#صرف_فعل
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #streiken
دست از کار کشیدن
Präsens: streiken
Perfekt: hat gestreikt
Präteritum: streikte
ich streike
du streikst
er/sie/es streikt
wir streiken
ihr streikt
sie/Sie streiken
@Ich_will_Deutsch_lernen
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #streiken
دست از کار کشیدن
Präsens: streiken
Perfekt: hat gestreikt
Präteritum: streikte
ich streike
du streikst
er/sie/es streikt
wir streiken
ihr streikt
sie/Sie streiken
@Ich_will_Deutsch_lernen
#فعل_همراه_حروف_اضافه
#streiken
اعتصاب کردن - دست از کار کشیدن - کار را متوقف کردن - دیگر کار نکردن (:یک دستگاه)
• [für + Akkusativ] :
Die Arbeiter streiken für ihre Weiterbeschäftigung.
کارگران برای ادامه فعالیت استخدامی خود اعتصاب میکنند.
@Ich_will_Deutsch_lernen
#streiken
اعتصاب کردن - دست از کار کشیدن - کار را متوقف کردن - دیگر کار نکردن (:یک دستگاه)
• [für + Akkusativ] :
Die Arbeiter streiken für ihre Weiterbeschäftigung.
کارگران برای ادامه فعالیت استخدامی خود اعتصاب میکنند.
@Ich_will_Deutsch_lernen
دوستان توجه کنید که هر منطقه لهجه خاص خود را دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
Sonntag, 11.08.24
Der Ingenieur fantasiert von kühnen Konstruktionen.
مهندس در مورد طرحهای جسورانه خیالپردازی میکند.
fantasieren خیالپردازی کردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
Der Ingenieur fantasiert von kühnen Konstruktionen.
مهندس در مورد طرحهای جسورانه خیالپردازی میکند.
fantasieren خیالپردازی کردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
دوستان توجه کنید که هر منطقه لهجه خاص خود را دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
#صرف_فعل
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #fantasieren
خیالپردازی کردن - رویاپردازی کردن - چیزی برای خود تصور کردن - خیال کردن - در تب رویاهای وحشتناک دیدن (و صحبت کردن) - در تب هذیان دیدن - بدون نت روی ساز هر چیزی که به ذهنتان می رسد را نواختن - بداهه نواختن (موسیقی)
Präsens: fantasieren
Perfekt: hat fantasiert
Präteritum: fantasierte
ich fantasiere
du fantasierst
er/sie/es fantasiert
wir fantasieren
ihr fantasiert
sie/Sie fantasieren
@Ich_will_Deutsch_lernen
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #fantasieren
خیالپردازی کردن - رویاپردازی کردن - چیزی برای خود تصور کردن - خیال کردن - در تب رویاهای وحشتناک دیدن (و صحبت کردن) - در تب هذیان دیدن - بدون نت روی ساز هر چیزی که به ذهنتان می رسد را نواختن - بداهه نواختن (موسیقی)
Präsens: fantasieren
Perfekt: hat fantasiert
Präteritum: fantasierte
ich fantasiere
du fantasierst
er/sie/es fantasiert
wir fantasieren
ihr fantasiert
sie/Sie fantasieren
@Ich_will_Deutsch_lernen
Montag, 12.08.24
Ein Buch zu lesen, ist wie in anderen Gedanken zu denken und das Erlebte zu verträumen.
خواندن یک کتاب مانند تفکر در افکار دیگر و رؤیاپردازی تجربیات است.
verträumen رؤیاپردازی کردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
Ein Buch zu lesen, ist wie in anderen Gedanken zu denken und das Erlebte zu verträumen.
خواندن یک کتاب مانند تفکر در افکار دیگر و رؤیاپردازی تجربیات است.
verträumen رؤیاپردازی کردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
دوستان توجه کنید که هر منطقه لهجه خاص خود را دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
#صرف_فعل
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #verträumen
خیالپردازی/رؤیاپردازی کردن - مدتی را صرف رؤیاپردازی کردن - زمانی را با رؤیاپردازی گذارندن - بیکار/با رؤیاپردازی وقت گذراندن - گذراندن وقت با افکار/خیالات/رؤیاها/خوشحالی در هنگام خواب یا حتی بیداری - (در خواب) رؤیا دیدن
Präsens: verträumen
Perfekt: hat verträumt
Präteritum: verträumte
ich verträume
du verträumst
er/sie/es verträumt
wir verträumen
ihr verträumt
sie/Sie verträumen
@Ich_will_Deutsch_lernen
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #verträumen
خیالپردازی/رؤیاپردازی کردن - مدتی را صرف رؤیاپردازی کردن - زمانی را با رؤیاپردازی گذارندن - بیکار/با رؤیاپردازی وقت گذراندن - گذراندن وقت با افکار/خیالات/رؤیاها/خوشحالی در هنگام خواب یا حتی بیداری - (در خواب) رؤیا دیدن
Präsens: verträumen
Perfekt: hat verträumt
Präteritum: verträumte
ich verträume
du verträumst
er/sie/es verträumt
wir verträumen
ihr verträumt
sie/Sie verträumen
@Ich_will_Deutsch_lernen
#نکته:
Großschreibung von Substantivierungen
بزرگ نوشتن کلمات تبدیل شده به اسم
پیش از این در کانال در مورد انواع اسامی که در جمله بزرگ نوشته میشوند صحبت کردیم.
همچنین تمام کلماتی که به عنوان اسم استفاده میشوند نیز با حرف بزرگ نوشته میشوند، حتی اگر در اصل به نوع دیگری از کلمات تعلق داشته باشند. عامل تعیینکننده برای بزرگ نوشتن یک کلمه همیشه نقش آن در جمله است.
◀️ افعال تبدیل شده به اسم
افعالی که به عنوان اسم استفاده میشوند با حرف بزرگ نوشته میشوند. اغلب قبل از آنها یک حرف تعریف وجود دارد.
اما اگر حرف تعریف وجود نداشته باشد، میتوانید از حروف بزرگ یا کوچک استفاده کنید.
مثال:
- Das Lesen von Comics
- In der Schule lernt man Schreiben/schreiben (beides möglich, da der Artikel fehlt)
◀️ صفات تبدیل شده به اسم
صفتها نیز وقتی به عنوان اسم در جمله استفاده میشوند، با حرف بزرگ نوشته میشوند. مثلاً وقتی پس از مقادیر نامعین میآیند، همیشه تبدیل به اسم میشوند، مانند allerlei, alles, genug, nichts.
البته غالباً قبل از صفت اسمی یک حرف تعریف میآید. در موارد خاص هر دو حالت حروف بزرگ و کوچک امکانپذیر است. وقتی صفتها به اسمی در جمله اشاره میکنند، با حروف کوچک نوشته میشوند.
مثال:
Fußball ist für ihn das Größte, nichts Neues
◀️ حالت Partizip تبدیل شده به اسم
حالت Partizip از افعال به وجود میآید و با پایان -end (حال مضارع) یا پیشوند ge- (ماضی مضارع) تشکیل میشوند. وقتی آنها به عنوان اسم به کار میروند با حرف بزرگ نوشته میشوند. آنها همچنین اغلب یک حرف تعریف با خود دارند.
همچنین آنها پس از یک مقدار نامشخص، مانند nichts یا alles با حرف بزرگ نوشته میشوند.
مثال:
Der Badende wird nass, alles Gute
◀️ ضمایر تبدیل شده به اسم
به همین ترتیب ضمایرهایی نیز که به عنوان اسم استفاده میشوند با حرف بزرگ نوشته میشوند. در اینجا نیز در بیشتر موارد قبل از آنها یک حرف تعریف وجود دارد. ضمایر ملکی با حرف تعریف میتوانند بزرگ یا کوچک نوشته شوند.
اما ضمایری که به عنوان نماینده اسم استفاده میشوند با حروف کوچک نوشته میشوند.
مثال:
Dieser Hund ist eine Sie, das Seinige
◀️ حالتهای اسامی بیشتر
قیدها، حروف اضافه، حروف ربط و حروف اضافهای نیز که به عنوان اسم استفاده میشوند با حرف بزرگ نوشته میشوند.
آنها اغلب به صورت یک جفت ظاهر میشوند.
اما، در حروف ربط چند قسمتی با خط فاصله، بزرگ نوشتن فقط در مورد کلمه اول انجام میشود.
مثالها:
das ganze Drum und Dran, das Für und Wider, mit großem Hurra
در جمله امشب نیز کلمه Erlebte به همین دلیل بزرگ نوشته شده است. در آینده نیز مثالها و توضیحات بیشتری در این مورد در کانال خواهیم داشت.
@Ich_will_Deutsch_lernen
Großschreibung von Substantivierungen
بزرگ نوشتن کلمات تبدیل شده به اسم
پیش از این در کانال در مورد انواع اسامی که در جمله بزرگ نوشته میشوند صحبت کردیم.
همچنین تمام کلماتی که به عنوان اسم استفاده میشوند نیز با حرف بزرگ نوشته میشوند، حتی اگر در اصل به نوع دیگری از کلمات تعلق داشته باشند. عامل تعیینکننده برای بزرگ نوشتن یک کلمه همیشه نقش آن در جمله است.
◀️ افعال تبدیل شده به اسم
افعالی که به عنوان اسم استفاده میشوند با حرف بزرگ نوشته میشوند. اغلب قبل از آنها یک حرف تعریف وجود دارد.
اما اگر حرف تعریف وجود نداشته باشد، میتوانید از حروف بزرگ یا کوچک استفاده کنید.
مثال:
- Das Lesen von Comics
- In der Schule lernt man Schreiben/schreiben (beides möglich, da der Artikel fehlt)
◀️ صفات تبدیل شده به اسم
صفتها نیز وقتی به عنوان اسم در جمله استفاده میشوند، با حرف بزرگ نوشته میشوند. مثلاً وقتی پس از مقادیر نامعین میآیند، همیشه تبدیل به اسم میشوند، مانند allerlei, alles, genug, nichts.
البته غالباً قبل از صفت اسمی یک حرف تعریف میآید. در موارد خاص هر دو حالت حروف بزرگ و کوچک امکانپذیر است. وقتی صفتها به اسمی در جمله اشاره میکنند، با حروف کوچک نوشته میشوند.
مثال:
Fußball ist für ihn das Größte, nichts Neues
◀️ حالت Partizip تبدیل شده به اسم
حالت Partizip از افعال به وجود میآید و با پایان -end (حال مضارع) یا پیشوند ge- (ماضی مضارع) تشکیل میشوند. وقتی آنها به عنوان اسم به کار میروند با حرف بزرگ نوشته میشوند. آنها همچنین اغلب یک حرف تعریف با خود دارند.
همچنین آنها پس از یک مقدار نامشخص، مانند nichts یا alles با حرف بزرگ نوشته میشوند.
مثال:
Der Badende wird nass, alles Gute
◀️ ضمایر تبدیل شده به اسم
به همین ترتیب ضمایرهایی نیز که به عنوان اسم استفاده میشوند با حرف بزرگ نوشته میشوند. در اینجا نیز در بیشتر موارد قبل از آنها یک حرف تعریف وجود دارد. ضمایر ملکی با حرف تعریف میتوانند بزرگ یا کوچک نوشته شوند.
اما ضمایری که به عنوان نماینده اسم استفاده میشوند با حروف کوچک نوشته میشوند.
مثال:
Dieser Hund ist eine Sie, das Seinige
◀️ حالتهای اسامی بیشتر
قیدها، حروف اضافه، حروف ربط و حروف اضافهای نیز که به عنوان اسم استفاده میشوند با حرف بزرگ نوشته میشوند.
آنها اغلب به صورت یک جفت ظاهر میشوند.
اما، در حروف ربط چند قسمتی با خط فاصله، بزرگ نوشتن فقط در مورد کلمه اول انجام میشود.
مثالها:
das ganze Drum und Dran, das Für und Wider, mit großem Hurra
در جمله امشب نیز کلمه Erlebte به همین دلیل بزرگ نوشته شده است. در آینده نیز مثالها و توضیحات بیشتری در این مورد در کانال خواهیم داشت.
@Ich_will_Deutsch_lernen
Dienstag, 13.08.24
Zu seinen Gunsten beugte er alle Rechtsvorschriften.
او تمام مقررات قانونی را (خودسرانه) به نفع خود تحریف کرد.
beugen خودسرانه قانون را تحریف کردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
Zu seinen Gunsten beugte er alle Rechtsvorschriften.
او تمام مقررات قانونی را (خودسرانه) به نفع خود تحریف کرد.
beugen خودسرانه قانون را تحریف کردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
دوستان توجه کنید که هر منطقه لهجه خاص خود را دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
#صرف_فعل
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #beugen
خودسرانه قانون را تحریف کردن
Präsens: beugen
Perfekt: hat gebeugt
Präteritum: beugte
ich beuge
du beugst
er/sie/es beugt
wir beugen
ihr beugt
sie/Sie beugen
@Ich_will_Deutsch_lernen
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #beugen
خودسرانه قانون را تحریف کردن
Präsens: beugen
Perfekt: hat gebeugt
Präteritum: beugte
ich beuge
du beugst
er/sie/es beugt
wir beugen
ihr beugt
sie/Sie beugen
@Ich_will_Deutsch_lernen
#فعل_همراه_پیشوند
beugen
خم کردن/شدن - تا کردن - آزردن - رنجاندن - به کاری گردن نهادن - اطاعت کردن - مطیع بودن - سر فرود آوردن - تسلیم شدن - (یک کلمه را) صرف کردن/تغییر دادن - آوایی را در یک کلمه تغییر دادن - (نور یا امواج دیگر را) منحرف کردن - شرمنده ساختن - از قانونی سوء استفاده کردن - قانون را خودسرانه تغییر دادن/تفسیر کردن - خودسرانه قانون را تحریف کردن - (قانون را) نادرست اعمال کردن
vor/beugen
از چیزی پیشگیری/جلوگیری کردن - به سمت جلو خم کردن/شدن
@Ich_will_Deutsch_lernen
beugen
خم کردن/شدن - تا کردن - آزردن - رنجاندن - به کاری گردن نهادن - اطاعت کردن - مطیع بودن - سر فرود آوردن - تسلیم شدن - (یک کلمه را) صرف کردن/تغییر دادن - آوایی را در یک کلمه تغییر دادن - (نور یا امواج دیگر را) منحرف کردن - شرمنده ساختن - از قانونی سوء استفاده کردن - قانون را خودسرانه تغییر دادن/تفسیر کردن - خودسرانه قانون را تحریف کردن - (قانون را) نادرست اعمال کردن
vor/beugen
از چیزی پیشگیری/جلوگیری کردن - به سمت جلو خم کردن/شدن
@Ich_will_Deutsch_lernen
Mittwoch, 14.08.24
Es haben sich bereits mehrere Anwohner darüber beschwert, dass die Kirchenglocken jeden Sonntag um sieben Uhr morgens läuten.
چندین نفر از ساکنان قبلاً در این مورد گلایه کردهاند، که ناقوسهای کلیسا هر یکشنبه ساعت هفت صبح به صدا درمیآیند.
beschweren گلایه کردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
Es haben sich bereits mehrere Anwohner darüber beschwert, dass die Kirchenglocken jeden Sonntag um sieben Uhr morgens läuten.
چندین نفر از ساکنان قبلاً در این مورد گلایه کردهاند، که ناقوسهای کلیسا هر یکشنبه ساعت هفت صبح به صدا درمیآیند.
beschweren گلایه کردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
دوستان توجه کنید که هر منطقه لهجه خاص خود را دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
#صرف_فعل
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #beschweren گلایه کردن
Präsens: beschweren
Perfekt: hat beschwert
Präteritum: beschwerte
ich beschwere
du beschwerst
er/sie/es beschwert
wir beschweren
ihr beschwert
sie/Sie beschweren
@Ich_will_Deutsch_lernen
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #beschweren گلایه کردن
Präsens: beschweren
Perfekt: hat beschwert
Präteritum: beschwerte
ich beschwere
du beschwerst
er/sie/es beschwert
wir beschweren
ihr beschwert
sie/Sie beschweren
@Ich_will_Deutsch_lernen
#فعل_همراه_حروف_اضافه
#beschweren
شکایت/اعتراض/گله/شکوه/گلایه کردن - از کسی یا چیزی به کسی شکایت کردن - نزد کسی شکایت بردن - شکوه سر دادن - سنگین کردن - چیز سنگینی را روی شیئی سبک نهادن - چیزی را سختتر/سنگینتر کردن - چیزی را با چیزی سنگینتر سنگین کردن (برای اینکه آن را در جای خود نگه داریم) - بار/ذهن/روح کسی را سنگین کردن - با ایجاد مشکل، موارد زائد و غیره تأثیر، وجود و سِیر چیزی را خدشهدار کردن
• [bei + Dativ] :
Beschwer dich doch bei deinen Nachbarn!
نزد همسایههایت گلایه کن!
• [über + Akkusativ] :
Du beschwerst dich ohne Grund über deinen Mann.
تو بیدلیل درباره شوهرت گله میکنی.
@Ich_will_Deutsch_lernen
#beschweren
شکایت/اعتراض/گله/شکوه/گلایه کردن - از کسی یا چیزی به کسی شکایت کردن - نزد کسی شکایت بردن - شکوه سر دادن - سنگین کردن - چیز سنگینی را روی شیئی سبک نهادن - چیزی را سختتر/سنگینتر کردن - چیزی را با چیزی سنگینتر سنگین کردن (برای اینکه آن را در جای خود نگه داریم) - بار/ذهن/روح کسی را سنگین کردن - با ایجاد مشکل، موارد زائد و غیره تأثیر، وجود و سِیر چیزی را خدشهدار کردن
• [bei + Dativ] :
Beschwer dich doch bei deinen Nachbarn!
نزد همسایههایت گلایه کن!
• [über + Akkusativ] :
Du beschwerst dich ohne Grund über deinen Mann.
تو بیدلیل درباره شوهرت گله میکنی.
@Ich_will_Deutsch_lernen
دوستان توجه کنید که هر منطقه لهجه خاص خود را دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
دوستان توجه کنید که هر منطقه لهجه خاص خود را دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA