مسئلهٔ انتخاب یا تصدیق
ما رأیِ بهظاهر انتخابگرِ خود را درون جعبههایی میریزیم که از زیر به هم راه دارند. جعبههایی که از بیرون، کثرتی عوامفریبانه را نمایش میدهند ولی از درون منتهی به وحدتی شوم میشوند. حکومتِ اسلامی، همانطور که از ماهیّتش پیدا است و آن را هم هرگز انکار نکرده، تلاشی ایدئولوژیک برای رسیدن به وحدتی در کلمه و فرد است.
حال چگونه امکان دارد که فردی به عنوان کاندیدای ریاستِ جمهوری، در درونِ حکومتِ اسلامی، تأیید صلاحیّت بشود ولی بخواهد خلافِ وحدتِ نهایی رفتار کند؟
هنوز هم کسی بهتر از مدرّس نتوانسته است ذاتِ سیاسی اسلام را در یک جملهٔ دقیق و صحیح بیان کند. او گفت: «سیاستِ ما عین دیانتِ ما است». اگر ملّت با شناختی نسبی از اسلام، تنها به همین یک جمله دقت میکردند، میفهمیدند که در اسلام هرگز مسئلهٔ انتخاب برای رسیدن به «کثرت» وجود نداشته و نخواهد داشت.
کاری که مردم در این چهار دهه انجام دادهاند، نه مشارکت در انتخابات، بلکه صرفاً حضور پای صندوقهایی بوده که از اتّفاق، واقعیّتِ وحدت کلمه و فردش خیلی زود عیان گشته، زیرا «نهادِ وحدت» اجازهٔ ماندنِ بیش از حد در نمایشِ کثرت را نمیدهد تا جامعه و فعالین سیاسی به چنین کثرتی عادت نکنند.
امروز دیگر مسئلهٔ انتخاب بینِ بد و بدتر یا توصیه و امر و نهی نیست، بلکه مسئله این است که ما با حضور در انتخابات دقیقاً مشغول چه کاری میشویم؟
مسئلهٔ ما اساساً فهمِ انتخابات در نظامِ اسلامِ سیاسی است. با رسیدن به چنین فهمی، علاوه بر گزینههای اجباریِ موجود، به یک گزینهٔ دیگر نیز دست خواهیم یافت، و آن هم «عدم حضور و انتخاب» است.
ما با حضور پای صندوقهای رأی، در واقع کسی را انتخاب نمیکنیم، بلکه فقط و فقط کلیّت نظام را «تصدیق» میکنیم. از زمانِ رفراندومِ تصدیقِ حکومت و شخصِ خمینی، تا دومیّن دورهٔ اشکریزانِ خاتمی، قداستهای فردی به نمایشِ انتخابات جذّابیت بخشیده بودند. ولی از آن پس، با نابودیِ چهرهٔ کاریزماتیکِ سیاست، همه چیز به فریبهای مقطعی منتهی شد. حکومت دیگر نه در رأس و نه در ذیلِ خود، هیچ چهرهای برای جذب در خدمت نداشت تا با معیارهایی چون عدل و اخلاص و تقوا، کثرتِ مردم را به وحدتِ فردی بدل نماید. از آنجا بود که معیارهای آسمانی، تبدیل به وعدههایِ زمینی شدند که نیازِ مردم بود.
این چرخهٔ فریب هرگز از کار نمیافتد و مردمی که بزرگترین مسائل تا کوچکترین جزئیات زندگی خود را در خطر و نابودی میبینند، مستعدِ گرفتار شدن در دامِ هر وعدهٔ دروغینی از سوی شعبدهبازانِ سیرکِ کثرتاند. و این وعدههای دروغین، با ایجادِ توهمِ «حقّ انتخاب» در ذهنِ مردم به بار مینشیند. مردمی که گمان میکنند چنین حقّی دارند، در سیاسیترین حالت، جماعتِ پرشوری هستند که هنوز فهمی از کثرت و وحدت در حکومت اسلامی به دست نیاوردهاند.
ما بیش از چهار دهه در انتصاباتی حضور پیدا کردیم، که نه تنها خودمان نقشی در هیچ بخشی از آن نداشتیم، بلکه منتصبانِ آن هم عملاً هیچکارههایی جانفدا بیشتر نبودند.
بنابراین، چه مردم پای صندوقهای رأی حضور داشته باشند و چه نه، چه مناظرههای منتصبانِ سیاسی به مجادلاتِ چالهمیدانی بدل شود و چه اصولی روی کار آید و چه اصلاحی، هیچ خدشهای به ماهیّت نظامِ «وحدتی» رژیم وارد نخواهد شد.
در نتیجه، با عدمِ حضور در فرایندی که «کثرت» را ذاتاً نمیپذیرد، ابتدا با خودمان مشقِ دموکراسی برای آینده کردهایم، و در نهایت نیز هرچه بیشتر بر تقویّتِ این جبههٔ جنگی تلاش نمودهایم که پایه و مایهٔ درستِ آن در آبان ۹۸ ریخته شد و در قیامِ اخیر اوج گرفت و اکنون منتظرِ فرصت نهایی است. حضورِ مردم در جایی که حقّ انتخابِ صحیح ندارند، علاوه بر پاشیدنِ خاکِ سردِ فراموشی بر خونهای ریختهشدهای است که کلیّت نظام را نمیخواستند، تصدیقِ چندبارهٔ رژیم و ایجاد سیاهیلشکر برای کسانی خواهد بود که جهت بقای نظام، از آبرو و جانِ خود هم میگذرند.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
T.me/جهانِ ایرانشناسی/com.world_of_iranology
ما رأیِ بهظاهر انتخابگرِ خود را درون جعبههایی میریزیم که از زیر به هم راه دارند. جعبههایی که از بیرون، کثرتی عوامفریبانه را نمایش میدهند ولی از درون منتهی به وحدتی شوم میشوند. حکومتِ اسلامی، همانطور که از ماهیّتش پیدا است و آن را هم هرگز انکار نکرده، تلاشی ایدئولوژیک برای رسیدن به وحدتی در کلمه و فرد است.
حال چگونه امکان دارد که فردی به عنوان کاندیدای ریاستِ جمهوری، در درونِ حکومتِ اسلامی، تأیید صلاحیّت بشود ولی بخواهد خلافِ وحدتِ نهایی رفتار کند؟
هنوز هم کسی بهتر از مدرّس نتوانسته است ذاتِ سیاسی اسلام را در یک جملهٔ دقیق و صحیح بیان کند. او گفت: «سیاستِ ما عین دیانتِ ما است». اگر ملّت با شناختی نسبی از اسلام، تنها به همین یک جمله دقت میکردند، میفهمیدند که در اسلام هرگز مسئلهٔ انتخاب برای رسیدن به «کثرت» وجود نداشته و نخواهد داشت.
کاری که مردم در این چهار دهه انجام دادهاند، نه مشارکت در انتخابات، بلکه صرفاً حضور پای صندوقهایی بوده که از اتّفاق، واقعیّتِ وحدت کلمه و فردش خیلی زود عیان گشته، زیرا «نهادِ وحدت» اجازهٔ ماندنِ بیش از حد در نمایشِ کثرت را نمیدهد تا جامعه و فعالین سیاسی به چنین کثرتی عادت نکنند.
امروز دیگر مسئلهٔ انتخاب بینِ بد و بدتر یا توصیه و امر و نهی نیست، بلکه مسئله این است که ما با حضور در انتخابات دقیقاً مشغول چه کاری میشویم؟
مسئلهٔ ما اساساً فهمِ انتخابات در نظامِ اسلامِ سیاسی است. با رسیدن به چنین فهمی، علاوه بر گزینههای اجباریِ موجود، به یک گزینهٔ دیگر نیز دست خواهیم یافت، و آن هم «عدم حضور و انتخاب» است.
ما با حضور پای صندوقهای رأی، در واقع کسی را انتخاب نمیکنیم، بلکه فقط و فقط کلیّت نظام را «تصدیق» میکنیم. از زمانِ رفراندومِ تصدیقِ حکومت و شخصِ خمینی، تا دومیّن دورهٔ اشکریزانِ خاتمی، قداستهای فردی به نمایشِ انتخابات جذّابیت بخشیده بودند. ولی از آن پس، با نابودیِ چهرهٔ کاریزماتیکِ سیاست، همه چیز به فریبهای مقطعی منتهی شد. حکومت دیگر نه در رأس و نه در ذیلِ خود، هیچ چهرهای برای جذب در خدمت نداشت تا با معیارهایی چون عدل و اخلاص و تقوا، کثرتِ مردم را به وحدتِ فردی بدل نماید. از آنجا بود که معیارهای آسمانی، تبدیل به وعدههایِ زمینی شدند که نیازِ مردم بود.
این چرخهٔ فریب هرگز از کار نمیافتد و مردمی که بزرگترین مسائل تا کوچکترین جزئیات زندگی خود را در خطر و نابودی میبینند، مستعدِ گرفتار شدن در دامِ هر وعدهٔ دروغینی از سوی شعبدهبازانِ سیرکِ کثرتاند. و این وعدههای دروغین، با ایجادِ توهمِ «حقّ انتخاب» در ذهنِ مردم به بار مینشیند. مردمی که گمان میکنند چنین حقّی دارند، در سیاسیترین حالت، جماعتِ پرشوری هستند که هنوز فهمی از کثرت و وحدت در حکومت اسلامی به دست نیاوردهاند.
ما بیش از چهار دهه در انتصاباتی حضور پیدا کردیم، که نه تنها خودمان نقشی در هیچ بخشی از آن نداشتیم، بلکه منتصبانِ آن هم عملاً هیچکارههایی جانفدا بیشتر نبودند.
بنابراین، چه مردم پای صندوقهای رأی حضور داشته باشند و چه نه، چه مناظرههای منتصبانِ سیاسی به مجادلاتِ چالهمیدانی بدل شود و چه اصولی روی کار آید و چه اصلاحی، هیچ خدشهای به ماهیّت نظامِ «وحدتی» رژیم وارد نخواهد شد.
در نتیجه، با عدمِ حضور در فرایندی که «کثرت» را ذاتاً نمیپذیرد، ابتدا با خودمان مشقِ دموکراسی برای آینده کردهایم، و در نهایت نیز هرچه بیشتر بر تقویّتِ این جبههٔ جنگی تلاش نمودهایم که پایه و مایهٔ درستِ آن در آبان ۹۸ ریخته شد و در قیامِ اخیر اوج گرفت و اکنون منتظرِ فرصت نهایی است. حضورِ مردم در جایی که حقّ انتخابِ صحیح ندارند، علاوه بر پاشیدنِ خاکِ سردِ فراموشی بر خونهای ریختهشدهای است که کلیّت نظام را نمیخواستند، تصدیقِ چندبارهٔ رژیم و ایجاد سیاهیلشکر برای کسانی خواهد بود که جهت بقای نظام، از آبرو و جانِ خود هم میگذرند.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
T.me/جهانِ ایرانشناسی/com.world_of_iranology