Telegram Group Search
که ما هم‌چنان می‌نویسیم
که ما هم‌چنان در این‌جا مانده‌ایم
مثل درخت که مانده‌است
مثل گرسنگی که این‌جا مانده‌است
مثل سنگ‌ها که مانده‌اند
مثل درد که مانده‌است
مثل زخم
مثل شعر
مثل دوست داشتن
مثل پرنده
مثل فکر
مثل آرزوی آزادی
و مثل هر چیز که از ما نشانه‌ای دارد...

#محمد_مختاری

@Booef
Forwarded from مجتبی رجبی
اینجا زمان ایستاده است
مانند درخت کوچه مادری
که هرگاه میروی همانجاست
و یادت میرود
که هست
و یادت میرود
که همانجا ایستاده است
و من درختم
و چنان در تو ریشه دوانیده ام
که هنوز میتوانی دورتر بروی
که هنوز میتوانی، زودتر بیایی
و خیالت جمع باشد
که هنوز درخت کوچه مادری
همانجا ایستاده است

#مجتبی_رجبی

@mjtabarajabi
به تو گفتم :
گنجشکِ کوچکِ من باش
تا در بهارِ تو من درختی پُر شکوفه شوم
و برف آب شد
شکوفه رقصید
آفتاب درآمد
من به خوبی‌ها نگاه کردم و عوض شدم
من به خوبی‌ها نگاه کردم
چرا که تو خوبی و این همه‌ی اقرارهاست
بزرگ‌ترین اقرارهاست ــ
من به اقرارهایم نگاه کردم
سالِ بد رفت و من زنده شدم
تو لبخند زدی و من برخاستم

#احمد_شاملو

@Booef
چند سال دیگر می‌توانم
چشم‌هایم را صرف تماشای طاقت‌فرسای هیچ کنم؟
چند سال دیگر می‌توانم
با جای خالی‌ات
مثل حسی مقدس و موهوم زندگی کنم؟
چند سال دیگر می‌توانم دوستت بدارم؟

آیا زمان آن نرسیده‌است
که انگشت‌ها از شمردن اظهارِ عجز کنند؟
و زنی برای ادامهٔ دوست داشتنت
دنبال دلیل عاقلانه‌ای بگردد؟

آیا زمان آن نرسیده‌است
که آن زن به دوردست‌ها خیره شود؟
به باشکوه‌ترین روزهای زندگی‌اش فکر کند
و بگوید: «اشتباه کرده‌ام»؟

- لحظهٔ شکست عشق دربرابر عقل
لحظهٔ غم‌انگیزِ شکستِ دردناکِ عشق
دربرابر عقل -


من
می‌گریزم از آن لحظه
من سال‌هاست می‌گریزم از آن لحظه
با درآوردنِ عقربه‌های ساعتم
با درآوردنِ لجِ موهای سفیدم
در خانه‌ای بدون آینه
با درآوردن ادای دختربچه‌ای هفت‌ساله
که سال‌هاست ساکن یک الاکلنگِ فرسوده است،
و سال‌هاست
یک جای خالیِ سنگین را آن بالا نگه داشته‌است،
و سال‌هاست
عضلات فرسودهٔ قلبش را
صرفِ خواستنِ طاقت‌فرسای هیچ کرده‌است


#لیلا_کردبچه
کتاب «میان جیوه و اندوه»

@leila_kordbacheh
تو را دوست دارم چون نان و نمک
چون لبان گر گرفته از تب
که نیمه‌شبان در التهاب قطره‌ای آب
بر شیر آبی بچسبد

تو را دوست دارم
چون لحظه‌ی شوق، شبهه، انتظار و نگرانی
در گشودن بسته‌ی بزرگی
که نمی‌دانی در آن چیست

تو را دوست دارم
چون سفر نخستین با هواپیما
بر فراز اقیانوس
چون غوغای درونم
لرزش دل و دستم
در آستانه‌ی دیداری در استانبول
تو را دوست دارم چون گفتن‌ِ «شکر خدا زنده‌ام»

#ناظم_حکمت

@Booef
نه انقدر دوری
که منتظرت باشم
و نه آنقدر نزدیک
که به آغوشت کشم
نه از آنِ منی
که قلبم تسکین گیرد
و نه از تو بی‌نصیبم
که فراموشت کنم
تو در میان همه چیزی ...


#محمود_درويش
@Booef
عشقت روباهی ترسو بود در دوردست
خواب نداشت
شب از مرز می‌گذشت
گوشهء دلم می‌خزید
انبار سرم را به هم می‌ریخت
و صدایش که می‌زدم در تاریکی گم می‌شد

آن قدر به خاطرت جنگیدم
که وطنم شدی
عشق تو
از من شاعری میهن پرست ساخت.

#جواد_گنجعلی

@Booef
در عالم رازی است

که جز به بهای خون فاش نمی شود...

#مرتضی‌آوینی
@Booef
آنان به آفتاب شیفته بودند
زیرا که آفتاب
تنهاترین حقیقتِشان بود
احساسِ واقعیتِشان بود.
با نور و گرمی‌اش
مفهومِ بی‌ریای رفاقت بود.
با تابناکی‌اش
مفهومِ بی‌فریبِ
صداقت بود...

#احمد_شاملو

@Booef
قهرمانی‌ها؟
_آه
اسب‌ها پیرند
_عشق؟
_تنهاست و از پنجره‌ای کوتاه
به بیابان‌های بی‌مجنون می‌نگرد
به گذرگاهی با خاطره‌ای مغشوش
از خرامیدن ساقی نازک در خلخال

_آرزوها؟
_خود را می‌بازند
در هماهنگی بی‌رحم هزاران در
_بسته؟
_آری، پیوسته بسته، بسته
_خسته خواهی شد.


_من به یک خانه می‌اندیشم
با نفس‌های پیچک‌هایش، رخوتناک
با چراغانش روشن، همچون نی‌نی چشم.
با شبانش متفکر، تنبل، بی‌تشویش
و به نوزادی با لبخندی نامحدود
مثل یک دایره‌ی پی‌درپی بر آب
و تنی پرخون، چون خوشه‌ای از انگور


#فروغ‌فرخزاد
@Booef
نگهبانِ شبِ کارخانه‌ای ورشکسته‌ام
گاهی آرزو می‌کنم دزدی بیاید
به‌جای دست‌ و دهانم
چشم‌هایم را ببندد.


#لیلا_کردبچه

@Booef
سلام
خداحافظ!
چیز تازه ای اگر یافتید
بر این دو اضافه کنید
تا بلکه باز شود این در گم شده بر دیوار.

#حسین_پناهی

@Booef
لیلی!
چشمت خراج سلطنت شب را
از شاعران شرق طلب می‌کند
من آبروی حرمت عشقم
هشدار...
تا به خاک نریزی

لیلی!
پر کن پیاله را
آرام‌تر بخوان
آواز فاصله‌های نگاه را
در باغ کوچه‌های فرصت میعاد!

بگشای بند موی، بیفشان
شب را میان شب
با من بدار حوصله، اما
نه با عتاب
رمز شبان درد
شعر من است!

گفتی:
_ گل در میان دستت می‌پژمرد
گفتم که:
_ خواب
در چشم‌های‌مان به شهادت رسیده‌است

گفتی که:
_خوب‌ترینی
آری، خوبم
شعر تَرَم
تاج سه ترک عرفانم
درویشم
خاکم...

#نصرت‌رحمانی
@Booef
مرا پیکری‌ست
تا چشم انتظارِ تو باشم
تا از دروازه‌های صبح
تا دروازه‌های شب در پى تو بشتابم
مرا پيكرى‌ست
بهر آنكه عمرم را با عشق تو سر كنم

#پل‌الوار
#ترجمه‌احمدشاملو

@Booef
ديگر سراغت را
از نارنجِ رها شده
درپياله‌ی آب نخواهم گرفت
ديگر سراغت را
از ماه، ماهِ درشت
و گلگون نخواهم گرفت

من، همين منِ ساده
باور کن
برای يکبار برخاستن
هزار‌هزار بار فروافتاده‌ام..

#سيد_على_صالحى

@Booef
چشم به راه توأم
در چنان هوایی بیا
که دست کشیدن از تو
ممکن نباشد.

#اورهان_ولی

@Booef
دلم مجلس عیاشی است
بیا بنشین قمار کنیم
می‌خواهم به تو ببازم
همه‌چیز از تخیل بیرون بریزد
دنیا از خواب خدا بیرون بریزد
کلمات گنگ شوند
شعر فروبریزد

بعد به قتل‌عام باغ بیایی
یقۀ درختان را بگیري
و دستت آلوده به خونِ انارها شود،
باد بی‌هوا وزیدن بگیرد،
ما را مثل تکه‌ای کاغذ از خواب بلند کند
و هیچ‌کس به خاطر نیاورد
سرنوشت بادبادکی که فرار کرد چه شد.

#جواد_گنجعلی

@Booef
عشق
کودتایی‌ست
در کيميای تن
و شورشي‌ست شجاع
بر نظم اشياء
و شوق تو
عادت خطرناکی‌ست
که نمی‌دانم چگونه از دست آن
نجات پيدا کنم
و عشق تو
گناه بزرگی‌ست
که آرزو می‌کنم
هيچ گاه "بخشيده " نشود

#سعاد_الصباح
@Booef
2024/07/19 11:12:02
Back to Top
HTML Embed Code: