثری زیبا و تاثیرگذار ساخته اند. استفاده از رنگ های تیره در کنار حالتِ زنان و دخترکانِ عزادار و اسبِ امام حسین (ع) تصویری را ساخته که حزن و اندوه واقعه را به خوبی به مخاطب القا می کند.
خود استاد محمود فرشچیان تابلوی عصر عاشورا را بهترین کاری می‌داند که تا به حال انجام داده است. ایشان درباره خلق این اثر می‌فرمودند:
سه سال پیش از انقلاب، روز عاشورا مادرم گفت: برو روضه گوش کن تا چند کلام حرف حساب بشنوی!
گفتم:
من حالا کاری دارم بعد خواهم رفت!
رفتم اتاق، اما خودم ناراحت شدم. حال عجیبی به من دست داد، قلم را برداشتم و تابلوی عصر عاشورا را شروع کردم. قلم را که برداشتم همین تابلو شد که الان هست، بدون هیچ تغییری!
الان که بعد از ۳۰ سال به این تابلو نگاه می‌کنم، می‌بینم اگر می‌خواستم این کار را امروز بکشم، باز هم همین تابلو به وجود می‌آمد، بدون هیچ تغییری!
این تابلو یک چیزی دارد، که خود من هم گریه‌ام می‌گیرد!
استاد هم چنین می‌فرمودند:
در میان آثارم، علاقه‌ام بیشتر به آثاری است که مردمم آن را دوست داشته باشند. اما از میان آثارم، تابلوی عصر عاشورا را بسیار دوست دارم و این به دلیل دلبستگی‌ام به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و واقعه روز عاشوراست که همیشه مرا تحت تاثیر قرار داده است. اگر بخواهم آن را بار دیگر نیز به تصویر بکشم به همین شکل آن را خواهم کشید!
فرشچیان این تابلو را در سال ۱۳۶۹ به موزه آستان قدس رضوی اهدا کرد. فرشچیان آثار دیگری نیز درباره عاشورا و موضوعات تاریخی دیگر دارد، اما تابلوی عصر عاشورا به دلیل تاثیرگذاری خاص خود ماندگار شده است!
📙سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری جهان نیوز، ۹۶/۷/۸
کانال روستاپژوهی، توسعه و ایران شناسی
🆔 https://www.tg-me.com/روستاپژوهی، توسعه و ایران شناسی/com.RURALRESEARCHS
2024/07/17 03:54:22
Back to Top
HTML Embed Code: