به خیالاتش دل بسته بود تا از زندگی رها شود،
اما حالا رویاهایش نیز غمگینش میکردند..❤️🩹
اما حالا رویاهایش نیز غمگینش میکردند..❤️🩹
خدایا لطفا به حقِ عزیز بودن امیرالمومنین
دلهای آشوب و حزین رو خودت بغل کن و آروم کن.
دلهای آشوب و حزین رو خودت بغل کن و آروم کن.
امیرالمؤمنینعلیعلیهالسلامفرمودندکه:
مُحِب ما وقتى به حال احتضار میفته
همه میان بالا سرش ولی خب
دیگران به درد محتضر نمیخورن
حضرت فرمود من میرم بهش میگم:
« أَنا عَلَي الَّذِي كُنْتَ تُحِبُّهُ »
اون علی که سنگشو به سینه میزدی
من هستم.
مُحِب ما وقتى به حال احتضار میفته
همه میان بالا سرش ولی خب
دیگران به درد محتضر نمیخورن
حضرت فرمود من میرم بهش میگم:
« أَنا عَلَي الَّذِي كُنْتَ تُحِبُّهُ »
اون علی که سنگشو به سینه میزدی
من هستم.
فرقی نمیکنه روز خوبی داشته باشم یا بد
تهش منتهی به لیتر لیتر بغض قورت دادن میشه..
تهش منتهی به لیتر لیتر بغض قورت دادن میشه..
و سوال اصلی اینجاست که اگر نمیخواست
برای زخمهایم مرهم باشد،
پس چرا تا این حد مشتاق دیدن آنها بود؟!
برای زخمهایم مرهم باشد،
پس چرا تا این حد مشتاق دیدن آنها بود؟!
بعضی وقتا میگم خداحافظ
و منتظر میمونم که بهم بگن '' نه، نرو ''
اما به جاش میگن '' خداحافظ ''
و منتظر میمونم که بهم بگن '' نه، نرو ''
اما به جاش میگن '' خداحافظ ''
.
کاش این دردِ تو قفسه سینهم،
این قلبی که شکسته،
این دلتنگی که مثل خلاء،
بدنمو جمع میکنه توو خودش،
این بغضِ تهِ گلوم، این صداهای تو سرم،
این آهِ حسرت گفتنام، این واموندگی،
این دلآزردگی، این طرد شدگیِ درونم از خودم،
این عفونت و کثافتی که تو سرمه،
این « دیگه بریدم »هام،
زخم میشد میفتاد یهجا از بدنم و
قطره قطره خون میومد یا میپاشید،
میسوخت و اشک میریختم تا تموم شه
یا تموم شم، من با این دردِ نامرئی و
سختی که نمیکُشه، چیکار کنم؟
چیکار میتونم بکنم اصن؟!
کاش این دردِ تو قفسه سینهم،
این قلبی که شکسته،
این دلتنگی که مثل خلاء،
بدنمو جمع میکنه توو خودش،
این بغضِ تهِ گلوم، این صداهای تو سرم،
این آهِ حسرت گفتنام، این واموندگی،
این دلآزردگی، این طرد شدگیِ درونم از خودم،
این عفونت و کثافتی که تو سرمه،
این « دیگه بریدم »هام،
زخم میشد میفتاد یهجا از بدنم و
قطره قطره خون میومد یا میپاشید،
میسوخت و اشک میریختم تا تموم شه
یا تموم شم، من با این دردِ نامرئی و
سختی که نمیکُشه، چیکار کنم؟
چیکار میتونم بکنم اصن؟!
وقتی با من حرف نمیزنه،
ینی کسی بهتر از من هست که حرفاش و بشنوه،
ینی کسی هست که با اون راحتتر از منه؛
وقتی به من میگه خوبم و خوب نیست،
ینی براش غریبه شدم،
ینی دیگه واقعا نبودنم بهتر از بودنمه؛
ینی کاش میشد بفهمم اون که باهاش راحتتره
کیه تا برم و بکشمش.
ینی کسی بهتر از من هست که حرفاش و بشنوه،
ینی کسی هست که با اون راحتتر از منه؛
وقتی به من میگه خوبم و خوب نیست،
ینی براش غریبه شدم،
ینی دیگه واقعا نبودنم بهتر از بودنمه؛
ینی کاش میشد بفهمم اون که باهاش راحتتره
کیه تا برم و بکشمش.
ولی غم از شب های ماهم بزرگتر بود؛
همانجا ك پایش را روی گلو گذاشت
و نفس را بند آورد.
همانجا ك پایش را روی گلو گذاشت
و نفس را بند آورد.
میگفت تو خیلی زود رنجی
دلم میخواست بهش میگفتم
آدمها از کسایی که
دوسشون دارن بیشتر میرنجن
وگرنه بقیه که مهم نیستن.. :)💔🩹
دلم میخواست بهش میگفتم
آدمها از کسایی که
دوسشون دارن بیشتر میرنجن
وگرنه بقیه که مهم نیستن.. :)💔🩹