به او رای بدهیم
چه از دست میدهیم؟! -۲
ببخشید که طول یادداشتم، کمی بیش از عرض حال و حوصله شد ولی ناچارم این دوسه نکتهی مهم را هم مطرح و خواهش کنم که همه با هم، منصفانه به آن بیاندیشیم؛
بیشتر عزیزانی که رای به پزشکیان را بیاثر تلقی و تبلیغ میکنند، به تاسی از ملایان محترم، به جای بیان استدلالی، شروع به خواندن روضهی عاطفی میکنند و ماجرا را وارد فازهای احساسی و رمانتیک میکنند که مثلا؛ مشارکت در این رایدهی، پایمال کردن خون شهدای عزیزی چون ژینا و نیکا و کیان است! و من حقیقتا ربط این دو را نمیفهمم و نمیدانم که با رای ندادن به پزشکیان، چطور و از چه راهی میتوانیم قاتلین شهدایمان را پاسخگو و تنبیه کنیم؟ حال آنکه پزشکیان از ابتدا منتقد آن وقایع بود و برای احقاق حق و پاسداری خون آن عزیزان، قطعا میتوان روی قدرت اجرایی او بیشتر از سکوت مخالفان روضهخوان و قدرتهای معاملهگر بینالمللی حساب کرد!
جمعی دیگر از مخالفان رایدهی، یا از ایران دورند، یا گرچه ساکن ایراناند، سالهاست در هیچ میدان و میتینگ و برنامهی موضعمند و موثری حضور فعال نداشتهاند و ندارند! این عزیزان که بهناگاه کاتولیکتر از پاپ شدهاند و حتی به مبارزین و مخلصین راستین و امتحاندادهی مردم هم ایراد میگیرند، آیا فکر کردهاند که نتیجهی تنها گذاشتن اصلاحطلبان اصطلاحی و شکست و سرخوردگی پزشکیان و امثال او چه خواهد بود و ماحصل مداومت مسندنشینی همفکران مرحوم رییسی و مدافعان سیاست ایرانگریزی و جهانستیزی چه خواهد شد؟
این مخالفان که مخالفت را نوعی شأن و فرصت عرض اندام میبینند، یا در اغلب میادین مردممدار غایباند، یا اگر هم گاهی در مکان و مقامی حضور پیدا کنند، با اکراه و تاخیر و رفع تکلیف میآیند و وقتی هم میرسند توقع دارند گردانندهی برنامه، صددرصد مطابق میل فردی حضرات رفتار کند، کما اینکه این روزها منتظر یک لغزش کلامی از مسعود پزشکیانند تا چماقش کنند و بگویند دیدید که مثل ما فکر نمیکند و دیدید که ما میدانستیم اینیکی هم از قماش دیگران است! و به این ترتیب برای سستی سنگین و یاس غمگین خویش، توجیهی کودکانه میتراشند، هرچند همینان که مدافع مساوات و لزوم صداقت کلام و مبلغ تحمل آرای مخالفاند، نیک میدانند که ۸۰ میلیون ایرانی، هر کدام برای خودش خیالی محال و فلسفهای بیمثال دارد و هیچ سوپرمنی نمیتواند اینهمه نظر متفاوت را تحمل و تمثیل و تایید کند و پزشکیان هم یکی از ما مردم است!
عزیزان من، در شرایطی که در ایران ما، حال نیازمندان امید و شادی و آزادی و نان، هر روز بدتر میشود و جهان نیز به هزار دلیل منفعتی و مصلحتی، بدش نمیآید آب خوش از گلوی ایرانیان پایین نرود، انتخاب پزشکیان، نسخهای است که شاید بتواند بیمار نیمهجان ایران ما را، به فردای حیات و نشاط، امیدوار نگه دارد، مشروط به اینکه پس از انتخاب او، من و شما نخزیم به خلوتگاه سکوت و سلامت و نگذاریم دکتر مسعود، قرارش را با مردم ایران، به دلخواه یا بهاکراه ارباب قدرت، فراموش کند.
دوستان من، اگر جز پزشکیان کسی رییس جمهور ایران شود، ماحصل محتومش تداوم سیاستهای پیشین و کوبیدن بر طبل جنگ و جدایی از جهان خواهد بود که در این صورت، مخالفان مشارکت، کماکان همان تماشاچیان گوشهگیر و دلسرد و خاموش خواهند ماند. اما اگر به پزشکیان رای بدهیم، علاوه بر وزش هوایی تازه در نهاد و نفس و نگاه ایرانیان، فصل تازهای در تاریخ معاصر میگشاییم و با کاستن از احتمال وقوع جنگ و افزایش نیل به امید و امنیت و رفاه، به سردمداران نظام، مجال دیگری برای تجدید نظر در رفتار و اصلاح کردار میدهیم و برای مردم تلخکاممان نیز فرصت حیات و نشاطی محتمل فراهم خواهیم کرد.
رای به پزشکیان، کمترین حسنش، حفظ امید است برای بیماری که زخم عمیقش نیازمند یک جراحی بزرگ است و به گمان من، این نامزد مردمی، اهمیت و ضرورت یک عمل علمی و اساسی را بیش از دیگران میداند.
بیاییم به پزشکیان رای بدهیم و دلش را در مسیر خطیر و مهمی که در پیش گرفته، گرم کنیم، شاید که دست در دست هم، با کمترین هزینهی مال و جان و در کمترین زمان، به سعادت و امنیت و آرامشی که ایران شایستهی آن است برسیم و دست معدودی جنگسالار و کاسب دین و دنیا و تاجر شادی و آزادی را، از سر مردم کوتاه کنیم.
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
چه از دست میدهیم؟! -۲
ببخشید که طول یادداشتم، کمی بیش از عرض حال و حوصله شد ولی ناچارم این دوسه نکتهی مهم را هم مطرح و خواهش کنم که همه با هم، منصفانه به آن بیاندیشیم؛
بیشتر عزیزانی که رای به پزشکیان را بیاثر تلقی و تبلیغ میکنند، به تاسی از ملایان محترم، به جای بیان استدلالی، شروع به خواندن روضهی عاطفی میکنند و ماجرا را وارد فازهای احساسی و رمانتیک میکنند که مثلا؛ مشارکت در این رایدهی، پایمال کردن خون شهدای عزیزی چون ژینا و نیکا و کیان است! و من حقیقتا ربط این دو را نمیفهمم و نمیدانم که با رای ندادن به پزشکیان، چطور و از چه راهی میتوانیم قاتلین شهدایمان را پاسخگو و تنبیه کنیم؟ حال آنکه پزشکیان از ابتدا منتقد آن وقایع بود و برای احقاق حق و پاسداری خون آن عزیزان، قطعا میتوان روی قدرت اجرایی او بیشتر از سکوت مخالفان روضهخوان و قدرتهای معاملهگر بینالمللی حساب کرد!
جمعی دیگر از مخالفان رایدهی، یا از ایران دورند، یا گرچه ساکن ایراناند، سالهاست در هیچ میدان و میتینگ و برنامهی موضعمند و موثری حضور فعال نداشتهاند و ندارند! این عزیزان که بهناگاه کاتولیکتر از پاپ شدهاند و حتی به مبارزین و مخلصین راستین و امتحاندادهی مردم هم ایراد میگیرند، آیا فکر کردهاند که نتیجهی تنها گذاشتن اصلاحطلبان اصطلاحی و شکست و سرخوردگی پزشکیان و امثال او چه خواهد بود و ماحصل مداومت مسندنشینی همفکران مرحوم رییسی و مدافعان سیاست ایرانگریزی و جهانستیزی چه خواهد شد؟
این مخالفان که مخالفت را نوعی شأن و فرصت عرض اندام میبینند، یا در اغلب میادین مردممدار غایباند، یا اگر هم گاهی در مکان و مقامی حضور پیدا کنند، با اکراه و تاخیر و رفع تکلیف میآیند و وقتی هم میرسند توقع دارند گردانندهی برنامه، صددرصد مطابق میل فردی حضرات رفتار کند، کما اینکه این روزها منتظر یک لغزش کلامی از مسعود پزشکیانند تا چماقش کنند و بگویند دیدید که مثل ما فکر نمیکند و دیدید که ما میدانستیم اینیکی هم از قماش دیگران است! و به این ترتیب برای سستی سنگین و یاس غمگین خویش، توجیهی کودکانه میتراشند، هرچند همینان که مدافع مساوات و لزوم صداقت کلام و مبلغ تحمل آرای مخالفاند، نیک میدانند که ۸۰ میلیون ایرانی، هر کدام برای خودش خیالی محال و فلسفهای بیمثال دارد و هیچ سوپرمنی نمیتواند اینهمه نظر متفاوت را تحمل و تمثیل و تایید کند و پزشکیان هم یکی از ما مردم است!
عزیزان من، در شرایطی که در ایران ما، حال نیازمندان امید و شادی و آزادی و نان، هر روز بدتر میشود و جهان نیز به هزار دلیل منفعتی و مصلحتی، بدش نمیآید آب خوش از گلوی ایرانیان پایین نرود، انتخاب پزشکیان، نسخهای است که شاید بتواند بیمار نیمهجان ایران ما را، به فردای حیات و نشاط، امیدوار نگه دارد، مشروط به اینکه پس از انتخاب او، من و شما نخزیم به خلوتگاه سکوت و سلامت و نگذاریم دکتر مسعود، قرارش را با مردم ایران، به دلخواه یا بهاکراه ارباب قدرت، فراموش کند.
دوستان من، اگر جز پزشکیان کسی رییس جمهور ایران شود، ماحصل محتومش تداوم سیاستهای پیشین و کوبیدن بر طبل جنگ و جدایی از جهان خواهد بود که در این صورت، مخالفان مشارکت، کماکان همان تماشاچیان گوشهگیر و دلسرد و خاموش خواهند ماند. اما اگر به پزشکیان رای بدهیم، علاوه بر وزش هوایی تازه در نهاد و نفس و نگاه ایرانیان، فصل تازهای در تاریخ معاصر میگشاییم و با کاستن از احتمال وقوع جنگ و افزایش نیل به امید و امنیت و رفاه، به سردمداران نظام، مجال دیگری برای تجدید نظر در رفتار و اصلاح کردار میدهیم و برای مردم تلخکاممان نیز فرصت حیات و نشاطی محتمل فراهم خواهیم کرد.
رای به پزشکیان، کمترین حسنش، حفظ امید است برای بیماری که زخم عمیقش نیازمند یک جراحی بزرگ است و به گمان من، این نامزد مردمی، اهمیت و ضرورت یک عمل علمی و اساسی را بیش از دیگران میداند.
بیاییم به پزشکیان رای بدهیم و دلش را در مسیر خطیر و مهمی که در پیش گرفته، گرم کنیم، شاید که دست در دست هم، با کمترین هزینهی مال و جان و در کمترین زمان، به سعادت و امنیت و آرامشی که ایران شایستهی آن است برسیم و دست معدودی جنگسالار و کاسب دین و دنیا و تاجر شادی و آزادی را، از سر مردم کوتاه کنیم.
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
چارینە/ çarîne
غەم
گۆت کو؛ ڤا زمانا تە دکە ناڤ خەتەرێ
گەر ئەو هالی بن، تە داڤێژن دەردسەرێ...
من گۆت؛ لێ، غەما من نە ئەوە، غەم ئەڤە کو؛
ئەو فام کن و تو نەبهیزی، هەتا خەبەرێ!
xem
got ku; va zimana te dike nav xeterê
ger ew halî bin, te davêjin derdiserê
min got; lê xema min ne ew e, xem ev e ku;
ew fam kin û tu nebhîzî hetta xeberê!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
غەم
گۆت کو؛ ڤا زمانا تە دکە ناڤ خەتەرێ
گەر ئەو هالی بن، تە داڤێژن دەردسەرێ...
من گۆت؛ لێ، غەما من نە ئەوە، غەم ئەڤە کو؛
ئەو فام کن و تو نەبهیزی، هەتا خەبەرێ!
xem
got ku; va zimana te dike nav xeterê
ger ew halî bin, te davêjin derdiserê
min got; lê xema min ne ew e, xem ev e ku;
ew fam kin û tu nebhîzî hetta xeberê!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
تو بیا
حیف است سرود چشمە جاری نکنیم...
با تشنهی جام عشق، یاری نکنیم...
ساقی! تو بیا، پیشتر از آن که ریا
کاری بکند که هیچ کاری نکنیم!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
حیف است سرود چشمە جاری نکنیم...
با تشنهی جام عشق، یاری نکنیم...
ساقی! تو بیا، پیشتر از آن که ریا
کاری بکند که هیچ کاری نکنیم!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
حدیث روز
گفتند؛ چه گربهای! و تو شیر شدی
با پیل و پلنگ و پشه، درگیر شدی...
در باد و بروت مکر مشتی فرتوت
از بس که شکست خوردهای، سیر شدی!
وقتی کە بە قتل تو کمر بستە، جهان
وقتی که زبان دل نداری به دهان
وقتی، همه از غم تو شادند، وطن
ناچار، بمیر و مردگان را، برهان!
یکباره، همه داعی و داور شدهاند
یکباره، همه شیر و دلاور شدهاند...
درماندهام این قوم قفسباز، چطور؛
یکجا، همه طوطی سخنور شدهاند؟!
ما، زخم عمیق تیغداران خودیم
ما، مایهی رنج روزگاران خودیم...
از آنسوی بام دوستی آویزان؛
ما، خاصترین دشمن یاران خودیم!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
گفتند؛ چه گربهای! و تو شیر شدی
با پیل و پلنگ و پشه، درگیر شدی...
در باد و بروت مکر مشتی فرتوت
از بس که شکست خوردهای، سیر شدی!
وقتی کە بە قتل تو کمر بستە، جهان
وقتی که زبان دل نداری به دهان
وقتی، همه از غم تو شادند، وطن
ناچار، بمیر و مردگان را، برهان!
یکباره، همه داعی و داور شدهاند
یکباره، همه شیر و دلاور شدهاند...
درماندهام این قوم قفسباز، چطور؛
یکجا، همه طوطی سخنور شدهاند؟!
ما، زخم عمیق تیغداران خودیم
ما، مایهی رنج روزگاران خودیم...
از آنسوی بام دوستی آویزان؛
ما، خاصترین دشمن یاران خودیم!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
دومالک/ دوبیتی/ dumalik
دلگەرمی...
دهەڵە بەرفا ڤێ وارا، گولا من
بکەن، با سۆر کە ڤا دارا، گولا من...
زڤستان چوو، بزان رۆژا مە ژی تێ؛
دلێ من گەرمە ڤێ جارا، گولا من!
dilgermî...
dilhelle berfa vê wara gula min
biken, ba sor ke va dara, gula min
zivistan çû, bizan roja me jî tê
dilê min germ e vê cara, gula min!
برای دلخوشی
برف این سرزمین آب خواهد شد، گل من
بخند تا سرخمنظر شود این درخت، گل من
زمستان رفت، بدان که خورشید ما هم میآید
این بار دلم گرم است، گل من!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
دلگەرمی...
دهەڵە بەرفا ڤێ وارا، گولا من
بکەن، با سۆر کە ڤا دارا، گولا من...
زڤستان چوو، بزان رۆژا مە ژی تێ؛
دلێ من گەرمە ڤێ جارا، گولا من!
dilgermî...
dilhelle berfa vê wara gula min
biken, ba sor ke va dara, gula min
zivistan çû, bizan roja me jî tê
dilê min germ e vê cara, gula min!
برای دلخوشی
برف این سرزمین آب خواهد شد، گل من
بخند تا سرخمنظر شود این درخت، گل من
زمستان رفت، بدان که خورشید ما هم میآید
این بار دلم گرم است، گل من!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
امید!
بە جون جفتمون، حالم خرابه
دلم از دست ای دولت، کبابه
درسته، انتخاباتی نداریم
ولی تنها امید؛ ای انتخابه!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
بە جون جفتمون، حالم خرابه
دلم از دست ای دولت، کبابه
درسته، انتخاباتی نداریم
ولی تنها امید؛ ای انتخابه!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
چارینە/ رباعی/ çarîne
یەک و یەک!
یەک، دبینە مالێ و لێهی و برنێ
یەک، ل مەیدانێ دمینە سا چێ کرنێ؛
یەک روودنە و دهێژمرە، تا بمرە
یەک رادبە و رێ دگرە، ل مرنێ!
Yek û yek!
Yek, dibîne malê û lêhî û birinê
Yek, li meydanê dimîne, sa çê kirinê
Yek rûdine û dihêjmire ta bimire
Yek, radibe û rê digire li mirinê!
یک و یک!
یکی، نگاه میکند به خانه و سیل و آببردنش...
یکی، برای ساختن در میدان میماند
یکی، مینشیند و لحظهشماری میکند تا بمیرد
یکی، برمیخیزد و راه را بر مرگ میبندد!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
یەک و یەک!
یەک، دبینە مالێ و لێهی و برنێ
یەک، ل مەیدانێ دمینە سا چێ کرنێ؛
یەک روودنە و دهێژمرە، تا بمرە
یەک رادبە و رێ دگرە، ل مرنێ!
Yek û yek!
Yek, dibîne malê û lêhî û birinê
Yek, li meydanê dimîne, sa çê kirinê
Yek rûdine û dihêjmire ta bimire
Yek, radibe û rê digire li mirinê!
یک و یک!
یکی، نگاه میکند به خانه و سیل و آببردنش...
یکی، برای ساختن در میدان میماند
یکی، مینشیند و لحظهشماری میکند تا بمیرد
یکی، برمیخیزد و راه را بر مرگ میبندد!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
Forwarded from کانیا دل (محمد حسین پور)
دوستان عزیز و یاران همکانی
درود بر شما
به عرض و اطلاع برسانیم کە؛
دومین جلسهی مجازی انجمن فرهنگی ادبی کانیادل، در فضای کلابهاوس برگزار میشود.
باعنایت به اهمیت مسایل روز، این هفته علاوه بر شعرخوانی و موسیقی مقامی، سه مهمان ویژه نیز خواهیم داشت که پیرامون رخدادهای اجتماعی-سیاسی پیش رو، سخن خواهند گفت.
خواهشمند است از هماکنون ضمن نصب و بروزرسانی نرمافزار رادیویی کلابهاوس و همراهی در این گفتوگوی مهم، دوستان خود را نیز به مشارکت فرابخوانید.
زمان:
چهارشنبه مورخه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ از ساعت ۲۱ الی ۲۳
نشانی مجازی:
اتاق کلابهاوس کانیادل به این آدرس👇
https://www.clubhouse.com/invite/9dGubE59Yvb2YO86W18A5eRO0AJnSkAnBKK:-lxUdv0DZVEVvOTmorlk4Zi6WNtpr2iBU8c1y1jzoSI
✍ انجمن فرهنگی ادبی کانیادل
@kaniyadil
درود بر شما
به عرض و اطلاع برسانیم کە؛
دومین جلسهی مجازی انجمن فرهنگی ادبی کانیادل، در فضای کلابهاوس برگزار میشود.
باعنایت به اهمیت مسایل روز، این هفته علاوه بر شعرخوانی و موسیقی مقامی، سه مهمان ویژه نیز خواهیم داشت که پیرامون رخدادهای اجتماعی-سیاسی پیش رو، سخن خواهند گفت.
خواهشمند است از هماکنون ضمن نصب و بروزرسانی نرمافزار رادیویی کلابهاوس و همراهی در این گفتوگوی مهم، دوستان خود را نیز به مشارکت فرابخوانید.
زمان:
چهارشنبه مورخه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ از ساعت ۲۱ الی ۲۳
نشانی مجازی:
اتاق کلابهاوس کانیادل به این آدرس👇
https://www.clubhouse.com/invite/9dGubE59Yvb2YO86W18A5eRO0AJnSkAnBKK:-lxUdv0DZVEVvOTmorlk4Zi6WNtpr2iBU8c1y1jzoSI
✍ انجمن فرهنگی ادبی کانیادل
@kaniyadil
Clubhouse
کوردێن خۆراسانێ؛ هەنگ و هەلبەست...
Kurdên xorasanê; heng û - Clubhouse
Kurdên xorasanê; heng û - Clubhouse
Huuuge group voice notes with all of your friends
چارینە/ رباعی
هەنە هین
هەر چەند کو دەردسەرێ پر، یێن مەنه هین
دەریێن دل و ئشقێ ژی، ل سەر مه ڤەنه هین...
ئەز زانمه کو هال نەمایە، لێ مەترس
شوکرا خوەدێ کو، هەڤال و هێڤی هەنه هین!
Hene hîn
Herçend ku derdiserê pir yên me ne hîn
Deriyên dil û êşqê jî li ser me, ve ne hîn
Ez zanime ku hal nema ye, lê metirs
Şukra xwe ku heval û hêvî, hene hîn!
هنوز هستند
اگر چه هنوز هم اغلب دردسرها از آن ما هستند
ولی، درهای دل و عشق، کماکان بر ما گشودهاند
میدانم که حالی نماندهاست، ولی نگران نباش
شکر خدا، هنوز هم دوستان و امیدواری، باقی اند!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
هەنە هین
هەر چەند کو دەردسەرێ پر، یێن مەنه هین
دەریێن دل و ئشقێ ژی، ل سەر مه ڤەنه هین...
ئەز زانمه کو هال نەمایە، لێ مەترس
شوکرا خوەدێ کو، هەڤال و هێڤی هەنه هین!
Hene hîn
Herçend ku derdiserê pir yên me ne hîn
Deriyên dil û êşqê jî li ser me, ve ne hîn
Ez zanime ku hal nema ye, lê metirs
Şukra xwe ku heval û hêvî, hene hîn!
هنوز هستند
اگر چه هنوز هم اغلب دردسرها از آن ما هستند
ولی، درهای دل و عشق، کماکان بر ما گشودهاند
میدانم که حالی نماندهاست، ولی نگران نباش
شکر خدا، هنوز هم دوستان و امیدواری، باقی اند!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
دوبیتینامه
در هوای حال یاران
اگر ما دوستان را قدردانیم
چرا در دوستی بیهمزبانیم
چە شد ما همدلان آشنا را
که از فهم غم هم، ناتوانیم؟!
عزیزا! عشق عیاران کجا رفت؟
رفیقا، روح غمخواران کجا رفت؟
بگو، پس کو زبان همدلیمان؛
مدارا با دل یاران کجا رفت؟
تو، در آن گوشه، در فاز مخالف
من، این گوشم به آواز مخالف
بگو، اهل دغل تا چند ما را
برقصانند با ساز مخالف؟!
دلم درگیر دردی کهنه، ماندهاست
غمی در خاطرم خنجر نشاندهاست؛
که من، صد نامه با نامش نوشتم
ولی، آن نامهها را باد خواندهاست!
چه عالی بود، حال پیش از او مان
نبود از «کمتر از جان»، گفتوگومان
امان از آن گدادینی که با مرگ
تنزل داد تا نان، آرزومان!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
در هوای حال یاران
اگر ما دوستان را قدردانیم
چرا در دوستی بیهمزبانیم
چە شد ما همدلان آشنا را
که از فهم غم هم، ناتوانیم؟!
عزیزا! عشق عیاران کجا رفت؟
رفیقا، روح غمخواران کجا رفت؟
بگو، پس کو زبان همدلیمان؛
مدارا با دل یاران کجا رفت؟
تو، در آن گوشه، در فاز مخالف
من، این گوشم به آواز مخالف
بگو، اهل دغل تا چند ما را
برقصانند با ساز مخالف؟!
دلم درگیر دردی کهنه، ماندهاست
غمی در خاطرم خنجر نشاندهاست؛
که من، صد نامه با نامش نوشتم
ولی، آن نامهها را باد خواندهاست!
چه عالی بود، حال پیش از او مان
نبود از «کمتر از جان»، گفتوگومان
امان از آن گدادینی که با مرگ
تنزل داد تا نان، آرزومان!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
ژ بۆ زاگرۆسنشینان
تە گۆت؛ ئەم کورد، دۆستێن کۆڤیانن
مینا وان، ب زناران بگیانن....
ئەرێ، لێ کێ دیسا مالا مە شەوتاند؟؛
کو ئەم هەر دو، بریندارێن چیانن!
Ji bo zagrosnişînan
Te got; em kurd, dostên koviyan in
Mîna wan, bi zinaran bi giyan in...
Erê, lê kê dîsa mala me şewtand?;
ku em her du, birîndarên çiyan in!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
تە گۆت؛ ئەم کورد، دۆستێن کۆڤیانن
مینا وان، ب زناران بگیانن....
ئەرێ، لێ کێ دیسا مالا مە شەوتاند؟؛
کو ئەم هەر دو، بریندارێن چیانن!
Ji bo zagrosnişînan
Te got; em kurd, dostên koviyan in
Mîna wan, bi zinaran bi giyan in...
Erê, lê kê dîsa mala me şewtand?;
ku em her du, birîndarên çiyan in!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
در هوای حال...
نه شربت بیدمشک لازم داریم
نه، پنج رقم زرشک، لازم داریم؛
قلب و طرب و عصب ندارد میهن
مسعود بیا، پزشک لازم داریم!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
نه شربت بیدمشک لازم داریم
نه، پنج رقم زرشک، لازم داریم؛
قلب و طرب و عصب ندارد میهن
مسعود بیا، پزشک لازم داریم!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
سا چ؟
ئەز کو مامه، سا چرا غەم پر دبن؟
ئشق و شاهی کێمتر و شەر گر دبن؟
کال و جایلێن ڤی وەلاتێ گر، تەنێ
ژ دو هێلێن «ئۆمر و زک»، مەزتر دبن!
هەر چ باران تێ ژ ئەورێ هێڤیان
زوو، ل چاڤێن کانیان، هێستر دبن
هەر چ دڕی سا خوە را مەرخ و چنار
هەر چ مەرخن ل چیان، پێبر دبن!
ئەز کو مامه سا چ را گول بێدەرەک
قسمەتا تیکانێ دینودر دبن؟
گول ژی، نە مینا گولێن سۆرێ بەرێ
ئەو، قە ژ مەڵان ژی، روورەشتر دبن
چ شەڤە ڤا رۆزگارێ چەپەتاو؛
چیک هولستن ژ خەوێ، چاڤ قر دبن!
هەرچقەس کو تو بخوازی خاتران
ئەو ژخوەرازی و بێخاتر دبن!
تو ب دۆرا وان دگەڕی بێخجاو
لێ، خزان فام ناکن و باگر دبن...
**
ئادەمێن کو ناس دکم سێ دەستە نه
دەستەیەک سا بارێ نین، قانتر دبن
دەستەیا دودیان؛ گولێن بادۆستن
کو؛ ل بن هەر پەرچەمێ هازر دبن
دەستەیا سسیان ژی؛ یێن مینا مه نه
سا ڤەشیرن دەردێ خوه، شائر دبن!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
ئەز کو مامه، سا چرا غەم پر دبن؟
ئشق و شاهی کێمتر و شەر گر دبن؟
کال و جایلێن ڤی وەلاتێ گر، تەنێ
ژ دو هێلێن «ئۆمر و زک»، مەزتر دبن!
هەر چ باران تێ ژ ئەورێ هێڤیان
زوو، ل چاڤێن کانیان، هێستر دبن
هەر چ دڕی سا خوە را مەرخ و چنار
هەر چ مەرخن ل چیان، پێبر دبن!
ئەز کو مامه سا چ را گول بێدەرەک
قسمەتا تیکانێ دینودر دبن؟
گول ژی، نە مینا گولێن سۆرێ بەرێ
ئەو، قە ژ مەڵان ژی، روورەشتر دبن
چ شەڤە ڤا رۆزگارێ چەپەتاو؛
چیک هولستن ژ خەوێ، چاڤ قر دبن!
هەرچقەس کو تو بخوازی خاتران
ئەو ژخوەرازی و بێخاتر دبن!
تو ب دۆرا وان دگەڕی بێخجاو
لێ، خزان فام ناکن و باگر دبن...
**
ئادەمێن کو ناس دکم سێ دەستە نه
دەستەیەک سا بارێ نین، قانتر دبن
دەستەیا دودیان؛ گولێن بادۆستن
کو؛ ل بن هەر پەرچەمێ هازر دبن
دەستەیا سسیان ژی؛ یێن مینا مه نه
سا ڤەشیرن دەردێ خوه، شائر دبن!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
Audio
ای یار
کاری از؛
گروه بانوان؛ ژناڤا
دوتار و آواز
و سرپرست گروه؛
اعظم جوانبخت
ترانهسرا؛
علیرضا سپاهی لایین
تنظیم میکس و مسترینگ؛
محمد بدیعی
نوازنده نی؛
زهرا قانعی
نوازندگان دف و دایره؛
راحله غلامی
مینا جمشیدی
نوازندگان دوتار؛
حدیث چالاکی
صالحه اکرمیان
سوگل ابراهیمی
فاطمه فیضی
@Kaniyadil
کاری از؛
گروه بانوان؛ ژناڤا
دوتار و آواز
و سرپرست گروه؛
اعظم جوانبخت
ترانهسرا؛
علیرضا سپاهی لایین
تنظیم میکس و مسترینگ؛
محمد بدیعی
نوازنده نی؛
زهرا قانعی
نوازندگان دف و دایره؛
راحله غلامی
مینا جمشیدی
نوازندگان دوتار؛
حدیث چالاکی
صالحه اکرمیان
سوگل ابراهیمی
فاطمه فیضی
@Kaniyadil
MANAME / مانامە
ای یار کاری از؛ گروه بانوان؛ ژناڤا دوتار و آواز و سرپرست گروه؛ اعظم جوانبخت ترانهسرا؛ علیرضا سپاهی لایین تنظیم میکس و مسترینگ؛ محمد بدیعی نوازنده نی؛ زهرا قانعی نوازندگان دف و دایره؛ راحله غلامی مینا جمشیدی نوازندگان دوتار؛ حدیث…
یارێ
ب قوربانه بەژن و بالا ته بم ئەز یارێ
کینگا ببە کو، ل مالا ته بم ئەز یارێ؟
دیسا بکەننی تو، مینا گولێن بەهارێ
کو چاڤ ل ریا شەمالا ته بم ئەز یارێ
تو یاوەرێ من، یارێ
تاجا سەرێ من، یارێ
بکەن مینا هێلیێ؛
ل هەمبەرێ من، یارێ
سەرێ ریان مەگر، مینا سیاران یارێ
رەهم که تو ژی جارێ، ل حالێ یاران، یارێ
سال و مەهـ و رۆ چوون، ئەما نەهاتی تو
مینا ته کەس تنە، ل رۆزگاران یارێ
....
دەستێن من و تە کو، هەڤدو بگرن، یارێ
کاینن ل ئاسمانا، ئشقێ بفڕن یارێ
شێرین شێرین گەپ کە، سا من ب لەفزێ کوردی
هەڤزمانێن هەڤدل، هەرگز نامرن یارێ
بە فارسی
ای یار
ای یار! من فدای بلندای قامتت شوم
کی میرسد آن دمی که مهمانت شوم؟
دمی که دوباره همچون گلهای بهاری بخندی
که من چشم بهراه نسیمت باشم، ای یار
تو یاور منی، ای یار
تاج سەر منی، ای یار
همانند آیینه بخند؛
در برابر من، ای یار
سر راه را همچون سواران نگیر، ای یار
گاهی به حال یارانت رحم کن، ای یار
سال و ماه و روزها رفتند، ولی تو نیامدی
مثل تو کسی در روزگاران نیست ای یار
.....
وقتی که دستهای ما یکدیگر را بگیرند، ای یار
در آسمان عشق، میتوانند پرواز کنند، ای یار
شیرین شیرین، به زبان کردی سخن بگو، ای یار
همزبانان همدل، هرگز نمیمیرند ای یار...
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
ب قوربانه بەژن و بالا ته بم ئەز یارێ
کینگا ببە کو، ل مالا ته بم ئەز یارێ؟
دیسا بکەننی تو، مینا گولێن بەهارێ
کو چاڤ ل ریا شەمالا ته بم ئەز یارێ
تو یاوەرێ من، یارێ
تاجا سەرێ من، یارێ
بکەن مینا هێلیێ؛
ل هەمبەرێ من، یارێ
سەرێ ریان مەگر، مینا سیاران یارێ
رەهم که تو ژی جارێ، ل حالێ یاران، یارێ
سال و مەهـ و رۆ چوون، ئەما نەهاتی تو
مینا ته کەس تنە، ل رۆزگاران یارێ
....
دەستێن من و تە کو، هەڤدو بگرن، یارێ
کاینن ل ئاسمانا، ئشقێ بفڕن یارێ
شێرین شێرین گەپ کە، سا من ب لەفزێ کوردی
هەڤزمانێن هەڤدل، هەرگز نامرن یارێ
بە فارسی
ای یار
ای یار! من فدای بلندای قامتت شوم
کی میرسد آن دمی که مهمانت شوم؟
دمی که دوباره همچون گلهای بهاری بخندی
که من چشم بهراه نسیمت باشم، ای یار
تو یاور منی، ای یار
تاج سەر منی، ای یار
همانند آیینه بخند؛
در برابر من، ای یار
سر راه را همچون سواران نگیر، ای یار
گاهی به حال یارانت رحم کن، ای یار
سال و ماه و روزها رفتند، ولی تو نیامدی
مثل تو کسی در روزگاران نیست ای یار
.....
وقتی که دستهای ما یکدیگر را بگیرند، ای یار
در آسمان عشق، میتوانند پرواز کنند، ای یار
شیرین شیرین، به زبان کردی سخن بگو، ای یار
همزبانان همدل، هرگز نمیمیرند ای یار...
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
این قصه، کاملا سیاسی نیست!
قصهی؛
ما، آنها و درخت مقدس
روزگاری بود، نهچندان دور. ما بودیم و آنها. ما شامل ما و شما بودیم و آنها شامل؛ آنان و ایشان.
ما زیر درخت مقدس زندگی میکردیم. درختی که خانه و میراث پدران بود و دو ویژگی داشت؛ پیوندی بود از چند مدل درخت مختلف و دارای میوههای متفاوت و عالی. ویژگی دیگرش هم این بود که در سالهای اخیر، ضربات چوب و سنگ زیادی را متحمل شده و بعضی شاخههایش شکسته و از سراپایش آویزان بود.
و مسالهی ما این بود که؛
ما میگفتیم میوههای درخت حق انحصاری آنان نیست. ایشان هم با ما موافق بودند. اما، آنان جز خود به کسی اجازهی استفاده از میوهها را نمیدادند. نه به ما و نه به ایشان.
ما، زیر درخت ایستاده بودیم و آنان روی درخت برای خود یک خانهی درختی بزرگ ساخته بودند و گاهی ضمن قلدربازی با میوههای نارس و هستههای پوچ، پای درختیها را آزار میدادند. ایشان هم که از ما بودند و از ترس ضربات بالاییها، به باغ همسایه پناه بردهبودند، ما و آنان را نگاه میکردند. ایشان البته، هر از گاه، ما را تشویق میکردند کاری بکنیم؛ بعضیهاشان میگفتند به درخت سنگ بزنید و پیشنهاد بعضیها هم این بود که درخت را با تبر بیاندازیم و آنان را خانهخراب کنیم. ولی ما که سالهای سال درخت مقدسمان را آب داده و حراست کردهبودیم، با قطع شدنش مخالف بودیم. با سنگ زدن هم.... بنابراین، ما این پایین در حسرت میوه بودیم، آنان آن بالا میخوردند و با هستهها توی سرمان میزدند و ایشان هم، منتظر یک معجزه بودند تا درخت خم یا قطع شود و آن خانهی درختی لعنتی سقوط کند، صاحب آن خانهدرختی سزای زورگوییاش را ببیند و ایشان هم بتوانند زیر درخت پدران برگردند، غافل که اگر درخت بیفتد، ما پایدرختیها، نخستین کسانی خواهیم بود که زیر سنگینی درخت و بارش، مدفون شویم و بمیریم!
و به این ترتیب، قریب نیمقرن گذشته بود؛ نه ما و ایشان به میوهای رسیده بودیم و نه آنان حاضر بودند از خر درختی خود پیاده شوند.
سالها بود که فهمیدهبودیم هر طور هست، باید نردبانی بگذاریم و یکی از خودمان را، از یک گوشهی درخت بفرستیم بالا تا با آنان حرف بزند و قانعشان کند که صدای بقیه را هم بشنوند وگرنه این خودخواهی و مردمآزاری عواقب خیلی بدی خواهد داشت... ولی نه آنان موافق حرف ما بودند و نه ایشان که دورتر بودند و همهچیز را خوب نمیدیدند. آنان اصلا حاضر نبودند جز خودشان کسی را آن بالا ببینند و ایشان هم، معتقد بودند که بالا رفتن از درخت و گفتوگو با آنان بیفایدهاست، چون آنان چیزی نمیشنوند و آن که بالا برود هم بعد مدتی، یکی از آنان خواهد شد!
و حالا، مشکل بزرگ ما، نه آنان، که اختلاف با ایشان بود؛ ایشان که نه زیر ضربات آنان بودند و نه پیشنهاد مناسبی برای ما داشتند. حالا مشکلی بزرگ پیش آمدهبود از این قرار که؛
ما راهی جز بالارفتن از درخت و اقناع آنان نداشتیم و به این راه هم معتقد و مصر بودیم. میگفتیم؛ ما، باید با آنان حرف بزنیم و قانعشان کنیم که همه از این درخت کهن سهمی دارند و نباید کاری کنند که همه به شکستن و نابودی درخت مقدس راضی شوند!
ایشان هم میگفتند؛ حالا صبر کنید، این درخت را یا خودتان از پا میاندازید، یا بالاخره براثر توفانی میشکند و اگرچه شاید بعضی از شما زیر وزن درخت یا چماق آنان کشته شوید، ولی نوههایتان به آرزوهاشان میرسند و احتمالا حق میوهای شما را از بالانشینان خواهند گرفت!
اما بنایمان نبود که درخت بشکند. پس به ایشان گفتیم، نمیگذاریم و درست نیست که درخت مقدسمان بشکند، این گناه خیلی بزرگ است.
ایشان که دیدند حق با ماست، گفتند؛ آفرین، صحیح است... و بعد، خودفیلسوفپنداران ایشان گفتند؛ اصلا شما هیچ کاری نکنید، میوهی درخت هر وقت برسد، خودش میافتد توی دستهای ما و شما!
و ما، نمیتوانستیم حرف ایشان را بپذیریم، چرا که زمان میگذشت و ما، به چشم میدیدیم که؛ هرسال، میوهها را بالانشینها خام خام میخورند و آن چند میوهی کوچک دور از دست را هم، به محض رسیدن کلاغها میبرند!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
قصهی؛
ما، آنها و درخت مقدس
روزگاری بود، نهچندان دور. ما بودیم و آنها. ما شامل ما و شما بودیم و آنها شامل؛ آنان و ایشان.
ما زیر درخت مقدس زندگی میکردیم. درختی که خانه و میراث پدران بود و دو ویژگی داشت؛ پیوندی بود از چند مدل درخت مختلف و دارای میوههای متفاوت و عالی. ویژگی دیگرش هم این بود که در سالهای اخیر، ضربات چوب و سنگ زیادی را متحمل شده و بعضی شاخههایش شکسته و از سراپایش آویزان بود.
و مسالهی ما این بود که؛
ما میگفتیم میوههای درخت حق انحصاری آنان نیست. ایشان هم با ما موافق بودند. اما، آنان جز خود به کسی اجازهی استفاده از میوهها را نمیدادند. نه به ما و نه به ایشان.
ما، زیر درخت ایستاده بودیم و آنان روی درخت برای خود یک خانهی درختی بزرگ ساخته بودند و گاهی ضمن قلدربازی با میوههای نارس و هستههای پوچ، پای درختیها را آزار میدادند. ایشان هم که از ما بودند و از ترس ضربات بالاییها، به باغ همسایه پناه بردهبودند، ما و آنان را نگاه میکردند. ایشان البته، هر از گاه، ما را تشویق میکردند کاری بکنیم؛ بعضیهاشان میگفتند به درخت سنگ بزنید و پیشنهاد بعضیها هم این بود که درخت را با تبر بیاندازیم و آنان را خانهخراب کنیم. ولی ما که سالهای سال درخت مقدسمان را آب داده و حراست کردهبودیم، با قطع شدنش مخالف بودیم. با سنگ زدن هم.... بنابراین، ما این پایین در حسرت میوه بودیم، آنان آن بالا میخوردند و با هستهها توی سرمان میزدند و ایشان هم، منتظر یک معجزه بودند تا درخت خم یا قطع شود و آن خانهی درختی لعنتی سقوط کند، صاحب آن خانهدرختی سزای زورگوییاش را ببیند و ایشان هم بتوانند زیر درخت پدران برگردند، غافل که اگر درخت بیفتد، ما پایدرختیها، نخستین کسانی خواهیم بود که زیر سنگینی درخت و بارش، مدفون شویم و بمیریم!
و به این ترتیب، قریب نیمقرن گذشته بود؛ نه ما و ایشان به میوهای رسیده بودیم و نه آنان حاضر بودند از خر درختی خود پیاده شوند.
سالها بود که فهمیدهبودیم هر طور هست، باید نردبانی بگذاریم و یکی از خودمان را، از یک گوشهی درخت بفرستیم بالا تا با آنان حرف بزند و قانعشان کند که صدای بقیه را هم بشنوند وگرنه این خودخواهی و مردمآزاری عواقب خیلی بدی خواهد داشت... ولی نه آنان موافق حرف ما بودند و نه ایشان که دورتر بودند و همهچیز را خوب نمیدیدند. آنان اصلا حاضر نبودند جز خودشان کسی را آن بالا ببینند و ایشان هم، معتقد بودند که بالا رفتن از درخت و گفتوگو با آنان بیفایدهاست، چون آنان چیزی نمیشنوند و آن که بالا برود هم بعد مدتی، یکی از آنان خواهد شد!
و حالا، مشکل بزرگ ما، نه آنان، که اختلاف با ایشان بود؛ ایشان که نه زیر ضربات آنان بودند و نه پیشنهاد مناسبی برای ما داشتند. حالا مشکلی بزرگ پیش آمدهبود از این قرار که؛
ما راهی جز بالارفتن از درخت و اقناع آنان نداشتیم و به این راه هم معتقد و مصر بودیم. میگفتیم؛ ما، باید با آنان حرف بزنیم و قانعشان کنیم که همه از این درخت کهن سهمی دارند و نباید کاری کنند که همه به شکستن و نابودی درخت مقدس راضی شوند!
ایشان هم میگفتند؛ حالا صبر کنید، این درخت را یا خودتان از پا میاندازید، یا بالاخره براثر توفانی میشکند و اگرچه شاید بعضی از شما زیر وزن درخت یا چماق آنان کشته شوید، ولی نوههایتان به آرزوهاشان میرسند و احتمالا حق میوهای شما را از بالانشینان خواهند گرفت!
اما بنایمان نبود که درخت بشکند. پس به ایشان گفتیم، نمیگذاریم و درست نیست که درخت مقدسمان بشکند، این گناه خیلی بزرگ است.
ایشان که دیدند حق با ماست، گفتند؛ آفرین، صحیح است... و بعد، خودفیلسوفپنداران ایشان گفتند؛ اصلا شما هیچ کاری نکنید، میوهی درخت هر وقت برسد، خودش میافتد توی دستهای ما و شما!
و ما، نمیتوانستیم حرف ایشان را بپذیریم، چرا که زمان میگذشت و ما، به چشم میدیدیم که؛ هرسال، میوهها را بالانشینها خام خام میخورند و آن چند میوهی کوچک دور از دست را هم، به محض رسیدن کلاغها میبرند!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
دومالک/ دوبیتی
چ دهرده؟
دخوازن سا رەڤینێ، چار لنگان
و خوە تاریف دکن، مینا پلنگان؛
چ دەردە ڤا کو، شێر بوونە سەوا مە
کەسێن کو، خوه گرێدانە ل سنگان!
çi derd e?
dixwazin sa revînê, çar lingan
û xwe tarîf dikin, mîna pilingan;
çi derd e va ku; şêr bûne sewa me
kesên ku xwe girê dane li singan!
چه دردی است؟
برای فرار، چهار پا میخواهند
و خود را همانند پلنگها میستایند
چه دردی است اینکه، برای ما شیر شدهاند
آنان که خود را به میخی چوبی، بستهاند!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
چ دهرده؟
دخوازن سا رەڤینێ، چار لنگان
و خوە تاریف دکن، مینا پلنگان؛
چ دەردە ڤا کو، شێر بوونە سەوا مە
کەسێن کو، خوه گرێدانە ل سنگان!
çi derd e?
dixwazin sa revînê, çar lingan
û xwe tarîf dikin, mîna pilingan;
çi derd e va ku; şêr bûne sewa me
kesên ku xwe girê dane li singan!
چه دردی است؟
برای فرار، چهار پا میخواهند
و خود را همانند پلنگها میستایند
چه دردی است اینکه، برای ما شیر شدهاند
آنان که خود را به میخی چوبی، بستهاند!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
چه کسی باید شرمنده باشد؟
دوستان عزیز من، میدانند و نگرانند که من رای دادن به دکتر پزشکیان را تبلیغ میکنم و از این حیث، مدام به من یادآور میشوند که؛ آبرویت را خرج اصلاحطلبهای ترسو نکن و مثل گذشته مخالف رای دادن به نامزدهای نظام و مشروعیتبخشی به این سیستم مردمستیز، بمان.
و من، کماکان میخواهم که به دکتر پزشکیان رای بدهم. چرا که؛ دکتر پزشکیان، سوای شایستگیهای انسانی و سیاسیاش، برای من یک گذرواژه است؛ گذرواژهی عبور از نومیدی و انفعال، به سمت عملگرایی مسئولانه و فعالانه. و آنچه در این انتخاب برای من مهم است، این نیست که پزشکیان بعداً چه خواهد کرد برای من و ملت؟ مهم این است که من بهعنوان یک کورد ایرانی اهل قلم چه باید بکنم امروز؟ منی که در آزادی یا محبس، قلمم هرگز در باب مطالبات ملی و محرومیتهای مطلق مردم این کشور سکوت نکرده و من هرگز آن را به مطامع سیاسی و اقتصادی متداول، نفروختهام، اکنون وظیفهام در این بزنگاه مهم و تعیینکننده چیست؟
نکتهای که بعضی دوستان از سر دلسوزی یادآورم میشوند، نادیده نگرفتن خون شهدای خیزش انقلابی است. این دوستان، درست میگویند و من هم باید حواسم به جانهای عزیزی که در مسیر اعادهی حقوق مدنی مردم ایران فدا شده، باشد و البته سوابق زندگی و نگارشم گواه این است که همواره نگران و نگهبان این حقوق و بهای پرداختهشدهاش بودهام.
اما، نکتهی عجیب، ژست جالبی است که این روزها باب شده و آن مخالف نظام اسلامی و انتخابات بودن، از سوی کسانی است که در زندگی، بغضا یک گام برای رشد بینش سیاسی خود برنداشته و یک ریال، در دفاع از حقوق مدنی مردم، هزینه نکردهاند و جز خانهمانی، هیچ پیشنهادی برای عبور از این شرایط ندارند!
و چنین است که در نگاه بعضی عزیزان، من مرعوب ادارهی اطلاعات و مدیون شهدا معرفی میشوم و خود، مخالف مبارز و مهاجم به منافع نامشروع نظام!
یعنی، اینجانب، با کارنامهی سنگینی از آثار منتقدانه و سابقهی دوبار زندان رفتن و بارها اخراج و محروم از کار شدن، من الآن نمیفهمم باید کدام طرف بایستم و چه کنم؟ اما روشنفکرنمای یکشبهشجاعشدهی ما که جز پای ماهواره، در هیچ برنامهی فعالانه و مسئولانهای، به عنوان مجری یا مخاطب حاضر نبوده، او میفهمد که نباید رای داد و باید از خون خواهرم ژینا خجالت کشید!
یکی از همین رفقای ناگهانقهرمان، برایم یادداشت کوتاهی نوشته و ضمن اظهار لطف، گفته که؛ باید از دعوت کردن مردم به انتخاب مسعود پزشکیان خجالت بکشی!
باشد من خجالت میکشم. ولی انصافا آیا من باید اولین شرمندهی ندامتگاه وجدان باشم؟
من باید شرمنده باشم یا؛
کسی که چشم حقیقتبین ندارد تا منصفانه ملاحظه کند که؛ در قیاس بنده، به خاطر مطالبهی حقوق ملی و مدنی مردم، چند بار به خودش زحمت فریاد زدن در فضای واقعی و مجازی داده؟
چند بار به خانهی زندانیان سیاسی سری زده و حالی از اهلش پرسیده؟
چقدر متحمل خسارات مادی و معنوی شده؟
چند بار برای پرسوجو احضار و احیانا راهی زندان شده؟
که بفهمد؛ چه شدهاست من یقین حاصل کردهام ورد به عرصهی فعالیت موضعمند و هزینه دادن، بهتر از نقزدن در پستوی خانه و خودشجاعپنداری بزدلانه است؟
و نهایت اینکه؛
من باید شرمنده باشم یا نظامی که پس از چهل و اندی سال هدر دادن فرصت اثباث صداقت و خدمت، کار خیانتش به اعتماد مردم، به جایی کشیده که؛ ژست مخالفت با آن و تحریم انتخاباتش، هر یقنعلی بقالی را بدل میکند به رستم دستان و قهرمان داستان؟!
دلم، براستی میسوزد برای ما ملت که؛
جز معدودی دلدادهی دورنگر، اغلب هنوز هم نمیدانیم دوست و دشمن راستینمان کیست؟ کجا باید به میدان بیاییم و کجا باید کنار بمانیم؟ چشممان، کجا باید باز شود و دهانمان کجا باید بسته بماند؟
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
دوستان عزیز من، میدانند و نگرانند که من رای دادن به دکتر پزشکیان را تبلیغ میکنم و از این حیث، مدام به من یادآور میشوند که؛ آبرویت را خرج اصلاحطلبهای ترسو نکن و مثل گذشته مخالف رای دادن به نامزدهای نظام و مشروعیتبخشی به این سیستم مردمستیز، بمان.
و من، کماکان میخواهم که به دکتر پزشکیان رای بدهم. چرا که؛ دکتر پزشکیان، سوای شایستگیهای انسانی و سیاسیاش، برای من یک گذرواژه است؛ گذرواژهی عبور از نومیدی و انفعال، به سمت عملگرایی مسئولانه و فعالانه. و آنچه در این انتخاب برای من مهم است، این نیست که پزشکیان بعداً چه خواهد کرد برای من و ملت؟ مهم این است که من بهعنوان یک کورد ایرانی اهل قلم چه باید بکنم امروز؟ منی که در آزادی یا محبس، قلمم هرگز در باب مطالبات ملی و محرومیتهای مطلق مردم این کشور سکوت نکرده و من هرگز آن را به مطامع سیاسی و اقتصادی متداول، نفروختهام، اکنون وظیفهام در این بزنگاه مهم و تعیینکننده چیست؟
نکتهای که بعضی دوستان از سر دلسوزی یادآورم میشوند، نادیده نگرفتن خون شهدای خیزش انقلابی است. این دوستان، درست میگویند و من هم باید حواسم به جانهای عزیزی که در مسیر اعادهی حقوق مدنی مردم ایران فدا شده، باشد و البته سوابق زندگی و نگارشم گواه این است که همواره نگران و نگهبان این حقوق و بهای پرداختهشدهاش بودهام.
اما، نکتهی عجیب، ژست جالبی است که این روزها باب شده و آن مخالف نظام اسلامی و انتخابات بودن، از سوی کسانی است که در زندگی، بغضا یک گام برای رشد بینش سیاسی خود برنداشته و یک ریال، در دفاع از حقوق مدنی مردم، هزینه نکردهاند و جز خانهمانی، هیچ پیشنهادی برای عبور از این شرایط ندارند!
و چنین است که در نگاه بعضی عزیزان، من مرعوب ادارهی اطلاعات و مدیون شهدا معرفی میشوم و خود، مخالف مبارز و مهاجم به منافع نامشروع نظام!
یعنی، اینجانب، با کارنامهی سنگینی از آثار منتقدانه و سابقهی دوبار زندان رفتن و بارها اخراج و محروم از کار شدن، من الآن نمیفهمم باید کدام طرف بایستم و چه کنم؟ اما روشنفکرنمای یکشبهشجاعشدهی ما که جز پای ماهواره، در هیچ برنامهی فعالانه و مسئولانهای، به عنوان مجری یا مخاطب حاضر نبوده، او میفهمد که نباید رای داد و باید از خون خواهرم ژینا خجالت کشید!
یکی از همین رفقای ناگهانقهرمان، برایم یادداشت کوتاهی نوشته و ضمن اظهار لطف، گفته که؛ باید از دعوت کردن مردم به انتخاب مسعود پزشکیان خجالت بکشی!
باشد من خجالت میکشم. ولی انصافا آیا من باید اولین شرمندهی ندامتگاه وجدان باشم؟
من باید شرمنده باشم یا؛
کسی که چشم حقیقتبین ندارد تا منصفانه ملاحظه کند که؛ در قیاس بنده، به خاطر مطالبهی حقوق ملی و مدنی مردم، چند بار به خودش زحمت فریاد زدن در فضای واقعی و مجازی داده؟
چند بار به خانهی زندانیان سیاسی سری زده و حالی از اهلش پرسیده؟
چقدر متحمل خسارات مادی و معنوی شده؟
چند بار برای پرسوجو احضار و احیانا راهی زندان شده؟
که بفهمد؛ چه شدهاست من یقین حاصل کردهام ورد به عرصهی فعالیت موضعمند و هزینه دادن، بهتر از نقزدن در پستوی خانه و خودشجاعپنداری بزدلانه است؟
و نهایت اینکه؛
من باید شرمنده باشم یا نظامی که پس از چهل و اندی سال هدر دادن فرصت اثباث صداقت و خدمت، کار خیانتش به اعتماد مردم، به جایی کشیده که؛ ژست مخالفت با آن و تحریم انتخاباتش، هر یقنعلی بقالی را بدل میکند به رستم دستان و قهرمان داستان؟!
دلم، براستی میسوزد برای ما ملت که؛
جز معدودی دلدادهی دورنگر، اغلب هنوز هم نمیدانیم دوست و دشمن راستینمان کیست؟ کجا باید به میدان بیاییم و کجا باید کنار بمانیم؟ چشممان، کجا باید باز شود و دهانمان کجا باید بسته بماند؟
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
چارینە/ رباعی
دیسا ژی ئشق
شەڤ، مایە ببینە کو؛ نەکە هین پا بی
غەم، هاتیە و دخوازە تو ناشا بی...
هەرکەس کو دبینی، کەتیە دل ترسەک؛
ئەی ئشق! قە دیسا ژی مەگەر تو ڕابی!
dîsa jî êşq
şev, maye bibîne ku neke hîn pa bî
xem hatiye û dixwaze tu naşa bî...
herkes ku dibînî, ketîye dil tirsek;
ey êşq! qe dîsa jî meger tu ra bî!
باز هم عشق
شب، ماندهاست ببیند که مبادا هنوز بیدار ماندهباشی
غم، آمدهاست و میخواهد که تو غمگین باشی
هر کسی که میبینی، ترسی به دل دارد
ای عشق! باز هم مگر خودت برخیزی!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
دیسا ژی ئشق
شەڤ، مایە ببینە کو؛ نەکە هین پا بی
غەم، هاتیە و دخوازە تو ناشا بی...
هەرکەس کو دبینی، کەتیە دل ترسەک؛
ئەی ئشق! قە دیسا ژی مەگەر تو ڕابی!
dîsa jî êşq
şev, maye bibîne ku neke hîn pa bî
xem hatiye û dixwaze tu naşa bî...
herkes ku dibînî, ketîye dil tirsek;
ey êşq! qe dîsa jî meger tu ra bî!
باز هم عشق
شب، ماندهاست ببیند که مبادا هنوز بیدار ماندهباشی
غم، آمدهاست و میخواهد که تو غمگین باشی
هر کسی که میبینی، ترسی به دل دارد
ای عشق! باز هم مگر خودت برخیزی!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
ما
ما بر سر دل، هنوز مشکل داریم
ما، قحطی همزبان همدل، داریم
بس یار، که در صف مقابل داریم؛
ما، کسری عاشقان عاقل، داریم!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
ما بر سر دل، هنوز مشکل داریم
ما، قحطی همزبان همدل، داریم
بس یار، که در صف مقابل داریم؛
ما، کسری عاشقان عاقل، داریم!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://www.tg-me.com/telegram/com.maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.