Telegram Group Search
تکرار یک باخت: وعده شنبه ای دیگر

جمهوری اسلامی بازی را باخته، برای همین هر روز وعده نبرد با زنان را می دهد و اکنون هم از شنبه ای جدید برای برخورد با زنان بی حجاب خبر داده است.
آنها خوب می‌دانند که تکثیر مقاومت مدنی از طریق سبک زندگی در لایه لایه اجتماع ایرانی، سیاست های تنبیهی برای تحمیل حجاب اجباری بر زنان ایرانی را فلج کرده.
این مقاومت سراسری نه با تنبیه های ظالمانه در  محیط کار و محرومیت های وسیع از خدمات اجتماعی قابل شکست است نه با لایحه های رنگارنگ، چون که مقاومت برخاسته از دل زندگی، شکست ناپذیر است. 
پیوسته شدن مقاومت به زندگی در شکست هر گونه دیکتاتوری، اثرگذار است.
جمهوری اسلامی در دهه شصت می‌خواست مردم از دستگاه ویدیو استفاده نکنند، با موهای بلند و شلوار جین و ابزار آلات موسیقی و آستین های کوتاه و دیش‌های ماهواره و شادی در عروسی ها مشکل داشت و برخورد تنبیهی می‌کرد اما در همه اینها شکست خورد و باز هم شکست می‌خورد، چون دهه به دهه سنت مقاومت مدنی حمل شده و به بلوغ رسیده است.
این پیش بینی شکست مجدد در برابر زنان ایرانی نه صرفا برآمده از یک رویا که محصول یک تجربه تاریخی است:
هر جا سلطه ای باشد، مقاومتی خواهد رویید، به خصوص اینکه نهال مقاومت مدنی در ایران امروز درختی تناور شده است.

@paarandiran

https://instagram.com/پارَند Paarand/com.paarandiran

https://www.tg-me.com/پارَند Paarand/com.paarandiran/93
منجی، در خانه است نه بیرون از خانه

«فضای جنگی» حتما در میدان «جنگ» نیست، در حول و حوش مفهوم جنگ است. «فضای جنگی» حتما نیازمند وقوع جنگ نیست، بدون جنگ هم می‌تواند حضور داشته باشد.
حکومت های محافظه کار دیکتاتوری، از ترس جنگ فراگیر و  دشمن خانمان برانداز، برای تحکیم پایه های قدرت خود استفاده می کنند.
در میدان باز آزادی، مطالبه تقسیم قدرت و سهیم شدن شهروند صاحب حق، دیکتاتور تمامیت خواه را آزار می‌دهد اما در فضای جنگی، گشت های سرکوب، آماده اختناق بیشتر هستند.
ترس، اضطرار، خطر قریب الوقوع، برهه حساس،...همه واژگانی برای تاخیر در تامین آزادی های اساسی شهروند است.
بر همین اساس، «فضای جنگی»، فرصتی کم نظیر برای تداوم و تعمیق سرکوب است.
دیکتاتوری، امنیت را بدون شهروند معترض نقاد، قدرت ملی را فقط با توپ و تانک و موشک، تعریف می کند، و پشت نمایش دشمنی که همیشه در کمین است و رقص موشک و پهپاد، می خواهد ابر بحران های  ملی را پنهان کند. واضح است فراتر از موشک و پهپاد برای تامین امنیت، به عرصه آزاد، تحقق اراده شهروندان پژوهشگر و مسوول نیاز است.
دیکتاتور حتی اگر « جنگ» را برای بقای نظام نخواهد، «فضای جنگی» را برای بقای سیستم سرکوب می‌خواهد. برای همین تداوم شرایط اضطرار، ضد توسعه است و دور شدن از مسیر توسعه، دور‌ شدن از ایده آل « ایران شهروند مدار » است.
پس فراتر از « جنگ»، باید « فضای جنگی» را نقد کرد؛ چونکه تداوم سیاست هایی که به تداوم تحریم، سرکوب و تورم منجر شود، یک وضعیت همیشه اضطراری خلق می کند، وضعیتی ضدتوسعه که همیشه در برهه حساس است.
ناجی، از دل توپ و تانک و موشک نمی آید، از دست های همبسته شهروندان نقاد می آید. همیشه به گزاره« دشمن دشمن من، دوست من است»، اعتماد نکنید چه بسا این گزاره پایه های دیکتاتوری را بیشتر تحکیم کند.
منجی، در خانه است نه بیرون از خانه.

@paarandiran

https://instagram.com/پارَند Paarand/com.paarandiran

https://www.tg-me.com/پارَند Paarand/com.paarandiran/95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو توضیح می‌دهد چرا از « خیابان» به عنوان راه حل غایی برای تغییر موازنه قوا گریزی نیست...

@paarandiran

https://instagram.com/پارَند Paarand/com.paarandiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نیکا شاکرمی، یکی از مهم‌ترین آیکون‌های نمادین جنبش زن، زندگی، آزادی است.
روایت نیکا، هم روایت قساوت نظام استبداد است،هم روایت شجاعت شهروندی.
هم روایت بی‌پناهی شهروند در جنگل استبداد است و هم روایت شجاعت شهروند ایرانی در برابر دستگاه زور.
هم روایت اتکای نظام حاکم به نیروی لومپن بی‌اصول است، هم روایت ایستادگی اراده انسانی برابر یک ساختار خشن است.
قصه نیکا، به ما خبر داد، جنبش‌های سیاسی اجتماعی ما جوان شده و از طرفی دیگر خبر می‌دهد باید از نوجوانان و جوانان در برابر نظام تمامیت‌خواه بیشتر مراقبت کرد.
راه این مراقبت، نفی اراده های عاصی و خشمگین نیست، همراهی با آن‌هاست؛
به خصوص در شرایطی که نظام سرکوب ناامید از جامعه تغییر یافته،به سیاست زور خالص روی آورده.
در برابر چنین نظامی که نتوانسته است الگوی تمامیت‌خواهانه خود را بر جامعه متکثر ایران تحمیل کند، به همبستگی بیشتر نیاز است؛
همبستگی شهروندی در برابر توحش استبداد.
نیکاهای دیگری در راهند، مقاوم، عاصی و خشمگین.
به همراهی همه نسل‌ها نیازمندند و به مراقبت از آن‌ها در برابر خشونت ساختار یافته حاکمیت.
@paarandiran
https://instagram.com/پارَند Paarand/com.paarandiran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چرا جمهوری اسلامی با ایده تاسیس سندیکا، دشمنی دارد و چرا برای محافظت از حقوق «کارگران » به سندیکا در زمینه «ایران شهروند مدار»، نیازمندیم.


«پارَند، ایران را شهروندمدار، مدنی، متّحد و متکثّر می خواهد. صدایی است برای همه آنها که توسعه را با دموکراسی و ایران را با شهروندانش تعریف می کنند.
رسانه مستقل « پارند» را در انتشار مطالب در صورت تمایل، یاری کنید.»
@paarandiran

https://www.instagram.com/پارَند Paarand/com.paarandiran
بازنده کیست؟ شهروندان، اپوزیسیون یا حکومت؟

جنبش زن،زندگی آزادی شکست نخورده اما کاسبان این جنبش شکست خورده اند.
«زن،زندگی آزادی»، جنبشی شهروندی برای اعاده زندگی است، زمان‌بر، سخت و طاقت‌فرساست اما برخی رسانه‌ها و جریان های اپوزیسیون خواستند آرزوی سرنگونی برق آسا را بر این جنبش سوار کنند و به "رویا فروشی" اقدام کردند در حالی که معدل معترضان از این بلوغ برخوردار بود که مسیر آنها طولانی، برای تغییر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی است که اثرات سیاسی آن نه در کوتاه مدت که در بلند مدت به دست می آید.
پس ما با دو منطق متفاوت روبرو بودیم؛ یکی در دل جنبش و دیگری در بین بسیاری از گروه های سیاسی که اصول و منشا و زمینه اعتراض بزرگ را درک نکردند و به جای کمک به شهروندان معترض، خود عامل تفرقه و بیراهه شدند، آنها نخواستند و نمی‌خواهند این جنبش را درک کنند؛ خواستند این حرکت را برای اهداف خود مصادره کنند اما شکست خوردند.
اینها شکست خوردند ولی شهروندان جنبشی همچنان پیروز میدان اند، هر چند که بازی به اتمام نرسیده و مسیر نه خطی که رفت و برگشتی است و شهروندان ایران در قلب یک مقاومت از جنس مدنی و در دل سرکوب اند.
شهروندان معترض توانستند بدن‌های خود را به عنوان نشانی از اراده های آزاد به ساختار سیاسی تحمیل کنند و آنچه را که گروه‌های سیاسی نتواسته بودند در قالب قانون به حاکمیت تحمیل کنند یا اصلا دغدغه اش را نداشتند، با موهای آزاد خود، با روسری های سوزانده شده، با زندگی روزمره خود در شکل‌های متفاوت گاهی قاطعانه، زمانی در لفاله و با استعاره، زمانی با عقب نشینی‌های تاکتیکی و زمان دیگری با اصرار و مقاومت تحمیل کنند.
مبارزه ادامه دارد اما بازنده، تا کنون در وهله نخست، حاکمیت است که با لایحه و طرح و جریمه و ون ارشاد و چوب و چماق و توهین نتوانسته چهره شهر را یکدست سیاه کند.
در وهله دوم بسیاری از گروه‌های اپوزیسیون بودند که نه نهادسازند نه جمع ساز، موج‌سوارانی‌اند بر اعتراض‌های شجاعانه مردمی.
مقاومت مدنی زمان‌بر است، ادامه دارد و مبارزه با حجاب اجباری تنها یکی از وجوه این مبارزه است اما مدلی راهگشا برای تداوم این مسیر است.
کاسب‌کاران و جمهوری اسلامی بازنده شدند اما شهروندان همچنان پیروز میدان‌اند.
در نبردی که تمام نشده و ادامه دارد.

@paarandiran

https://instagram.com/پارَند Paarand/com.paarandiran

https://www.tg-me.com/پارَند Paarand/com.paarandiran/100
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«پارَند، ایران را شهروندمدار، مدنی، متّحد و متکثّر می خواهد. صدایی است برای همه آنها که توسعه را با دموکراسی و ایران را با شهروندانش تعریف می کنند.
در صورت تمایل، رسانه مستقل « پارند» را در انتشار مطالب و معرفی آن به دوستان خود یاری کنید.»
@paarandiran
#عدالتخانه، #حق_شهروندی،#ایران،#تکثر،#همبستگی
#زن_زندگی_آزادی

https://www.instagram.com/پارَند Paarand/com.paarandiran#
ماموریت مهم مقاومت مدنی علیه تمامیت خواهی

جمهوری اسلامی یک سیستم است، نظامی هماهنگ در سرکوب شهروندمداری. این نظام، به پیشنهاد «اصلاح» پاسخ منفی داد و امروز یکدست و فربه شده.
ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی در سال هزار و چهارصد نشانه ای بود از فربه شدن این سیستم که سال به سال گام های محکم تری را به سوی تمامیت خواهی برداشته.
ابراهیم رئیسی شاید لایق ترین رئیس جمهور سیستمی بود که فرصت داشت خود را به روز و مدرن کند اما روند ارتجاع و قهقرا را در پیش گرفت.
سیستم‌ها هم مثل موجودات زنده، دوران جوانی و پیری دارند. اگر به روز نشوند، نقطه انتهایی زوالشان زود فرا می‌رسد. اصرار جمهوری اسلامی بر مقاومت در برابر جامعه مدنی، زمینه زوال را تسریع خواهد کرد.
تیپ ابراهیم رئیسی دقیقا ترجمان همین وضعیت رو به زوال بود: مطیع در برابر هسته سخت قدرت و مجری نقض گسترده حقوق شهروندی.
او از آغاز جوانی که دادستان شد تا دیروز که در سایه حذف رقبا و مهندسی انتخابات رئیس دولت شد، بر یک مسیر حرکت کرده: مهره سیستم بودن. هیچ گاه علیه این سیستم، شورشی یا اعتراضی یا اصلاحی نکرد.
نظام‌های تمامیت خواه به فرد وابسته نیستند که با یک فرد از بین بروند. آنها رئیسی های فراوانی در دامان خود پرورش داده اند و نسل جوان جمهوری اسلامی پرورده مکتب ولایت فقیه، مملو از مهره های سر به راه و‌ مطیع است.
تمامیت خواهی به عنوان یک سیستم، شدیدا نیازمند اطاعت پذیری است و رئیسی مهره ای مطیع بود.
اما جای رئیسی را نسل تازه نفسی پر کرده، نسلی که در همان روزهای مبارزه شهروندان در قالب جنبش سبز، رهبر جمهوری اسلامی، از آنها به عنوان رویش نظام یاد کرد.
اگر چه فقدان یک مهره در نظام تمامیت خواهی، تسکینی بر دل ستمدیدگان سیستم است، اما فراموش نشود که از کار انداختن تمامیت خواهی، نیازمند خاموش کردن موتور فکری تمامیت خواهی است یعنی رویکردی که ما را به قول «هانا آرنت» از «اندیشیدن» و «زندگی فعالانه» باز می دارد.
برای همین مقاومت مدنی گفتمانی است که می پذیرد ما در بحرانیم و در رنج زیست می کنیم و برای حل بحران‌ها باید با سیستم به مثابه یک کل، برخورد کرد.
بر این اساس تلاش برای بازتعریف شهروند به مثابه خاری در چشم دیکتاتوری، منتقد و مفسر محیط و با ذهنیت انتقادی مسیری سخت و طولانی برای درمان قطعی تمامیت خواهی است.
فقدان رئیسی و هر مهره دیگر نعمت است اما هدف اصلی، از کار انداختن قوه های محرکه تمامیت خواهی است. این مهم ماموریت اصلی گفتمان « مقاومت مدنی» است.
@Paarandiran

https://www.instagram.com/پارَند Paarand/com.paarandiran

https://www.tg-me.com/پارَند Paarand/com.paarandiran/105
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ایرانسازان ۵

به معرفی کوتاهی از  نگاه  میرزا جهانگیر خان شیرازی، معروف به صور اسرافیل، روزنامه نگار شهید جنبش مشروطیت، به مسأله استبداد پرداخته ایم. درد، افسوس، امید و رویای او در زمانه ما همچنان حاضر است.

@paarandiran

https://instagram.com/پارَند Paarand/com.paarandiran
دشمنِ دشمن من همیشه دوست من نیست

"دشمنِ دشمن من دوست من است"! این گزاره خطرناک است.
به این دلیل که فرمول ساده ای برای حل مسائل از پیش تعیین کرده است. در حالی که مسائل در بسیاری از مواقع چند بُعدی و پیچیده اند.
پذیرفتن این گزاره، سوژه را به "دشمنِ دشمن من" وابسته می کند. در نتیجه نگاه انتقادی سوژه به "دشمن دشمن من" از بین می رود.
سوژه‌ای که این گزاره را می پذیرد در بازی دشمن خود افتاده است. چرا که دشمن اگر یک واقعیت را صحیح اما با نیت بد بگوید، سوژه در مسیر اشتباه گرفتار می شود و از این منظر تا پایان خط اشتباه می کند.
از این‌رو این گزاره" دشمن دشمن من، دوست من است" نه تنها خطرناک است بلکه می تواند باعث گمراهی و اشتباهات مهلک بشود و از سویی استقلال سوژه را تحت خطر قرار دهد.
چرا که اینجا سوژه با دو آسیب جدی روبروست:
از سویی تحت تاثیر کنش های دشمن است و از سوی دیگر تحت تاثیر کنش های "دشمن دشمن" خود است.

به عبارتی سوژه با این گزاره خود را در موقعیت خطرناکی قرار داده و آزادی خود را مخدوش کرده است.
گزاره "دشمنِ دشمن من دوست من است" نیاز به بررسی و پژوهش دارد و الگوی ثابتی برای همه وضعیت ها نیست.
پس این گزاره می تواند صحیح باشد:
" دشمن دشمن من می تواند دوست من باشد، حتی می تواند دشمن من باشد، و حتی می تواند در تضاد با ارزش‌های من باشد."
همه این‌ها نیازمند پژوهشگری‌ست.
اما ذهن‌های تنبل که حال حل مسایل پیچیده را ندارند، به این فرمول غلط چنگ می زنند و در دام خطاهای دشمن و دشمن دشمنانشان، گرفتار می شوند.

@Paarandiran

https://instagram.com/پارَند Paarand/com.paarandiran

https://www.tg-me.com/پارَند Paarand/com.paarandiran/108
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
درباره مغلطه های رایج، ساده سازی های فریبکارانه توضیح داده ایم. آیا طبق ادعای مقامات جمهوری اسلامی همه جا شورای نگهبان وجود دارد؟ برای پاسخ به این پرسش شرایط صلاحیت کاندیداها در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه را شرح داده ایم.

با همرسانی مطالب، ارایه نظرات انتقادی و معرفی این رسانه مستقل به دوستان خود که صرفا به تولید محتوی می پردازد و مطلب کپی در آن وجود ندارد، پارند را یاری کنید.
@paarandiran

https://instagram.com/پارَند Paarand/com.paarandiran
ندای نمادین، غایب همیشه حاضر

ندا آقا سلطان در سی خرداد سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت در شرایطی جانش ستانده شد که روز قبل از آن، رهبر جمهوری اسلامی ایران در خطبه های نماز جمعه امکان تقلب در شکل جابجایی آرا را رد و نسبت به تداوم اعتراضها هشدار داد.
قتل ندا آقا سلطان یکی از نقاط عطف جنبش های سیاسی اجتماعی ایران است، قتلی که به سرعت رسانه ای شد. از شبکه های اجتماعی تا رسانه های بزرگ جهانی، این قتل دلخراش را پوشش دادند و ندا به آیکونی نمادین در جنبش سبز تبدیل شد.
نگاه ندا با مخاطبش سخن می گفت و یکی از مهم ترین جلوه های جنبش های سیاسی اجتماعی مدرن را رویت پذیر کرد: قدرت تصویر.
قدرت تصویر با رشد شبکه های اجتماعی افزایش یافته و برای نظامهای سیاسی اقتدارگرا دردسر ساز شده . چون هم نقش افشاگر یافته و هم بسیج کننده و نمادین شده و هم توانسته مرزهای زمانی مکانی جنبش ها را جابجا کند.
این جابجایی زمانی مکانی بر قدرت جنبش های شهروندی افزوده و سرعت شکل گیری نمادهای وحدت بخش را دو چندان کرده. از این منظر، جنبش سبز معرّف یکی از مدرن ترین جنبش های سیاسی اجتماعی در ایران است: تصویری که افشا می کند، بسیج می کند و در مقام نماد، معترضین را به هم وصل می کند.
برای همین بود بسیاری از معترضین شعار دادند “ما همه ندا هستیم”؛ چون “ندا” تصویری بود که خود را در آن تعریف کرده بودند: قربانی استبداد با آرزوی زندگی و با آرمان آزادی.
او غایبی بود که حضور دایم داشت و این خاصیت نماد است تعالی بخش است، زمان و مکان نمی شناسد و دعوت کننده به کنشی هماهنگ و هدفی واحد است.

@Paarandiran

https://instagram.com/پارَند Paarand/com.paarandiran

https://www.tg-me.com/پارَند Paarand/com.paarandiran/111
مشارکت یا عدم مشارکت؟ مساله این نیست!

صندوق رای یک امکان است در کنار سایر امکان‌ها. اما کسانی که "صندوق رای به مثابه تاکتیک و استراتژی" را طرح می‌کنند بسیاری از روش های دیگر را خواسته یا ناخواسته نفی می‌کنند.
این نگاه، انتخابات را به مناسک تبدیل کرده است. از این جهت که نگاهی است که امکان نوآوری را در مبارزات شهروندی سلب می‌کند.
این نگاه، همسان نگاهی است که صندوق و انتخابات را یکسره نفی کرده. در حالی که انتخابات و صندوق رای از دستاوردهای مبارزه ملی ایرانیان از زمان مشروطیت است.
هر دو دیدگاه، شاید ابتدا ادعای بررسی امکان صندوق را از منظر کارآمدی یا ناکارآمدی داشته باشند اما به مرور زمان به نگاه های ایدئولوژیک بسته تبدیل می‌شوند.
روزنه گشایان قایل به مشارکت در هر شرایط و اپوزیسیونی که صندوق رای را با هدف مشروعیت زدایی یکسره انکار می‌کند از یک منطق مشابه برخوردارند.
اما نگاه عملگرا شرایط را می‌بیند و در نهایت تصمیم می‌گیرد و هر تصمیمی هم اتخاذ کند به معنای نفی دیگر امکان‌های مبارزه نیست.
صندوق رای به دلایل زیادی از جمله خلف وعده‌های فراوان در دوره های پیشین، فربه شدن دولت بیت رهبری، اعتبار خود را از دست داده و به همین دلیل چندین دوره است که مردم با عدم شرکت، " نه" های بزرگی به حاکمیت داده اند. اما مساله اصلی اینجاست میدان مبارزه شهروندی و مقاومت مدنی بسیار فراتر از صندوق رای است؛
به خصوص اگر ساختار حاکمیت آنقدر فربه شده باشد که توانایی کم اثر کردن صندوق رای را به دست آورده باشد.
پس کسانی که به جنبش "زن، زندگی، آزادی" باور دارند و رای نمی دهند و کسانی که باور دارند و رای می دهند، نباید این میدان را حیثیتی کنند. چون‌که این روزها می گذرد و زندگی، بستر عمومی مبارزه مدنی است و اختلاف در تاکتیک نباید به اختلاف در راهبرد منجر شود.
انرژی ها را نباید در جایی هدر داد که میدان اصلی مبارزه شهروندی نیست.
چه تحقیر شده‌هایی که رای می دهند و چه شهروندان زخم خورده ای که رای نمی دهند، میدان های متنوعی برای ایستادن دوشادوش در کنار هم دارند.
اینجا منظور شهروندان زخم خورده و تحقیر شده است و حساب این متن از لشگر به صف شده برای اشغال پست های رنگارنگ جداست.
برای آن‌ها انتخابات منسک و میدان فرصت طلبی است و برای شهروندان زخم خورده فرصتی برای کاهش رنج و حل مساله.
صندوق رای در شرایط فعلی تنها می‌تواند در مقام تاکتیک عمل کند و ایده صندوق رای به مثابه" هم تاکتیک و هم استراتژی" شکست خورده است.
در نتیجه مساله اصلی شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نیست، بلکه به رسمیت شناختن میدان‌های وسیع کنشگری مدنی است.

@Paarandiran

https://www.instagram.com/پارَند Paarand/com.paarandiran

https://www.tg-me.com/پارَند Paarand/com.paarandiran/113
2024/07/04 12:44:52
Back to Top
HTML Embed Code: