This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مارنای الجاستیس در جوانی 😍😍
کحیلان عجوز》
در سالیانی نه چندان نزدیک در جزیره العرب، طایفه ای عرب زندگی می کردند که که با یکدیگر دشمنی دیرینه داشتند در آن سالها بنا به رسم کهن میان اعراب ، اگر کسی نزدیک ده یا محل سکونت قبیله ای نیزه به دست می ایستاد، حامل دو معنا بود : نیزه عمود نشانه دشمنی و نیزه افقی نشانه ی میهمان بود. شیخ یکی از طوایف، مادیانی تیزرو داشت که از نظر سرعت زبانزد همه بود. شیخ پس از مدتی درصدد بارورسازی مادیان خود برآمد ولی هرچه گشت، سیلمی لایقی نیافت.
با گذشت زمان بین چهار طایفه جنگ در گرفت و شیخ ، در گرماگرم جنگ ، سیلمی لایق را در میان سپاه دشمن مشاهده کرد. او نه یک دل بلکه صد دل شیفته سیلمی شد؛ اکنون تنها سلیمی لایق برای کشش با مادیان خود را یافته بود، ولی زمان و میدان جنگ ، مکان و زمان مناسبی برای کشش نبود؛ پس شیخ تا پایان نبرد دم فرو بست. با گذشت زمان و برقراری سکوت، شیخ مادیان خود را به سوی قبیله دشمن هی کرد و در حالیکه سلاح (نیزه) خود راافقی به دست گرفته بود، به نشانه میهمان در برابر قبیله ایستاد. سیلمی او را به عنوان میهمان پذیرفت و بر حسب رسومات قبیله ای سه روز از او به گرمی پذیرایی کرد.
میهمان خواسته ی خود را با شیخ در میان گذارد و شیخ در رد درخواست میهمان پاسخ داد: من مادیان تو را با سیلمی خود باردار کنم و تو از آن کره ای قابل به دست آوری، آنگاه اولادان تو با همین کره با فرزندان من به جنگ برخیزند؟! من چنین کاری را هرگز نخواهم کرد.
@Donyaieasbb
در سالیانی نه چندان نزدیک در جزیره العرب، طایفه ای عرب زندگی می کردند که که با یکدیگر دشمنی دیرینه داشتند در آن سالها بنا به رسم کهن میان اعراب ، اگر کسی نزدیک ده یا محل سکونت قبیله ای نیزه به دست می ایستاد، حامل دو معنا بود : نیزه عمود نشانه دشمنی و نیزه افقی نشانه ی میهمان بود. شیخ یکی از طوایف، مادیانی تیزرو داشت که از نظر سرعت زبانزد همه بود. شیخ پس از مدتی درصدد بارورسازی مادیان خود برآمد ولی هرچه گشت، سیلمی لایقی نیافت.
با گذشت زمان بین چهار طایفه جنگ در گرفت و شیخ ، در گرماگرم جنگ ، سیلمی لایق را در میان سپاه دشمن مشاهده کرد. او نه یک دل بلکه صد دل شیفته سیلمی شد؛ اکنون تنها سلیمی لایق برای کشش با مادیان خود را یافته بود، ولی زمان و میدان جنگ ، مکان و زمان مناسبی برای کشش نبود؛ پس شیخ تا پایان نبرد دم فرو بست. با گذشت زمان و برقراری سکوت، شیخ مادیان خود را به سوی قبیله دشمن هی کرد و در حالیکه سلاح (نیزه) خود راافقی به دست گرفته بود، به نشانه میهمان در برابر قبیله ایستاد. سیلمی او را به عنوان میهمان پذیرفت و بر حسب رسومات قبیله ای سه روز از او به گرمی پذیرایی کرد.
میهمان خواسته ی خود را با شیخ در میان گذارد و شیخ در رد درخواست میهمان پاسخ داد: من مادیان تو را با سیلمی خود باردار کنم و تو از آن کره ای قابل به دست آوری، آنگاه اولادان تو با همین کره با فرزندان من به جنگ برخیزند؟! من چنین کاری را هرگز نخواهم کرد.
@Donyaieasbb
Forwarded from دنیای اسب
قهرمانی کشور پرش سال ۱۳۵۴ تهران . از چپ: 🏆نادر جهانبانی پل شوکومو
🥈مرحوم علی رضایی
🥉.استاد داوود بهرامی
@Donyaieasbb
🥈مرحوم علی رضایی
🥉.استاد داوود بهرامی
@Donyaieasbb
Forwarded from دنیای اسب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نمایشی
یک ایست زیبا از #حریری_الشقب دوسداشتنی در مسابقات اسکاتسدیل امریکا
با هندلری اقای مایکل بیات
@Donyaieasbb
یک ایست زیبا از #حریری_الشقب دوسداشتنی در مسابقات اسکاتسدیل امریکا
با هندلری اقای مایکل بیات
@Donyaieasbb
Forwarded from دنیای اسب
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تاریخ امپراطوری ایران زمین که تمام سرزمین ها را از زیر سم اسبان جنگی خود میلرزاندند
صدای مرحوم سقایی...
@Donyaieasbb
صدای مرحوم سقایی...
@Donyaieasbb
Forwarded from دنیای اسب
https://www.tg-me.com/hamster_kOmbat_bot/start?startapp=kentId587267747
Play with me, become cryptoexchange CEO and get a token airdrop!
💸 2k Coins as a first-time gift
🔥 25k Coins if you have Telegram Premium
Play with me, become cryptoexchange CEO and get a token airdrop!
💸 2k Coins as a first-time gift
🔥 25k Coins if you have Telegram Premium
Telegram
Hamster Kombat
Just for you, we have developed an unrealistically cool application in the clicker genre, and no hamster was harmed! Perform simple tasks that take very little time and get the opportunity to earn money!
Forwarded from دنیای اسب
هنگام سوار شدن بر اسب ترس، نگرانی و ناراحتی را پشت سر می گذاریم.🐎💗
.
.
.
_when riding a horse we leave our fear, troubles ,and sadness behind on the ground.
@Donyaieasbb
.
.
.
_when riding a horse we leave our fear, troubles ,and sadness behind on the ground.
@Donyaieasbb
Forwarded from دنیای اسب
#معرفی
سیلمی زیبا و ارزنده و ارزشمند
قاعد تبریزی
پدر : جیمبو
مادر : چهره تبریزی
تیره : کهیلان عجوز
رنگ : نیله
متولد 2007
@Donyaieasbb
ادامه این در پست👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سیلمی زیبا و ارزنده و ارزشمند
قاعد تبریزی
پدر : جیمبو
مادر : چهره تبریزی
تیره : کهیلان عجوز
رنگ : نیله
متولد 2007
@Donyaieasbb
ادامه این در پست👇👇👇👇👇👇👇👇👇
Forwarded from دنیای اسب
کحیلان عجوز》
در سالیانی نه چندان نزدیک در جزیره العرب، طایفه ای عرب زندگی می کردند که که با یکدیگر دشمنی دیرینه داشتند در آن سالها بنا به رسم کهن میان اعراب ، اگر کسی نزدیک ده یا محل سکونت قبیله ای نیزه به دست می ایستاد، حامل دو معنا بود : نیزه عمود نشانه دشمنی و نیزه افقی نشانه ی میهمان بود. شیخ یکی از طوایف، مادیانی تیزرو داشت که از نظر سرعت زبانزد همه بود. شیخ پس از مدتی درصدد بارورسازی مادیان خود برآمد ولی هرچه گشت، سیلمی لایقی نیافت.
با گذشت زمان بین چهار طایفه جنگ در گرفت و شیخ ، در گرماگرم جنگ ، سیلمی لایق را در میان سپاه دشمن مشاهده کرد. او نه یک دل بلکه صد دل شیفته سیلمی شد؛ اکنون تنها سلیمی لایق برای کشش با مادیان خود را یافته بود، ولی زمان و میدان جنگ ، مکان و زمان مناسبی برای کشش نبود؛ پس شیخ تا پایان نبرد دم فرو بست. با گذشت زمان و برقراری سکوت، شیخ مادیان خود را به سوی قبیله دشمن هی کرد و در حالیکه سلاح (نیزه) خود راافقی به دست گرفته بود، به نشانه میهمان در برابر قبیله ایستاد. سیلمی او را به عنوان میهمان پذیرفت و بر حسب رسومات قبیله ای سه روز از او به گرمی پذیرایی کرد.
میهمان خواسته ی خود را با شیخ در میان گذارد و شیخ در رد درخواست میهمان پاسخ داد: من مادیان تو را با سیلمی خود باردار کنم و تو از آن کره ای قابل به دست آوری، آنگاه اولادان تو با همین کره با فرزندان من به جنگ برخیزند؟! من چنین کاری را هرگز نخواهم کرد.
@Donyaieasbb
در سالیانی نه چندان نزدیک در جزیره العرب، طایفه ای عرب زندگی می کردند که که با یکدیگر دشمنی دیرینه داشتند در آن سالها بنا به رسم کهن میان اعراب ، اگر کسی نزدیک ده یا محل سکونت قبیله ای نیزه به دست می ایستاد، حامل دو معنا بود : نیزه عمود نشانه دشمنی و نیزه افقی نشانه ی میهمان بود. شیخ یکی از طوایف، مادیانی تیزرو داشت که از نظر سرعت زبانزد همه بود. شیخ پس از مدتی درصدد بارورسازی مادیان خود برآمد ولی هرچه گشت، سیلمی لایقی نیافت.
با گذشت زمان بین چهار طایفه جنگ در گرفت و شیخ ، در گرماگرم جنگ ، سیلمی لایق را در میان سپاه دشمن مشاهده کرد. او نه یک دل بلکه صد دل شیفته سیلمی شد؛ اکنون تنها سلیمی لایق برای کشش با مادیان خود را یافته بود، ولی زمان و میدان جنگ ، مکان و زمان مناسبی برای کشش نبود؛ پس شیخ تا پایان نبرد دم فرو بست. با گذشت زمان و برقراری سکوت، شیخ مادیان خود را به سوی قبیله دشمن هی کرد و در حالیکه سلاح (نیزه) خود راافقی به دست گرفته بود، به نشانه میهمان در برابر قبیله ایستاد. سیلمی او را به عنوان میهمان پذیرفت و بر حسب رسومات قبیله ای سه روز از او به گرمی پذیرایی کرد.
میهمان خواسته ی خود را با شیخ در میان گذارد و شیخ در رد درخواست میهمان پاسخ داد: من مادیان تو را با سیلمی خود باردار کنم و تو از آن کره ای قابل به دست آوری، آنگاه اولادان تو با همین کره با فرزندان من به جنگ برخیزند؟! من چنین کاری را هرگز نخواهم کرد.
@Donyaieasbb