.
با قدر دانی از استاد ارجمند جناب دکتر اندایش. مجموعه تحلیل و سیاست های پیشنهادی انجمن اقتصاد ایران در مقطع انتخاب رییس جمهور جدید. مجموعه ای بسیار دقیق و سنجیده از تحلیل شرایط موجود و پیشنهاد اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقی و واقعگرایانه ، امید که مورد توجه قرار گیرد.
با قدر دانی از استاد ارجمند جناب دکتر اندایش. مجموعه تحلیل و سیاست های پیشنهادی انجمن اقتصاد ایران در مقطع انتخاب رییس جمهور جدید. مجموعه ای بسیار دقیق و سنجیده از تحلیل شرایط موجود و پیشنهاد اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقی و واقعگرایانه ، امید که مورد توجه قرار گیرد.
Mohammad-Tabibian
انتخابات؟ عرض کردم که اینجانب علاقه ای به میدان سیاست ندارم و هرچه گذشته از این میدان بیشتر دوری کردهام، اما پیشرفت فن آوری اطلاعات هر لحظه اخبار و تحلیل و شایعه را از روزن های گوناگون در جلو چشم انسان قرار میدهد. این مجموعه اطلاعات اینجانب را به منطق قضایا…
انتخابات؟
ظاهراً لیست نامزدها تعیین شده است. به نظرم طبق انتظار همین نوع افراد بایستی تعیین میشدند. باز هم این عزیزان اصلاح طلب شگفتی آفریدند.
در علوم اجتماعی و مدیریت یک مفهومی هست به نام منحنی فراگیری، این که یک فرد و یا کمپانی از تجربه چگونه می آموزد و این آموزش چگونه و بر روی چه نتیجه ای همگرا میشود را نشان میدهد. مثل یک نمودار که بر روی محور افقی تعداد آزمون و تجربه و تلاش و بر محور عمودی دست آورد را نشان میدهد ( به عنوان مثال یک مرکز تلفنی صدور بلیط قطار، یا هواپیما یا ارائه اطلاعات مختلف مثل پاسخ به جستجوی شماره تلفن…تعداد تماس تلفنی روزانه بر روی محور افقی و تعداد بلیط صادره یا پاسخ دیگر بر محور عمودی ترسیم و این نشان می دهد که آیا کارمند مربوط کارآتر شده یا تنبل تر و در چه جهت آموخته). عقلایی این است که اگر فرد یا کمپانی در زمینه ای مکرر تلاش کرد و نتیجه صفر، از این منحنی فراگیری فقط محور افقی می ماند، باید چهکار کرد؟ خیلی علاقمند هستم این بزرگواران منحنی فراگیری خودشان را معرفی کنند بسیار آموزنده خواهد بود.
.
ظاهراً لیست نامزدها تعیین شده است. به نظرم طبق انتظار همین نوع افراد بایستی تعیین میشدند. باز هم این عزیزان اصلاح طلب شگفتی آفریدند.
در علوم اجتماعی و مدیریت یک مفهومی هست به نام منحنی فراگیری، این که یک فرد و یا کمپانی از تجربه چگونه می آموزد و این آموزش چگونه و بر روی چه نتیجه ای همگرا میشود را نشان میدهد. مثل یک نمودار که بر روی محور افقی تعداد آزمون و تجربه و تلاش و بر محور عمودی دست آورد را نشان میدهد ( به عنوان مثال یک مرکز تلفنی صدور بلیط قطار، یا هواپیما یا ارائه اطلاعات مختلف مثل پاسخ به جستجوی شماره تلفن…تعداد تماس تلفنی روزانه بر روی محور افقی و تعداد بلیط صادره یا پاسخ دیگر بر محور عمودی ترسیم و این نشان می دهد که آیا کارمند مربوط کارآتر شده یا تنبل تر و در چه جهت آموخته). عقلایی این است که اگر فرد یا کمپانی در زمینه ای مکرر تلاش کرد و نتیجه صفر، از این منحنی فراگیری فقط محور افقی می ماند، باید چهکار کرد؟ خیلی علاقمند هستم این بزرگواران منحنی فراگیری خودشان را معرفی کنند بسیار آموزنده خواهد بود.
.
🖊به بهانه ۱۹ خرداد سالروز درگذشتِ ذبيح اللَّه منصوری...!
🔻 گویی از فراز قرنها، این حکایتِ تلخ قابوسنامه همچنان تر و تازه است كه مردی فرزند سركش و لاابالی خود را نصيحت میکرد كه اگر دوباره سركشی كند او را به مكتبخانه خواهد گذاشت تا درس بخواند و دانشمند شود تا يك عمر فقير و گرسنه بماند!
🔻۱۹ خرداد سالروز درگذشت منصوری است نمی خواهم به نقد آثارش بپردازم اما در این شکی نیست که او بسیاری را کتابخوان کرد و از وقتی كه گوتنبرگ اين دستگاه چاپ را به دست بشر سپرد، هيچكس به اندازه مرحوم ذبيح الله منصوری مطلب ننوشته است! یعنی 1290 جلد ترجمه کرده که 150 عنوان منتشر شده و البته هر جلدش کمتر از 500صفحه نبوده...!
خدابيامرز هشت صفحه مقاله را برمیداشت در هشتصد صفحه ترجمه ميكرد!
نوشته هایش نه تاريخ بود، نه رمان. اما همين بس كه در اين سرزمين كه كتاب نخواندن هنر اصلی مردم است بسياری را اهل مطالعه كرد.
🔻منصوری میگفت وقتيكه به مكتبخانه میرفتم شاگردان پيش ميرزای مكتبخانه از حافظه و ذكاوت من تعريف كردند معلم برای امتحان هوش من شعر بلندی از مثنوی به من داد و گفت در عرض ده دقيقه حفظ كن.حفظ كردم و بدون غلط برايش خواندم...
ميرزای پيرمان نزديك شد، دست بر پشت من زد و با حالت افسوس گفت:
«پسرم تو يكی از بدبخت ترين مردمان اين سرزمين خواهی بود چون در اين سرزمين برای خوشبختی چيزهايی لازم است كه تو نداری. اما برای بدبخت شدن هر آنچه لازم است تو به کمال داری!»
🔻ميرزایِ مكتبخانه درست گفته بود، چرا که پيرمرد(منصوری) بيش از شصت سال قلم زد و ترجمه كرد چون دست راستش فلج شد، با دست چپ نوشت، بیشترِ عمرش مستأجر بود، هرگز صاحب ماشین نشد!
آخر سر توانست آپارتمانی دست و پا کند و در آنجا بمیرد. البته شانس آورد که عاقبت به عنوان حروفچین، از سوی اتحادیه حروفچینان توانست بیمه شود!.
برای سعادت یک ملت، اسباب زیادی لازم است اما بدون شک برای بدبختی اش تنها همین کافی خواهد بود که با کتاب و مطالعه بیگانه باشد و قدر و منزلتِ مفاخر فکری و فرهنگی خود را نداند!
✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
🔻 گویی از فراز قرنها، این حکایتِ تلخ قابوسنامه همچنان تر و تازه است كه مردی فرزند سركش و لاابالی خود را نصيحت میکرد كه اگر دوباره سركشی كند او را به مكتبخانه خواهد گذاشت تا درس بخواند و دانشمند شود تا يك عمر فقير و گرسنه بماند!
🔻۱۹ خرداد سالروز درگذشت منصوری است نمی خواهم به نقد آثارش بپردازم اما در این شکی نیست که او بسیاری را کتابخوان کرد و از وقتی كه گوتنبرگ اين دستگاه چاپ را به دست بشر سپرد، هيچكس به اندازه مرحوم ذبيح الله منصوری مطلب ننوشته است! یعنی 1290 جلد ترجمه کرده که 150 عنوان منتشر شده و البته هر جلدش کمتر از 500صفحه نبوده...!
خدابيامرز هشت صفحه مقاله را برمیداشت در هشتصد صفحه ترجمه ميكرد!
نوشته هایش نه تاريخ بود، نه رمان. اما همين بس كه در اين سرزمين كه كتاب نخواندن هنر اصلی مردم است بسياری را اهل مطالعه كرد.
🔻منصوری میگفت وقتيكه به مكتبخانه میرفتم شاگردان پيش ميرزای مكتبخانه از حافظه و ذكاوت من تعريف كردند معلم برای امتحان هوش من شعر بلندی از مثنوی به من داد و گفت در عرض ده دقيقه حفظ كن.حفظ كردم و بدون غلط برايش خواندم...
ميرزای پيرمان نزديك شد، دست بر پشت من زد و با حالت افسوس گفت:
«پسرم تو يكی از بدبخت ترين مردمان اين سرزمين خواهی بود چون در اين سرزمين برای خوشبختی چيزهايی لازم است كه تو نداری. اما برای بدبخت شدن هر آنچه لازم است تو به کمال داری!»
🔻ميرزایِ مكتبخانه درست گفته بود، چرا که پيرمرد(منصوری) بيش از شصت سال قلم زد و ترجمه كرد چون دست راستش فلج شد، با دست چپ نوشت، بیشترِ عمرش مستأجر بود، هرگز صاحب ماشین نشد!
آخر سر توانست آپارتمانی دست و پا کند و در آنجا بمیرد. البته شانس آورد که عاقبت به عنوان حروفچین، از سوی اتحادیه حروفچینان توانست بیمه شود!.
برای سعادت یک ملت، اسباب زیادی لازم است اما بدون شک برای بدبختی اش تنها همین کافی خواهد بود که با کتاب و مطالعه بیگانه باشد و قدر و منزلتِ مفاخر فکری و فرهنگی خود را نداند!
✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
خدا رحمت کند مرحوم ذبیح الله منصوری را. نویسنده چیره دستی بود و صاحب اندیشه، خیال پردازی بسیار قوی. من چند کار او را خواندهام در اوایل انقلاب از جمله کتاب خواجه تاجدار و دیگری کتاب سینوهه پزشک فروعون. می گویند در ترجمه وفا دار نبود، درست است اما کارهای او درخشان و آموزنده بود بسیار ایدههای مفید و عبرت آموز را در ترجمه ها میگنجاند و تحویل میداد.
چنانکه متن بالا، نوشته آقای مرادی مراغه ای، هم نشان میدهد سرنوشت او سرنوشت عمومی اهل قلم و اندیشه در این ملک است. ‘جهان را سراسر گر بگردی / خردمندی نیابی شادمانه’ یا این که ‘ جهان بدست مردم نادان دهد زمام مراد/ تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس’. این نکات در مورد جامعه ما صادق بوده است و باز آفرینی بنیادی نظامات جمعی از جمله نظام اقتصادی برای بر طرف کردن این علت لازم است.
چنانکه متن بالا، نوشته آقای مرادی مراغه ای، هم نشان میدهد سرنوشت او سرنوشت عمومی اهل قلم و اندیشه در این ملک است. ‘جهان را سراسر گر بگردی / خردمندی نیابی شادمانه’ یا این که ‘ جهان بدست مردم نادان دهد زمام مراد/ تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس’. این نکات در مورد جامعه ما صادق بوده است و باز آفرینی بنیادی نظامات جمعی از جمله نظام اقتصادی برای بر طرف کردن این علت لازم است.
مجموعه مطالبی که در مورد کاربرد ریاضی در اقتصاد در چند بخش مطرح شد توسط دکتر بهزاد طبیبیان عزیز در یک مجموعه جمع آوری ویرایش و سازماندهی شده. یک ضمیمه مفید هم اضافه کرده اند. از زحمات ایشان قدردانی می کنم. متن تنظیم شده در پایین آمده امید که مورد استفاده علاقمندان قرار گیرد.
Forwarded from Hassan Dargahi
مقاله_حسن_درگاهی_نقشه_راه_حکمرانی.pdf
846.5 KB
نظارت استصوابی
این روز ها بحث انتخابات داغ است و مناظره نامزدها و بحث در رسانه ها و چالش در مورد مواضع و بعضاً بحث و تبادل نظر در محافل مردمی، رواج دارد. این شرایط جو اجتماعی را آکنده کرده است. همزمان یک علامت پرسش بزرگ نیز بر فراز جو سیاسی و اجتماعی کشور قرار گرفته. قبول صلاحیتها و رد صلاحیتها؛ آیا فراگردی در جریان بوده که بتوان بدون شبهه عادلانه تلقی کرد؟ آیا حقوق مردم در آزادی انتخابات رعایت شده، آیا فراگرد تشخیص صلاحیت ها شفاف است؟ آیا کشور شخصیتهای سیاسی با کیفیت تر، مجرب تر و پر توانتری در اختیار نداشته که بتوان به صحنه آورد؟
در این میان این فدوی به یاد شعر وحشی بافقی افتاده ام: تو مو می بینی و من پیچش مو/ تو ابرو من اشارت های ابرو. اکثراً در باره نامزدها بحث می شود که فرض نیز بر شایستگی و محترم بودن همگی آنان است. اما پرسشی که از ذهن اینجانب نمی رود نظارت استصوابی است. از وقتی در مجلس چهارم در سال ۱۳۷۴ قانون نظارت استصوابی تصویب شد، این امر موضوع تنش سیاسی و اجتماعی بوده است. از جمله بلافاصله از دوره انتخابات مجلس پنجم، که اگر بیاد بیاوریم، رد صلاحیتهای گستره تنش قابل ملاحظهای را ایجاد کرد. اما تلاشها هم برای رفع این مشکل بجایی نرسید و دلسردی از انتخابات روندی را یافت که اخیراً در انتخابات مشارکت حد اقلی هم به عنوان یک واقعیت توجیه میشود.
اما نظارت استصوابی به چه معنی است؟ به سادگی به معنی نظارت دلبخواهی است، کلمه عربی بکار رفته تا پوشیده تر باشد. اگر فرضاً از شورای نگهبان پرسیده شود که دلیل این تایید و ردها چیست میتوانند جواب بدهند که این اختیار قانونی است، درست هم میگویند. پس گلایه را باید از قانون گذار کرد، مجلس چهارم، که کمتر ممکن است مجلسی یافت شود که چنین پا بر روی حقوق ملتی مالیده باشد و حق انتخاب را به استصواب چند نفر، هر چند شریف و اصیل، سپرده باشد.
قانون مزبور نه تنها استصوابی بودن نظارت را تصویب کرده، بلکه کل داستان و شمایل و پرده تفکیک قوا را هم از هم دریده. شورای نگهبان در این قانون هم نقش اجرایی دارد که در عمل تشکیلات اجرایی وسیع و بودجه حجیمی در اختیار گرفته هم نقش قوه قضاییه دارد چون خود وظیفه رسیدگی به اعتراضات و صدور رای نهایی را دارد. نقش اصلی به دلیل جایگاه هم قوه مقننه است. در این قانون نقش سه قوه در یک جا جمع است. ما گلایه از این شورای محترم نداریم، از آن نمایندگان باید شاکی تاریخی بود.
شایسته است به حکم انصاف بزرگواران متن قانونی که تصویب کرده اند را جلو خود قرار دهند و با متن سوگندی که در مقابل قرآن و خدا خورده اند مقایسه کنند:
بسم الله الرحمن الرحیم. من در برابر قرآن مجید به خداوند قادر متعال سوگند یاد میکنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد مینمایم که پاسدار حریم اسلام و نگهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم. از ودیعهای که ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت، امانت و تقوا را رعایت نمایم و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشم. از قانون اساسی اطاعت کنم و در گفتهها و نوشتهها و اظهارنظرها، استقلال کشور و آزادی مردم و تأمین مصالح آنان را مدنظر داشته باشم.»
کلید واژه ها و مفاهیم: مبانی جمهوری اسلامی، از مسئولیت وکالت به عنوان امینی عادل پاسداری کنم،
‘ حفظ حقوق ملت، آزادی مردم و مصالح آنان.
این روز ها بحث انتخابات داغ است و مناظره نامزدها و بحث در رسانه ها و چالش در مورد مواضع و بعضاً بحث و تبادل نظر در محافل مردمی، رواج دارد. این شرایط جو اجتماعی را آکنده کرده است. همزمان یک علامت پرسش بزرگ نیز بر فراز جو سیاسی و اجتماعی کشور قرار گرفته. قبول صلاحیتها و رد صلاحیتها؛ آیا فراگردی در جریان بوده که بتوان بدون شبهه عادلانه تلقی کرد؟ آیا حقوق مردم در آزادی انتخابات رعایت شده، آیا فراگرد تشخیص صلاحیت ها شفاف است؟ آیا کشور شخصیتهای سیاسی با کیفیت تر، مجرب تر و پر توانتری در اختیار نداشته که بتوان به صحنه آورد؟
در این میان این فدوی به یاد شعر وحشی بافقی افتاده ام: تو مو می بینی و من پیچش مو/ تو ابرو من اشارت های ابرو. اکثراً در باره نامزدها بحث می شود که فرض نیز بر شایستگی و محترم بودن همگی آنان است. اما پرسشی که از ذهن اینجانب نمی رود نظارت استصوابی است. از وقتی در مجلس چهارم در سال ۱۳۷۴ قانون نظارت استصوابی تصویب شد، این امر موضوع تنش سیاسی و اجتماعی بوده است. از جمله بلافاصله از دوره انتخابات مجلس پنجم، که اگر بیاد بیاوریم، رد صلاحیتهای گستره تنش قابل ملاحظهای را ایجاد کرد. اما تلاشها هم برای رفع این مشکل بجایی نرسید و دلسردی از انتخابات روندی را یافت که اخیراً در انتخابات مشارکت حد اقلی هم به عنوان یک واقعیت توجیه میشود.
اما نظارت استصوابی به چه معنی است؟ به سادگی به معنی نظارت دلبخواهی است، کلمه عربی بکار رفته تا پوشیده تر باشد. اگر فرضاً از شورای نگهبان پرسیده شود که دلیل این تایید و ردها چیست میتوانند جواب بدهند که این اختیار قانونی است، درست هم میگویند. پس گلایه را باید از قانون گذار کرد، مجلس چهارم، که کمتر ممکن است مجلسی یافت شود که چنین پا بر روی حقوق ملتی مالیده باشد و حق انتخاب را به استصواب چند نفر، هر چند شریف و اصیل، سپرده باشد.
قانون مزبور نه تنها استصوابی بودن نظارت را تصویب کرده، بلکه کل داستان و شمایل و پرده تفکیک قوا را هم از هم دریده. شورای نگهبان در این قانون هم نقش اجرایی دارد که در عمل تشکیلات اجرایی وسیع و بودجه حجیمی در اختیار گرفته هم نقش قوه قضاییه دارد چون خود وظیفه رسیدگی به اعتراضات و صدور رای نهایی را دارد. نقش اصلی به دلیل جایگاه هم قوه مقننه است. در این قانون نقش سه قوه در یک جا جمع است. ما گلایه از این شورای محترم نداریم، از آن نمایندگان باید شاکی تاریخی بود.
شایسته است به حکم انصاف بزرگواران متن قانونی که تصویب کرده اند را جلو خود قرار دهند و با متن سوگندی که در مقابل قرآن و خدا خورده اند مقایسه کنند:
بسم الله الرحمن الرحیم. من در برابر قرآن مجید به خداوند قادر متعال سوگند یاد میکنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد مینمایم که پاسدار حریم اسلام و نگهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم. از ودیعهای که ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت، امانت و تقوا را رعایت نمایم و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشم. از قانون اساسی اطاعت کنم و در گفتهها و نوشتهها و اظهارنظرها، استقلال کشور و آزادی مردم و تأمین مصالح آنان را مدنظر داشته باشم.»
کلید واژه ها و مفاهیم: مبانی جمهوری اسلامی، از مسئولیت وکالت به عنوان امینی عادل پاسداری کنم،
‘ حفظ حقوق ملت، آزادی مردم و مصالح آنان.
Forwarded from روزنامه دنیای اقتصاد
احتمالا قهرمانی در کار نیست
👤 مهدی فیضی
✍️ در روزهایی که نامزدهای ریاستجمهوری در مناظرهها و گفتوگوهای انتخاباتی از انواع شعارها و برنامههای عموما اقتصادی خود رونمایی میکنند، مساله بسیار مهم «قابلیت و توانمندی کشور برای حل چالشها و مسائل پیشرو» بهکلی مغفول مانده است.
✍️ مساله تنها این نیست که چه کسی کارشدهترین برنامه کارشناسی را برای درمان اقتصاد ایران دارد، بلکه همچنین مهم است که چهکسی میتواند درنهایت کمترین شکاف را بین دستاوردهای ملموس خود با برنامههای اعلامشدهاش داشته باشد.
✍️ در غیراین صورت، تا زمانی که دغدغه اجراییشدن برنامهها روی زمین وجود نداشته باشد، سقفی برای انواع وعدهها وجود نخواهد داشت.
✍️ برمبنای شاخص توانمندی، ایران دارای توانمندی میانه اما در حال تنزل است.
✍️ دولت آینده باید تصمیمهای سخت و گاه عاجلی بگیرد که پیش از این به دلیل رویکردهای عوامگرایانه به تعویق افتادهاند.
✍️ اجرای برنامهها و سیاستهای اصلاحی در کشور برای حل چالشهای اقتصادی و زیستمحیطی، نیازمند بدنهای توانمند در ساختار حکمرانی کشور است که توان کشیدن بار سنگین اصلاحات اساسی و گاه ساختاری را داشته باشد.
✍️ در غیراین صورت بابرنامهترین و مناسبترین گزینه ریاستجمهوری نیز ناگزیر در دامهای قابلیتی (Capability Traps) میافتد.
✍️ افتادن در این دامهای قابلیتی درنهایت جامعه را ناامیدتر و فسردهتر و حکمرانی اقتصادی ضعیف پیشین را فرسودهتر و ناتوانتر میکند.
✍️ بنابراین، چنین شرایطی میطلبد کسی سکاندار قوه اجرایی کشور باشد که دستکم در وهله اول نشان دهد از جایگاه توصیههای کلی هنجاری با کلمه کلیدی «باید»، مانند «باید فقر ریشهکن شود»، گذر کرده و صورتبندی دقیقی از چالشهای اقتصادی-اجتماعی کشور و اولویتهای پرداختن به آنها دارد.
✍️ سپس از سویی متوجه توان موجود در بدنه سیاستی و اجرایی کشور برای حل این مسائل باشد و از سوی دیگر برنامه مشخصی برای توانمندسازی نظام حکمرانی کشور داشته باشد.
#دنیای_اقتصاد #سرمقاله #انتخابات #قابلیت_حل_چالش_ها #قهرمان
@den_ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from عباس آخوندی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بانیان وضع موجود
عباس آخوندی اول تیرماه ۱۴۰۳
در روز یکم تیرماه به دعوت ستاد انتخاباتی آقای دکتر #پزشکیان به ساری سفر کردم.
در این سخنرانی از ضرورت تغییر و گرفتاریای که #بانیان_وضع_موجود برای ملت ایران ایجاد کردهاند صحبت کردم.
پوشهی بالا ویدیوی کامل سخنرانی است.
#برای_ایران
#ایدهی_ایران
#دولت_ملی_مدرن
#یک_ملت_یک_دولت
عباس آخوندی اول تیرماه ۱۴۰۳
در روز یکم تیرماه به دعوت ستاد انتخاباتی آقای دکتر #پزشکیان به ساری سفر کردم.
در این سخنرانی از ضرورت تغییر و گرفتاریای که #بانیان_وضع_موجود برای ملت ایران ایجاد کردهاند صحبت کردم.
پوشهی بالا ویدیوی کامل سخنرانی است.
#برای_ایران
#ایدهی_ایران
#دولت_ملی_مدرن
#یک_ملت_یک_دولت
سخنرانی آقای دکتر آخوندی در ستاد دکتر پزشکیان سخنرانی تکان دهنده و قابل توجه.👆
متن کاملتر مصاحبه جناب آقای روغنی زنجانی در مورد مسائل روز و انتخابات.👆