Telegram Group Search
سپاسگزار دست‌های سحرخیزم باش
به‌خاطر تمام صبح‌هایی که در شلوغ‌ترین ایستگاه مترو
گریه‌هایم را
از غریبه‌های ساعتِ هفت صبح پنهان کرده‌اند

سپاسگزار باران‌های بی‌هنگام باش
به‌خاطر تمام روزهایی که زیرِ قولم زده‌ام
که: «در خیابان گریه نمی‌کنم دیگر»

سپاسگزار چشم‌هایم باش
به‌خاطر تمام شب‌هایی که واژه‌ها کفافِ دلتنگی‌ام را نداده‌اند
و ساعت‌ها در سکوت گریه کرده‌ام



شنیده‌ام هرکه شباهت به دریا داشته باشد
هیچ‌کس گریه‎هایش را جدّی نمی‌گیرد
تو امّا گریه‌های مرا جدّی بگیر

پنهان به تو می‌گویم:
من هیچ شباهتی به هیچ دریایی ندارم،
گریه‌های مرا جدّی بگیر
و قدرِ تخته‌پاره‌های به‌ساحل‌رسیدۀ شعرهایم را بدان

این کلمات را
به‌زور از میان سیل گریه بیرون کشیده‌ام
این کلمات از آب گذشته‌اند
این کلمات
پرنده‌های خیسِ کزکرده کُنج پنجره‌اند
در دقایقِ آرامِ پس از طوفان.


#لیلا_کردبچه

@Booef
تا این‌که شبی زنش به خوابش آمد
چشمانش
مثل دو بهار سبز، تازه
تازه روییده
مثل دو بهارِ ناگهان
مثلِ
شعری که به ناگهان بگوید شاعر
و گفت:
بازی
تا کی؟
از کی
تا کی؟
کی برده که بازد در این بازی؟
او گفت: فقط بدان کمی پاهایم،
زخمی است
قدری قلبم، قلبم
اما
دیوار سفید ساده‌ای در مغزم هست
انگار شبیه آهنی مصقول
آنگاه بقیه‌اش سراپا معقول
یک روز اگر برای من فرصت شد
و حوصله‌ی شنیدنش را هم
تو
پیدا کردی
شاید
خواهم گفت
و بعد کسی نبود در خوابش
مغزش
ویرانه‌ی شهرهای شرقی بود
چون بلخ و چو نیشابور
یا ری
مغزش
ویرانه‌ی شهرهای شرقی بود


#رضا_براهنی

@Booef
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسیار کوتاه درباره‌ی رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری، منتشر شده در سال ۱۳۴۸، همراه با برش‌هایی از اقتباس سینمایی آن به کارگردانی بهمن فرمان‌آرا

از متن کتاب:
"وقتی آدم به تاریکی نگاه می‌کند، به آنجا، می‌داند که چه چیزها ممکن است باشد، اما نمی‌داند چه‌ها می‌گذرد. برای همین است که در تاریکی خیلی خبرهاست."


#شازده_احتجاب
 #هوشنگ_گلشیری
#بهمن_فرمان_آرا

@Booef
به تو فکر می‌کنم
و بودن با تو همان قدر دور است
که زمرد در بازار جواهر فروشان

عشق در من ارثیهء پدری بود
مادرم دلباختهء شمعدانی‌های جهان شد
من دلباختهء تو

دوست دارم بدانم
سیاهی چشمانت
به روزگار کدام شاعر ختم می‌شود

از خدا خواستم زودتر بمیرم
تا هرگز زنی زیباتر از تو نبینم
گفتم بر مزارم بنویسند
این جا گریزگاه مردی است
که از تاریکی زندگی
به سیاهی چشمان زنی پناه برد.


#جوادگنجعلی

@Booef
در راسته ی عطرفروشان
امشب
دربین هزارشیشه مشک و گلاب
می پرسم
دستمال عطرآگینی از نفس او چند؟..

#محمدعلی‌سپانلو

@Booef
من‌ام آن زنی که تمامِ کشتی‌ها
در او غرق گشته
و تنهایش گذاشتند
و آن‌گاه که هیچ بادبانی
جز بال‌هایش برای او نمانده بود
آموخت که چگونه
از زن بودن رها شود
و به پرنده‌ی دریایی تبدیل شود...!

#غادة_السمان


@Booef
Frvgh_frkhzad_zndgy_namh_adby_va_namh_haye_chap_nshdh_Ketabnak_118863.pdf
13.8 MB
نسخه PDF کتابِ خانم دکتر فرزانه میلانی درباره فروغ و نامه‌هایش به ابراهیم گلستان

#فروغ_فرخزاد
#فرزانه_میلانی
#ابراهیم_گلستان
@Booef
صبح
که خانه را ترک می‌کنم، جوانم
و شب،
پیر به خانه باز می‌گردم
با اندوهی هزار ساله
چهار دیواری خانه‌ام،
آرام و صبور
پذیرای پیرمردی است که
سحرگاهان
جوان برمی‌خیزد.


"باد و برگ

عباس کیارستمی"

▪️یک تیرماه زاد روز عباس کیارستمی

@Booef
به تو گفتم :
گنجشکِ کوچکِ من باش
تا در بهارِ تو من درختی پُر شکوفه شوم
و برف آب شد
شکوفه رقصید
آفتاب درآمد
من به خوبی‌ها نگاه کردم و عوض شدم
من به خوبی‌ها نگاه کردم
چرا که تو خوبی و این همه‌ی اقرارهاست
بزرگ‌ترین اقرارهاست ــ
من به اقرارهایم نگاه کردم
سالِ بد رفت و من زنده شدم
تو لبخند زدی و من برخاستم

#احمد_شاملو

@Booef
به سگ‌ها سوگند
که خواب کلک شیطان است
تا از شصت سال عمر
سی سالش را به نفع مرگ ذخیره کند!
می شود به جای خواب به ریل‌ها
و کفش‌ها
و چشم‌ها فکر کرد
و از نو نتیجه گرفت
که باوفاترین جفت‌های عالم
کفش‌های آدمی‌اند !


#حسین‌پناهی
@Booef
Forwarded from لیلا کردبچه
فردا صبح
بیدار می‌شوم
و فراموش می‌کنم دوستت داشته‌ام

کنار پنجره می‌ایستم
به تماشای کودکانی که عادت دارند
هرصبح زنی سراغ کوچهٔ خوشبخت را از آن‌ها بگیرد
و با لبخندهای کوچکشان بگویند:
«تماشای آسمان
چشمان هیچ‌کس را آبی نخواهد کرد»

#لیلا_کردبچه
و شكل راه رفتن تو
معنای مثنوی است
در حالت عمیق عزیمت
كه منظره ی راه  
بازوی صحرایی مرا به تكان می‌آرد
در حالت عمیق عزیمت شتاب‌های موازی
در گردی مچ تو به هم می‌رسند و باد  
صفات باد
شكل عزیز زانو را
كه قدرت و اطاعت را با هم دارد
تصویر می‌كند
تا قیصر از كف پای تو
قوس بلند طاق نصرت را برگیرد
در حالت عمیق عزیمت
كه سمت نیمرخ تو برابر نگهم ماند
 پرواز طوطیان
 جغرافیای صورت من را در هم ریخت
 و آسمان
كه بایر از درخشش های آبی می‌شد
 ناگاه  
نام تو از تمام جهت‌ها
 می‌آمد
وقتی كه باز می آیی
 نام تو را  
تمام جهت‌ها
 رسم می‌كنند
و در گذار دامن تو دانه های شن
بر ریشه‌های پیدا
پیراهن عبور شعاع
 می‌پوشد
پیشانی تو وسعت شیشه است
وقتی كه باز می‌آیی
و هر درخت ، بوسه است
وقتی كه مفصل تو ملاقاتی است
بین صفات باد و تكبیر توفان
و در هوای دهكده پیشانی تو
وسعت اطراف هجر را
 محدود می كند
 تو باز می آیی
با نافی از خلیج احمر
و رانی  از عصای موسی  
و شكل راه رفتن تو
معنای مثنوی است
و روح مولوی است اینك
كز ساق تو حكایت نی را 
بر می‌دارد.


#یدالله‌رؤیایی
از دفتر دلتنگی ها/1346
@Booef
کاش
اینجا بودی
همین کنار خودم!
و من یادم می‌رفت
که خسته‌ام...
خوابم...
خرابم...!


#سیدعلی_صالحی

@booef
کس نبود که فال قهوه‌ی مرا بگیرد
و نداند که تو محبوبِ منی
کس نبود که در دستم کف‌بینی کند
و حروف چهارگانه‌ی نامت را کشف نکند...
هر چیزی را می‌توان تکذیب کرد
جز رایحه‌ی زنی که دوست می‌داریم
همه چیز را می‌توان پنهان داشت
جز گام‌های زنی که در درونِ ما می‌پوید

#نزار_قبانی
@Booef
آن گونه دلتنگ توام
که اگر از یک سو در آغوشت بگیرم
نصف اشتیاقم فرومی‌نشیند
و نیم دیگر به حسادت بر می‌خیزد

پاییز اطفال غمگین به دنیا می‌آورد
اردیبهشت شاعران عاشق
دو فصل دلتنگ توام

قطاری که از شهر تو عبور کرده
آه می کشد
و به کندی از من می‌گذرد.

#جوادگنجعلی


@Booef
بهترین قسمتش این بود
که پرده‌ها را کشیدم
و زنگ در را با پارچه‌های کهنه پوشاندم
و سه روز تمام
در تخت خواب ماندم
و بهتر از همه این بود
که کسی اصلا
دلش برایم تنگ نشد!
هیچ کس

#چارلز_بوکوفسکی
@Booef
‏مرا به آن سوی شب ببر
آنجا که من تو هستم
آنجا که ما یکدیگریم
به خطه‌ای که تمام ضمایر
به هم زنجیر شده‌اند

#اکتاویو_پاز

@Booef
باز شب شد که ز بی مِهری ایام دغل
مهربانانه کِشد هجرِ تو ما را به بغل


#سلیمان_بیگ

@Booef
اصلا صبح پا شدی به آسمون نگاه کنی؟
دم صبح طلوع آفتابو نمی خوای ببینی؟
سرخ و زرد آفتاب رو موقع غروب، دیگه نمی خوای ببینی؟
ماهو دیدی؟
نمی خوای ستاره ها رو بینی؟
شب مهتاب، اون قرص کامل ماه
دیگه نمی خوای ببینی؟
چشماتو می خوای ببندی؟
از مزه ی یه گیلاس، می خوای بگذری؟
نگذر! من رفیقتم میگم نگذر ..
من رفیقتم نمیذارم بگذری ..

#طعم‌گیلاس

@Booef
پنجره‌ها خواب می‌بینند
پنجره‌های مجاور را دیده‌اند‌!
خواب می‌بینم آمدی ….

#شمس‌لنگرودی

@Booef
2024/06/24 07:46:17
Back to Top
HTML Embed Code: