Telegram Group Search
26-29.pdf
824.9 KB
کریدور رقیب
(درباره سفر اردوغان به عراق... و چند نگرانی)🔻🔻
www.tg-me.com/ارزیابی شتابزده/com.solseghalam
✍️کریدور رقیب
(درباره سفر اردوغان به عراق... و چند نگرانی)

مولفه های قدرت در حال تغییر هسـتند. خاورمیانه نفتخیز که تنها فروش «نفت» برای حیات اقتصادی اش کافی بود، حال همانند کشـورهای توسعه یافته به دنبال افزایش سود اقتصادی و قدرت سیاسی از طریق تجارت پایدار و غیرنفتی است. از همین رو در سالهای اخیر میزان اتحادیه های منطقه ای و گروهی افزایش پیدا کرده است.

🔵 حدود 2200 سال قبل از میلاد مسیح، «رودان» یا عراق کنونی را با جاده های سنگفرش مبادلاتی می شناختند. مهندســی این جادهها که پس از اختراع چرخ ایجاد شــده بود به سرعت به سایر کشورها از جمله شمال آفریقا و اروپا رسید. حال انگار همان زمانه است؛ این بار اردوغان می خواهد جاده هــای موصل عراق را به آنکارا و بعد از آن به اروپا متصل کند. قصد اردوغان این اســت که از طریق عراق سرنوشت جدیدی برای تجارت کشورش رقم بزند؛ اما آغاز این راه به سرنوشت چندین کریدور دیگر گره خورده است. کریدورهای جاده ابریشم آبی چین، کریــدور ترانس خزر-چین، کریدور عرب-مد هند و کریدور ایران مســیرهایی هستند که شاید ترکیه خواهان رقابت با آنان است.

🔵 کمتر از دو هفته پیش رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه به عراق ســفر کرد و مورد اســتقبال محمد شــیعه السودانی، نخست وزیر این کشور قرار گرفت. آنها در این دیدار دیپلماتیـک بیش از 20 تفاهمنامـه از جمله تفاهمنامه های امنیت و تجارت را امضا کردند. اینکه اردوغان برای اولین بار از سال 2011 پس از سالها تیرگی روابط کشورش با عراق پا به خاک این کشور گذاشته ریشه در اندیشه او برای تبدیل کردن ترکیه به یک قدرت درون منطقهای و فرامنطقهای به واسطه اتصال به اروپا دارد. اما در روایت این مهم، نمی توان بر ماجرای هفت ماه پیش یعنی نشست گروه 20 و رونمایی از «کریدور عرب-مد» در هند و همچنین درگیری همیشگی اردوغان با اسرائیل چشم پوشاند.

🔵 با مرور اخبار مربوط به این سفر و نشستهای صورت گرفته به طور واضح مشخص است که دو کشــور با یک توافقنامه چهارچوب اسـتراتژیک نظارت بر امنیــت، تجارت و انرژی و همچنین یک قرارداد 10ســاله در مـورد مدیریت منابع آب کــه نیازهای عراق را در نظر می گیرد، موافقت کرده اند.

🔵 کریدور چهارجانبه
یکی از مهمترین دستاوردهای اردوغان از ســفر به عراق و دیدار با سودانی امضای یادداشت تفاهم چهارجانبه بین ترکیه، عراق، قطر و امارات متحده عربی برای همکاری مشترک در پروژه 17میلیارد دلاری جاده توسعه عراق با حضور وزرای قطــر و امارات بــود. ایــن پروژه جــاده ای و ریلی به طــول 1200 کیلومتر (745 مایل) که سال گذشـته راه اندازی شــد، با هدف تبدیل عراق به یک هاب ترانزیتی، اتصال آســیا و اروپا با اتصال بندر بزرگ فاو عراق در جنوب نفتخیز و ترکیه در شــمال، آغاز شــد. بر اســاس دادههای رســمی ترکیه، تجـارت دوجانبه ترکیه با عراق در سال 2023 به ارزش 19/9 میلیارد دلار بود که کمتر از 24/2 میلیارد دلار در سال 2022 بود. در سه ماه اول سال 2024 صادرات ترکیه به عراق 24/5 درصـد افزایش یافت در حالی کــه واردات 46/2 درصد کاهش یافـت. لذا همانطور که گفته شــد ترکیه، عراق، قطــر و امارات متحده عربی در جریان سفر رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، یادداشت تفاهمی را در بغداد برای همــکاری در پروژه جاده توسـعه عــراق که خلیج فــارس را به اروپا متصل میکند، امضـا کردند.

قرارداد به وسـیله وزرای حمل ونقل هر کشور با حضور محمد شیعه السودانی، نخسـت وزیر عراق و اردوغان امضا شد. این تفاهمنامـه، کشــورهای امضاکننده را متعهـد میکند که چهارچوبهـای لازم را برای اجرای این پـروژه ایجاد کنند.
عراق، ترکیه و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس قصد دارند کالاهای خود را از طریق بندر الفاو در اســتان بصره عراق به بازارهای بین المللی از طریق ترکیه حمل کنند.


🔵 در اینجا لازم است که تاکید شــود پروژه «جاده توسعه» پیشنهادیِ اردوغان، رقیب پروژه پیشنهادی بایدن یعنی «IMEC» شده که خود رقیب کریدور دیگری به نــام «ترانس-خزر-چین» شده است. این رقبا یادآوری میکنند که قدرتهای اقتصادی دنیا به جای دعواهای ایدئولوژیک در ایجاد مسیرهای تجاری نو، آسان، امن و کاربردی با یکدیگر زورآزمایی میکنند.

🔴 چرا ایران جا ماند؟
ایران، شـاهراه تاریخی جهان کــه در کتب تاریخی تاکید می شد شرق و غرب در این نقطه جغرافیایی به هم متصل می شوند در هیچکدام از کریدورهایـی که از آنــان یاد شــد عضویــت ندارد.
هیچکدام از این مسیرهای تجاری مســتقیم از ایران نمی گـذرد. با وجـود آنکه هنوز هم مســیر امن تجاری بسیاری از کشورها از ایران می گذرد اما گاهی حس میشود در یک سـناریویی قرار است که ایران از کریدورهای مهم منطقه جا بماند ...

متن کامل گزارش تجارت فردا را در فایل PDF زیر مطالعه نمایید👇👇
https://www.tg-me.com/ارزیابی شتابزده/com.solseghalam/2324
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خلاصه یک حکایت در پنج دقیقه و پنج ثانیه! …و دریغ.
✍️ از تولید لامبورگینی در انباری تا تولید چراغ اتومبیل در خانه

(از حجت عبدالملکی تا یاسرجبرائیلی و سرنوشت اقتصاد نحیف ایران)

🔵‌ یاسر جبرائیلی آمده در تلویزیون نشسته و گفته: « مردم در خانه هایشان چراغ ماشین را می توانند تولید کنند».🔻 بعد که مجری از او می‌پرسد آیا این چراغ اتومبیلی که «در خانه» تولید شود را می‌توان صادر کرد؟ آیا «کیفیتش» را می شود تضمین کرد؟ با استحکام جواب می دهد که چرا نشود؟ (ویدئو را ملاحظه کنید)

🔵 طرف از خودش نمی پرسد که چرا این حرفی را که می زنم تا قبل از من به مغزِ مردمان دیگر کشورها نرسیده بوده؟ چرا مردمان سایر سرزمین های این عالم برای تولید چراغ اتومبیل (با کیفیت) «خط تولید کارخانه ای» راه می اندازند؟ و چرا مردمان مابقی کشورهای دنیا چراغ خودرو را در اتاق خواب، پذیرایی و آشپزخانه های خانه ها تولید نمی کنند؟

🔵این حرفهای یاسر جبرائیلی چقدر مشابه آن حرفهای حجت عبدالملکی است که می خواست «کارخانه تولید لامبورگینی‌ در ارومیه» راه بیندازد. و چنان با اعتماد به نفس سینه جلو داده بود که انگار نه انگار که اگر تولید لامبورگینی این قدر «ساده» باشد که تو می گویی پس چرا در تمام کشورهای دیگر دنیا در هر ارومیه ای «یک کارخانه لامبورگینی‌» وجود ندارد؟! چرا استرالیا نتوانست صنعت خودروی خودش را حفظ کند و چرا نیسان بارها تا مرز ورشکستگی رفت؟ مگر به عقل آنها نمی رسید که تولید در سطح لامبورگینی اینقدر «ساده» است که تو می گویی...

🔵 امتحان پس نداده ها
اینکه سرنوشت اقتصاد ایران چرا به این روز و روزگار افتاده که یک نفر انتظار تولید چراغ ماشین در اتاق پذیرایی خانه دارد و دیگری کل فرایند تولید لامبورگینی را در سه دقیقه خلاصه سازی/ساده سازی می کند، به ما نهیب می زند که چه شده است؟ آیا فضا اینقدر تهی شده است که سطح کسانی که در حوزه اقتصاد کلان و صنعت نظر می دهند به چنین وضع اسفناکی رسیده؟
یا اینکه مشکل از رسانه است که فقط با اینها سخن می گوید و به اینها میدان می دهد؟ آیا برنامه جهان آرا نمی تواند با انبوه جوانان ایرانی که در حوزه اقتصاد در برترین مراکز صنعتی و تحقیقاتی دنیا منشاء اثر هستند گفتگو کند؟ آیا فقط باید برود و یاسرجبرائیلی را بیاورد که چنین حرفهایی را «با اعتمادبه نفس» بر زبان بیاورد؟

🔵 زمانی بود که محمود احمدی نژاد در سخنرانی عمومی و در مقابل دوربین گفت: «به رئیس سازمان انرژی هسته ای گفتم یک دختر خانمی ۱۶ ساله دبیرستانی در خانه انرژی هسته ای را تولید کرده» (لینک+)🔻 . و بعد با اعتماد به نفس گفت: «این خودباوری است». و او نگفت که چرا در سایر کشورهای دنیا دختر دبیرستانی انرژی هسته ای در خانه تولید نمی کند؟

🔵 مساله اینجاست:
آسیبی که کشور از ناحیه امثال یاسر جبرائیلی ها و رائفی پورها خواهد خورد خیلی بیشتر از آسیبی است که از محمود احمدی نژاد خورد.
اینکه کسی در سه دقیقه (با لحن مدعی) برای کارخانه تولید لامبورگینی‌ در‌ ارومیه تعیین تکلیف می کند، فرقی با تولید انرژی هسته ای در خانه یا «خط تولید چراغ ماشین در اتاق خواب» منازل ندارد. اما خطر از آنجاست که لااقل محمود احمدی نژاد خود را در برابر برخی جریانات عقل مدار می دید و به ناچار قدری ملاحظه می کرد، ولی این «جوانان امتحان پس نداده» عرصه ی مقابل خود را کاملا خالی می بینند.

این لحن تحکمی جبرائیلی را در این گفتگو با مجری جهان آرا ببینید!

🔵 نقطه دریغ اینجاست:
یک زمانی بود که ژاپنی ها می‌خواستند که تویوتا بتواند در «بازارهای جهانی» وارد شود. لذا سوئیچیرو تویودا بعد از صدها ساعت جلسه با مهندسین ژاپنی، ده ها بازدید از بنز، فورد و جنرال موتورز انجام داد تا عاقبت به «تصمیم» هوشمندانه برای تولیدات جدید تویوتا رسید.
امروز ما با نسلی از جوانان مواجهیم که «تجربه اداره یک بقالی» را نداشته اند و بدون توجه به «تجربه سایر کشورها» برای اقتصاد کشور نسخه می پیچند. بدون تجربه تولید یک دمپایی پلاستیکی درباره زنجیره تولید در پیچیده ترین صنایع نظر می دهند.

🔵این طیف جوانانِ خود استاد خوانده یک چیز را خوب بلد هستند و یک درس را خوب خوانده اند و آن «رسانه» است. آنها ظهور، حضور هیجانی و درشت گویی در مقابل رسانه را به نیکی آموخته اند.

🔵 آن جوانی که در عرصه صنعت تجربه پس نداده (و هیچ وقت منشاء تولید/اثری نبوده) را در هیچ کشور دنیا در مصدر تصمیم گیری/نظارت قرار نمی دهند.

🔵 استفاده از ظرفیتهای جوانی ضرورت است ولی تجربه جهانی چیست؟ تجربه دیگر کشورها می گوید که اگر جوانی مستعد و دانشمند است ظرفیتهای ذهنی خودش را در بستر استارت آپ توسعه بدهد. او باید بتواند در یک زیست واقعی (نه زیست گلخانه ای) در قالب «یک شرکت ثبت شده» منشا تولید یک محصول/محتوا/فناوری بشود، نه اینکه مقابل دوربین بنشیند، و برای اقتصاد یک کشور هشتاد میلیونی درشت گویی کند.

https://www.tg-me.com/ارزیابی شتابزده/com.solseghalam/2326
در تگزاس یک شرکت پرینت سه بعدی بتن یک مجتمع مسکونی ۱۰۰ واحدی را با پرینتر سه بعدی ساخته است.
این اولین مجتمع ساختمانی است که در قالب انبوه سازی با پرینتر سه بعدی در این ایالت ساخته شده است.

هفته آینده قرار است که نمونه دیوارهای پرینت شده ی این شرکت در مرکز تحقیقات زلزله دانشگاه برکلی (PEER) زیر نظر پروفسور مسلم و بر روی میز زلزله تست شود تا رفتار لرزه ای این خانه ها برای ایالت کالیفرنیا نیز مدلسازی و مطالعه شود (تگزاس پتانسیل زلزله شدید مشابه کالیفرنیا ندارد).

در حال حاضر در کانادا و آمریکا اینگونه شهرک ها با «سازه های چوبی» ساخته می‌شوند ولی بنیانگذاران این شرکت معتقدند که این تکنولوژی روباتیک آنها «رقیب آینده» سازه های چوبی خواهد بود.

مدیرعامل شرکت توضیح می دهد که «قیمت تمام شده» این ساختمانها کمتر از سازه های متداول است و لذا توانِ خرید مردم برای واحدهای مسکونی ساخته شده با این فنآوری بیشتر خواهد بود.
هر واحد مسکونی که اکنون در تگزاس ساخته اند ۱۷۲ مترمربع است ولی پرینترهای این شرکت ظرفیت خانه های بزرگتر با زیربنای ۲۷۹ مترمربع را هم دارا هستند.

این تیپ سازه ها چند مزیت در مقایسه با رقیب خود (یعنی سازه های چوبی) دارا هستند:

۱- برای تامین گرمایش و سرمایش آنها «انرژی کمتری» مصرف می شود. (خریدار یکی از واحدها گفته که قبض برق ماه گذشته خانواده اش در این خانه جدید کلا ۳۵ دلار شده است!)
۲- مشکل حشراتی که امکان نفوذ به خانه های چوبی را دارند در مورد این سازه های پرینت شده مصداق ندارد.
۳- در برابر باد و طوفان مقاومت خوبی دارند و شرکت سازنده مدعی است که برای باد با سرعت 250 mi/h (مایل بر ساعت) مقاوم است.
۴- شکل ظاهری این خانه ها
Natural look
(ظاهری طبیعی) دارد. بر خلاف محدودیت در قابهای چوبی و فولادی، این سازه ها دارای انحناهای زیادی در داخل و بیرون (نما) هستند که زیبایی بصری بنا را واقعا بیشتر می کند.

برنامه مدیرعامل این شرکت و تیمش این است که پروسه تولید آنها هرچه بیشتر به فنآوری روباتیک مجهز شود چون معتقد است که «نیاز بازار» ساختِ فنآورانه (3D-printing robot) است.

هدف «کاهش زمان ساخت» سازه است. هفته آینده بعد از اینکه دیوارهای این شرکت بر روی میز زلزله برکلی آزمایش شوند تصاویر و اطلاعات بیشتری درباره تست منتشر خواهم کرد (در صورت اجازه مدیرعامل شرکت).

ویدئوی توضیحات مهندسین شرکت را در این لینک 🔻مشاهده نمایید. چالش اصلی در این فنآوری، کنترل حرکت (Motion) پرینترها و ایجاد انحناهای «دقیق» در دیوارهای سازه است. در دیدن این ویدئو و در پشت مباحث فنی به چند نکته دیگر نیز باید دقت داشت:
- جسارت و امید آن افرادی که استارت آپ را برای اولین بار ایجاد می کنند.
- اکوسیستم استارت آپی و نقش آن افرادی که به استارت آپ پول می دهند (و در ابتدای کار “اعتماد” می کنند).
تا یک ایده فنآورانه نهایتا تبدیل به محصول شود.
محصولی که دردی از جامعه را حل کند و این دنیا را جای بهتری برای زیستن کند.


https://youtu.be/4bMTFr33el4?si=wYTxvZij4KEv88Ed

محمدرضا اسلامی
🌐https://www.tg-me.com/ارزیابی شتابزده/com.solseghalam
✍️آمار عجیب نامزدهای ریاست جمهوری ۱۴۰۳ و یک سوال

محمدرضا اسلامی

🔵 مولوی بیت زیبایی دارد که شرح احوال این روزهای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری است:

«شکر که آن ماه را هر طرفی مشتری است
نیست ز دلّالِ گفت، رونقِ بازار من

مولوی به کنایه می گوید: نگاه کنید و ببینید که همه مشتریِ “آن ماه” هستند. این حکایتِ جایگاه ریاست جمهوری در کشور ماست که از بذرپاش تا آخوندی و زاکانی … همه مشتریِ نشستن بر این صندلی هستند.
سوالی که پیش می آید این است که آیا در ده ها سال گذشته شنیده شده که مدیرعامل #تویوتا کاندیدای نخست وزیری در ژاپن بشود؟ یا اینکه مدیرعامل اَپل (یا مدیرعامل والمارت) کاندیدای ریاست جمهوری در آمریکا بشوند؟ خیر.

🔵 چرا همه راه ها به رم ختم می شود؟
در کشور ما تفکر غالب «نگاه دولتی» به اداره امور کشور است. تنها امر جذاب و تنها راهکار «منشاء اثر» بودن/شدن (و حتی تنها راه توسعه فردی!) «وصل شدن» به امر حاکمیتی است. مدیرعامل والمارت و اپل کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا نمی شوند چون باور دارند کاری که می کنند «مهمتر از ریاست جمهوری» است.
آنچه که آنها در عرصه بخش خصوصی انجام می دهند چنان وسیع و اثرگذار است که هرگز به صندلی ریاست جمهوری فکر هم نمی کنند. «همه راهها» به رم ختم نمی شود و توسعه فردی/اثرگذاری اجتماعی به ریاست جمهوری ختم نمی شود؛ بلکه عرصه های وسیعی برای «کار» وجود دارد. گردش مالی آرامکو عربستان از فروش نفت در سال ۲۰۲۲ معادل ۵۳۵ میلیارد دلار بوده است در حالی که گردش مالی شرکت آمازون در سیاتل ۵۷۴ م د بوده است! (چنین عرصه ای از کار در بخش غیردولتی شکل گرفته)

اسماعیلی وزیر ارشاد است و در تمام عمرش به غیر از جایگاه دولتی، هرگز منشاء اثر ویژه ای نبوده، لذا حالا اگر بخواهد «کاری» کند (یا مطرح شود) چاره ای به غیر از کاندیدای ریاست جمهوری شدن ندارد. «گزینه دیگری» ندارد! او مثل مدیرعامل هوندا نیست که سالها هدایت پیچیده ترین بنگاه صنعتی-اقتصادی را انجام داده باشد و امروز برای «سی سالِ آینده هوندا» برنامه و کار دارد.

مدیرعامل نیسان بودجه ای را مدیریت می کند که ۳۱ برابر «بودجه شهرداری تهران» است (+). اما زاکانی اگر می خواهد کاری کند فقط از مسیر «امر حاکمیتی» (نمایندگی مجلس و شهرداری) است و هرگز توان/انگیزه شکل دادن ساختاری را نداشته که طی مثلا 30 سال آینده منجر بشود به «نیسان یا سونی ایرانی».

از این منظر فرق چندانی بین بذرپاش و آخوندی نیست. اینها با اینکه دو تفکر سیاسی متفاوت دارند ولی هیچ یک توان شکل دهی “ساختار” در بخش خصوصی را نداشته و ندارند. آخوندی این پتانسیل را داشت که یک شرکت پیمانکاری بین المللی ایجاد کند که رقیب پیمانکارهای ترکیه ای بشود ولی «کار» در ذهن آخوندی فقط به عرصه دولت/حاکمیت محدود می شود. بذرپاش در ۲۷ سالگی بدون هیچ تجربه و تخصص بر صندلی یکی از تخصصی ترین بنگاههای صنعتی کشور نشسته و مدیرعاملی یک خودروساز بزرگ «ولی دولتی» را تحویل گرفته است! او در تمام این سالها تمام سلولهای مغزش دولتی بوده و دولتی تر هم شده! لذا برای او عرصه ای به غیر از عرصه کارِ دولتی متصور نیست.

🔵 در زبان فارسی، ما ایرانیان در گذشته کارهای بزرگ را «شاهکار» خطاب می کرده ایم؛ یعنی کارِ شاه. اساسا پس زمینه فکری و تاریخی در ذهن ایرانی این است که «کار بزرگ» مربوط به امر حاکمیتی است. پروژه های بزرگ مربوط به بخشی خصوصی نیست بلکه «شاه کار» است. سابقه این نگاه، تا اینجا می رسد که وحید حقانیان هم بعد از ۴۵ سال کار در عرصه دولتی/حاکمیتی، هنوز می خواهد مابقی سالهای زندگی را به «فعالیت دولتی» اختصاص دهد. در مختصات فکری حقانیان هرگز این مفهوم جایگاهی نداشته که «میتسوبیشیِ ایرانی» را بنیانگذاری کند.
در منظومه فکری حقانیان شکل گیری هیتاچیِ ایرانی یا سامسونگ ایرانی «وظیفه دیگران» است و او هرگز گمان نمی کند که پس از ۴۵ سال کار دولتی چرا باید باز دوباره بیاید «در همین عرصه» کار کند؟ او از خود نمی پرسد که اگر قرار بود منشاء اثر در عرصه حاکمیت شده باشد، خب تا کنون شده بود.
به بیان دیگر «اولویت ذهنیِ» حقانیان، امر دولتی است؛ دقیقا مشابه بذرپاش و آخوندی و زاکانی و دیگران.

لذا فرق چندانی میان این اسامی نیست.

🔵 سه سوال مشخص در انتخابات ریاست جمهوری امسال مطرح است:

✔️چرا فقط و فقط چهره های با سابقه/کارنامه دولتی در میان داوطلبان هستند؟ آیا این به نفع کشور است؟
✔️چرا هیچ یک از این انبوه نامهای علاقمند به حضور در عرصه ریاست جمهوری هیچ گاه انگیزه حضور در بخش خصوصی نداشته اند؟ و منشاء اثری در آن عرصه نبوده اند.
✔️آیا چهره های با کارنامه دولتی (که همیشه در حاشیه امن زیست دولتی بوده اند)، درک روشنی از مختصات دنیای جدید و چالشهای ثروت آفرینی و کارآفرینی بین المللی دارند؟

🔷 غایبِ این انتخابات ۱۴۰۳ چهره های با تفکر (کارنامه) غیردولتی است.

🌐www.tg-me.com/ارزیابی شتابزده/com.solseghalam
به نام خدای بهار …
رفقایت کو؟
(همراهان محمود احمدی نژاد در ثبت نام وزارت کشور)

محمدرضا اسلامی

🔵 در روز ثبت نام احمدی نژاد در وزارت کشور توجه رسانه ها و خبرنگاران به حرکات و چیزهایی معطوف شد که او متخصص آن است.
اینکه این «شناسنامه ساخت ایران» هست یا نیست، و سایر «رفتارهایِ جلب توجه کننده» ای که او متختصص آن است؛ اما یک سوال طرح نشد:
چرا بسیاری از یاران و رفقای قدیمی احمدی نژاد همراهش نبودند؟

همراهان احمدی نژاد در روز ثبت نام اینها بودند:
عبدالرضا شیخ الاسلامی، مجتبی هاشمی ثمره، علی اکبر جوانفکر، احمد علیرضا بیگی و مرتضی تمدن.

بجز اینها هیچ یک از معاونین احمدی نژاد و همچنین هیچ یک از وزرایش او را همراهی نکردند.

✔️ در اسامی بالا فقط شیخ الاسلامی در مقطعی وزیر بوده و نقش اصلی او مسئول دفتری احمدی نژاد بوده است.

✔️هیچ یک از سایر آن چهار نفر دیگر وزیر احمدی نژاد نبوده اند.

✔️بجز بیگی، در ثبت نام 1400 هم همین چند نفر در کنار احمدی نژاد بودند.

✔️عملا تمدن و بیگی (و حتی جوانفکر) جزء «حلقه دوم» دوستان احمدی نژاد در دوره مسئولیتش بوده اند و از افراد «حلقه اول‌» دوستان قدیمی احمدی نژاد (که از زمان شهرداری به او چسبیده بودند) هیچ یک از این اسامی حضور نداشتند:

▪️محمد علی آبادی
از سال ۱۳۸۲ که احمدی نژاد با چهره ارزشی شهردار پایتخت شد، علی آبادی دستِ راست او بود. معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران یعنی متولی تمام پروژه های عمرانی کلان شهر و پیمانکاران.

علی آبادی در آن دوسال با احمدی نژاد یار غار بود. سپس او در دولت به عنوان گزینه وزارت نیرو به مجلس معرفی شد.
و سالها معاون ریس جمهور شد و متولی ورزش کشور.
امروز علی آبادی کجاست؟ او این سالها کجا نهان گشت؟
علی آبادی گمان می کند که از دیده ها نهان شدن، باعثِ فراموش شدن از خاطرها و خاطره ها می شود.

▪️غائب دیگر: علی سعیدلو
برای چهرۀ ارزشیِ قصۀ ما، سعیدلو «معاون مالی» بود در دوران شهرداری تهران.
کلیددار خزانۀ شهرداری پایتخت.
بودجه خرما و افطاری پخش کردن سر چهارراههای تهران به هنگام اذان، و کمک به مساجد و هیاتهای مذهبی در آن زمان از مسیر اداری دفتری می گذشت که سعیدلو متولی آن بود.
سپس سالها در دولت، او دست چپ محمود احمدی‌نژاد بود و معاونِ "اجرایی" رییس جمهور، و گزینه «وزارت نفت»! چند سال هم متولی ورزش کشور بود با عنوان رییس سازمان تربیت بدنی ایران.
سالهاست که او هم از دیده ها نهان شده، هیچ صدایی (حتی خفیف ترین صدا از او در نمی آید) و او هم گمان می کند که یارِ غار بودنش از خاطرها رفته است.

▪️سایر غائبین؟
به این لیست اگر بخواهیم بپردازیم مجال تلگرام اجازه نمی دهد. افرادی مانند: کامران دانشجو (رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور در ۸۸ و وزیر علوم)، علیرضا علی احمدی، مسعود زریبافان، کامران باقری لنکرانی و...

🔵 آیا این نکته مهمی است؟
نباید گمان کرد که احمدی نژاد فقط با هاشمی رفسنجانی دچار مشکل شد. همچنین نباید گمان کرد که او امروز فقط با آیت اله خامنه ای دچار مشکل است؛ بلکه «مساله اصلی» در تحلیل پدیده احمدی نژاد این است که او حتی با دوستان قدیمی‌خود نیز رشته دوستی و «رابطه» را نگه نداشته است.

از لشکر یاران احمدی نژاد که در آن شبِ مناظره با میرحسین او را همراهی کردند و برایش هلهله می کردند و از منکوب کردن شیخ کروبی و میرحسین توسط او بینهایت خوشحال بودند، هیچ کدام در کنارش نمانده اند.

مسئله اصلی در واکاوی پدیدۀ احمدی نژاد تحلیل ذهنی است که او از امر «رابطه» برای خودش دارد. او معتقد است که من مسیر خودم را می روم و در طی این مسیر حتی اگر «برادرم» هم همراهم نشد ایرادی نیست چرا که تا زمانی که مستظهر به پشتیبانی «بخشی از توده مردم» هستم برگ برنده در دستان من است.
روابط و رفاقت ها به قدر دستمال بی ارزش است.

🔵 بی اصالت بودنِ رابطه
مسئله اصلی در تحلیل احمدی نژاد «بی اصالت بودنِ رابطه» است. برای تیپولوژی احمدی نژاد فرقی نمی کند که به صورت هاشمی رفسنجانی پنجه بکشد (که قبلا در زمان استانداری او را تحسین می کرده) یا اینکه از رفقای قدیمی اش عبور کند یا اینکه برادر را به ثمن بخس به کناری بیندازد.

«بی اصالت بودنِ رابطه» از آن جهت اهمیت دارد که در دنیای مدرن هیچ «ساختار توسعه ای» بدون استقرار بر روی روابط انسانی پایدار شکل نمی گیرد.
#تویوتا بر بستر تکنولوژی شکل نگرفته بلکه مجموعه ای از روابط انسانیِ پایدار در خانواده مرحوم Shoichiro Toyoda باعث شده که چندین دهه تویوتا به موفقیت اداره شود.
شرکت اپل لبه مرز فناوری است ولی اپل بر روی یک «ساختار رابطه انسانی» مستقر شده است. احمدی نژاد هشداری است به من و به ما ایرانیان که می خواهیم دنیا را عوض کنیم (و دائما دیگران را نصیحت) ولی خود با رفقا و برادرمان توان حفظ یک رابطه متوازن و پایدار را نداریم.
به نام خدای بهار ولی تمامی روابطم در خزان.

https://www.tg-me.com/ارزیابی شتابزده/com.solseghalam/2331
✍️ آنچه که مهدی تدینی نمی گوید
(بحثی در تخفیف و تحقیر اصلاح طلبان)

محمدرضا اسلامی

پس از اینکه مشخص شد مسعود پزشکیان امکان حضور در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری 1403 را داراست، مهدی تدینی در قالب 2 یادداشت مطالبی را با جریان اصلاحات و اصلاح طلبان کشور طرح کرده است (این+ لینک و این+). با اینکه این سلسله سوالات از جریان اصلاحات صحیح است اما اینگونه سخن گفتن با اصلاح طلبان ماهیت تحقیری/تخفیفی دارد. لذا ذکر چند نکته اضافه بر یادداشت مهدی تدینی محل ضرورت دارد:

🔵 ۱- شورای نگهبان در انتخابات 1392 صلاحیت #رحیم_مشائی را رد کرد. این در شرایطی بود که محمود احمدی نژاد دستان مشائی را مقابل دوربین و رسانه ها بالا برده بود و روشن و مشخص گفته بود: مشائی یعنی احمدی نژاد و احمدی نژاد یعنی مشائی. قلَّ و دلّ، واضح و روشن.
در جریان رقابتهای 1392 سعید جلیلی نتوانست اقبال عموم مردم را به خود جلب کند (و قالیباف نیز هم). با اینکه حسن روحانی برنده ریاست جمهوری شد ولی امثال مهدی تدینی با تخفیف/تحقیر اصلاح طلبان این را نمی گویند که: «می شُد که کشور چهار/هشت سال دست مشائی باشد، و سپس مجدد هشت سال دیگر دست احمدی نژاد». عملا مدلی که در #روسیه اتفاق افتاد و «دمیتری مِدودف یعنی پوتین، پوتین یعنی مدودف» در ایران اتفاق نیفتاد. این را مهدی تدینی (و امثال تدینی مانند حسین دهباشی) نمی گویند.

🔵 ۲- اینکه در 1392 چنین شد محصول چه بود؟ اینکه مشابه بلایِ «کمپلکس مدودف-پوتین» در یک بازه 25 ساله بر سر کشور نازل نشد محصول چیست؟ در این باره نه مهدی تدینی سخنی می گوید و نه حسین دهباشی (و افراد مشابه) بلکه از سر غرور و تحقیر درباره جریان اصلاحات سخن می گویند. بدیهی است که علت به صدر «ننشستنِ» مشائی فقط به جریان اصلاحات مرتبط نیست ولی باید توجه کرد که در 1396 مجددا خود «محمود احمدی نژاد» کاندیدای ریاست جمهوری شد! یعنی امثال تدینی و دهباشی طوری حرف می زنند که گویی ایران کشوری در قلب اروپاست و انگار نه انگار که در همین همسایه شمالی 25 سال کشور روسیه چطور به بلای پوتین مبتلا شده؟

🔵۳- در اینکه روحانی بد عمل کرد و خاطره آن خنده های زشتش که گفت «من هم صبح جمعه فهمیدم بنزین گران شده» از خاطرها محو نمی شود بحثی نیست، ولی حرفی که گفته نمی شود این است که می شُد به جای آن چهار سال دوم و ناموفق حسن روحانی، 8 سال + به علاوه 8 سال کمپلکس مشائی(بهار)-احمدی نژاد متولی دولت و امور کشور شوند.

سوال مشخص این است: چرا امثال مهدی تدینی و حسین دهباشی در این خصوص حرفی نمی زنند؟

🔵 ۴- ممکن است گفته شود که رد صلاحیت ها کار شورای نگهبان بوده و ربطی به «جریان اصلاحات» ندارد و لذا امثال مهدی تدینی و حسین دهباشی ها «حق دارند» اینچنین از موضع تحقیر به جریان اصلاحات سخن بگویند. پاسخ این است که بله! با اینکه رد صلاحیتها کار شورای نگهبان بوده ولی اینکه به جای سعید جلیلی و حمید رسایی کشور در دست حسن روحانی و جواد ظریف باشد محصول همان اندک سرمایه اجتماعی و کنشِ جمعی جریان اصلاحات بوده است.

▪️صریح سخن بگوییم؟
آنچه که امثال مهدی تدینی نمی گویند این است که «اگر» در دور دوم حسن روحانی آن کازینودار مونارنجی به ریاست جمهوری آمریکا نرسیده بود و اگر که دونالد ترامپ آنگونه برجام را (به علاوه سایر کارهای اوباما) هوا نکرده بود، با همان نیم بند جریان اصلاح طلبی (و با همان حضور جهانگیری و جواد ظریف) کشور در چه وضعیتی می بود؟

آیا غیر از این است که از نقشِ پارامترِ «ترامپ» در نابودی دولت حسن روحانی هیچ سخنی نمی گویند؟
کشوری که سالیانه حدود 60 میلیارد دلار هزینه جاری دارد به جایی رسید که کمتر از 20 میلیارد دلار فروش نفت و درآمد نفتی داشت.

🔵۵- این جملات مهدی تدینی را ببینیم:
«هیچ پیوند ارگانیکی میان پزشکیان و اصلاح‌طلبان وجود ندارد. دوباره چک سفیدی تحویل نامزدی می‌دهند و فردا آن نامزد هر چرخشی بخواهد می‌کند و دلیلی هم برای پاسخگویی ندارد»
پیوند ارگانیک؟ چک سفید؟! اشتباه کلیدی امثال مهدی تدینی و حسین دهباشی ها این است که سیاست را یک امر «غیروحشی» فرض می کنند و در یک نگاه فانتزی به امر سیاست گمان می کنند در منطقه بلازده خاورمیانه باید یک ارتباط "ارگانیک" ! میان نامزد ریاست جمهوری و یک جریان سیاسی کشور برقرار باشد.

به گونه ای ناامیدانه سخن می گویند که انگار تفاوتی بین آن رئیس جمهوری که می گوید: «آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دانتان پاره شود» و رئیس جمهوری که با جهانگیری/جواد ظریف دغدغه خرید بوئینگ و ایرباس جدید دارد «نیست»!
جوری سخن می گویند که انگار تفاوتی بین مسعود پزشکیان و این اسماعیلی وزیر ارشاد نیست. انگار که چک غیرسفید امضا در امر سیاست «تعریف» شده است.

🔴 چنین نگاه فانتزی به امر سیاست از کجا نشات می گیرد؟
سیاست خواندن و مشق سیاست در میان سطور کتابها و نه در میدان عمل.

https://www.tg-me.com/ارزیابی شتابزده/com.solseghalam/2333
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسئولیت به من سپرده بشود قیمت دلار را می آورم زیر بیست هزار تومان.

داستان‌های عامه‌پسند
🔻
42-45.pdf
900.5 KB
داستان‌های عامه‌پسند
✍️ ایده‌های غیرمنطقی و غیرعقلانی در گفتگو با تجارت فردا
(داستان‌های عامه‌پسند)

🔵 یک نفر پیدا شده و گفته «مسئولیت اقتصاد به من سپرده بشود قیمت دلار را می آورم زیرِ بیست هزار تومان». مگر قیمت ارز یک "دکمه" دارد که فشار بدهیم و قیمت دلار جابجا بشود؟ اگر چنین دکمه ای وجود داشت که با فشار دادنش قیمت ارز یک سوم می شد چطور در ترکیه #اردوغان و لشکر مشاوران و برنامه ریزانش نتوانسته اند مشکل برابری ارزش دلار و لیره ترکیه را حل کنند؟

🔵 چرا شینزو آبه در ژاپن (در کشوری که تویوتا، هوندا، سونی، پاناسونیک، نیسان، میتسوبیشی، هیتاچی، مزدا و ... دارد) برای حل مشکل ارزش ین ژاپن در برابر دلار آنهمه مصائب و مشکلات را متحمل شد؟ اگر یک دکمه وجود داشت که با ابلاغیه و بخشنامه می شد قیمت ارز را در #ژاپن جابجا کرد چرا شینزو آبه مجبور شد که سلسله اقدامات اقتصادی گسترده با هزاران برنامه ریزی و زمانبندی را به کار ببندد؟ (اقدامات شینزو آبه در دنیا تحت عنوان آبه نومیکس نام گرفت). شگفت آور و بهت آور است که کسی مقابل دوربین رسانه ملی بنشیند و اینگونه با اعتماد به نفس سخن بگوید.

🔵در این گفتگو با تجارت فردا به بحث «داستان‌های عامه‌پسند» پرداخته شده است. در این روزها که بازار وعده و وعید برای حل مشکلات کشور داغ است به این مباحث پرداخته شده است:
✔️ تعریف مشخص (Definition) از مفهوم ایده غیرعقلانی و تخیلی چیست؟
✔️ چرا این ایده‌ها طرفدار پیدا کرده است؟
✔️کاربست این ایده‌های تخیلی و فضایی چه بلایی بر سر اقتصاد می‌آورد؟
✔️چرا افرادی که مدعی راهکارهای تک‌پارامتری و مبتنی بر ساده‌سازی هستند می‌توانند فضای طرح ایده خود را پیدا کنند؟

لینک پی دی اف گفتگو با تجارت فردا
https://www.tg-me.com/ارزیابی شتابزده/com.solseghalam/2336
لینک در وب سایت +


محمدرضا اسلامی
🌐https://www.tg-me.com/ارزیابی شتابزده/com.solseghalam
✍️ ترمی که گذشت – گزارش شماره ۸
(بخش اول)

سرانجام آخرین روز سال تحصیلی ۲۰۲۴-۲۰۲۳ هم سپری شد و پرونده این سال هم بسته شد اما حکایت همچنان باقی است. به روال گزارشهای گذشته، درباره اتفاقات این ترم می توان به ذکر این موارد پرداخت:

1️⃣- درسهای این ترم شامل دو کلاس بود: مهندسی زلزله (برای کارشناسی ارشد) تحت عنوان CE 557 Seismic Analysis and Design و آزمایشگاه مصالح با عنوان CE 259 Materials Laboratory (برای دوره کارشناسی).

2️⃣- چند کلامی درباره درس مهندسی زلزله: تقریبا نیمی از دانشجویان این کلاس بچه هایی بودند که از سال دوم دوره لیسانس با هم بودیم و حال در انتهای سفرشان در دانشگاه، این ترم فارغ التحصیل می شدند و در آستانه شروع فصل جدیدی از زندگی (و لذا این جزء آخرین واحدهای دوره ارشد برایشان به شمار می آمد). طی این سالها سِیر تغییرات روحی-اخلاقی دانشجو را می توان شاهد بود. با برخی از این دانشجویان در سال دوم کارشناسی درسهای مکانیک جامدات (مقاومت مصالح) و آزمایشگاه مصالح را با هم داشتیم؛ سپس در سال سوم درس طراحی سازه فولادی، در سال چهارم درس دینامیک سازه، سپس در سال اول دوره ارشد درس طراحی سازه های چوبی و نهایتا اکنون در پایان سال دوم دوره ارشد این درس مهندسی زلزله را با هم داشتیم! یعنی آنها به خوبی مدرس را می شناختند و مدرس هم به خوبی آنها را می شناسد! عملا این سومین باری بود که با یک گروه دانشجو چنین اتفاقی می افتاد.

3️⃣- برنامه کلاس مهندسی زلزله به این شکل بود که تا حوالی میان ترم روی ضوابط استاندارد ASCE-7 و تحلیلهای خطی متمرکز شدیم و نیمه دوم ترم را روی تحلیلهای غیرخطی سازه کار کردیم که استقبال دانشجویان در نیمه دوم ترم جالب توجه بود. برای آشنایی با تکنولوژیهای نوین سازه، در قسمتِ دوم ترم یک قاب فولادی با دمپرهای ویسکوز طراحی شده و رفتار آن قاب تحت رکورد زلزله نورتریج با نرم افزار ETABS مدلسازی شد. سپس در هفته بعد، همان قاب به جداساز لرزه ای مجهز شد و مجدد رفتار قاب تحت زلزله نورتریج مدلسازی شد. عملا این امکان برای دانشجویان فراهم شد تا رفتار یک قاب فولادی «معمولی» را با حالتی که سازه به این فناوریهای نوین مجهز می شود «مقایسه» کنند.

4️⃣- نکته ای که درباره این کلاس قابل ذکر است اینکه تقریبا عموم دانشجویانی که این ترم از دانشگاه فارغ التحصیل می شوند از ابتدای این ترم Job Offer (پیشنهاد شغل) مشخص در دست داشتند. یعنی از ابتدای ترم مشخص است که این دانشجو قرار است به محض فارغ التحصیلی در کجا و در کدام شرکت مشغول به کار شود! چند سال قبل و نخستین باری که این درس را داشتم این امر برایم محل تعجب بود ولی اکنون تقریبا دید روشنی از علت این موضوع وجود دارد:
دانشجویان در سالهای دوره کارشناسی در چند تابستان، دوره کارآموزی (Internship) را در چند شرکت مختلف طی می کنند و سپس در دوره ارشد هم شانس یک اینترنشیپ تابستانه دیگر وجود دارد. عملا بسیاری از شرکتها، استخدام «نیروی جدید» را از میان کارآموزان تابستان انجام می دهند. نکته دیگر اینکه دائما در دانشگاه برنامه هایی تحت عنوان ارتباط صنعت و دانشگاه (Company Day) برگزار می شود که باعث می شود دانشجویان شانس ارتباط مستقیم با مهندسین شرکتها را پیدا کرده و بتوانند در حوالی زمان فارغ التحصیلی «اپلای» کنند.
سرجمع در پایان دوره کارشناسی ارشد، دانشجوی ممتاز یک یا حتی دو آفر شغلی مشخص در دست دارد.

5️⃣- زمانی که در دفتر طراحی در سانفرانسیسکو مشغول به کار بودم همکاری داشتیم به نام سارا که لیسانسش را در همین دانشگاه و ارشدش را در دانشگاه کورنل گذرانده بود. آن زمان به سازوکار پیچیده آموزش عالی در این کشور آشنا نبودم و درکی از Value او برای شرکت نداشتم. یکبار در میان حرفها سارا گفت: «گذراندن دوره ارشد برای من (و خانواده ام) هفتاد هزار دلار هزینه برداشت آنهم با قیمت دلار آن زمان (دلار قبل از تورم کرونا)»... عملا شرکتها برای یک دانشجوی ارشد ممتاز «ارزش» قائل هستند چون این جوانی است که در دوره دبیرستان درگیر مواد مخدر، دراما و مسائل متعددِ دبیرستان آمریکایی نشده و دورۀ شش ساله دانشگاه را هم با تحمل آنهمه مشکلات و مصائب مالی، با موفقیت به پایان رسانده است.

6️⃣- در میان دانشجویان ممتاز این کلاس، دو دانشجو بودند که شرکت SGH آنها را برای اشتغال در دفتر سانفرانسیسکو (در تیم آقای کِوین مور) انتخاب کرده بود. یک نفر هم آفر کار در دفتر لس آنجلس شرکت KPFF را داشت. این نکته از این جهت برایم جالب توجه بود که این دو دفتر جزء بهترین دفاتر محاسبات سازه در آمریکا محسوب می شوند و این امر نشان می دهد که «مکانیزم مصاحبه-گزینش» در این شرکتها چقدر «کارآمد» است. یعنی اگر کوین مور زنگ زده و پرسیده بود...

ادامه گزارش (بخش دوم)🔻
https://www.tg-me.com/ارزیابی شتابزده/com.solseghalam
🔺ترمی که گذشت - ادامه گزارش شماره ۸ (بخش دوم🔻)

... زنگ زده و پرسیده بود: از میان دانشجویان ممتازِ چندسال اخیر چند گزینه را معرفی کن، قطعا پیشنهاد از میان همین دانشجویان می بود.
این امر با اینکه ساده به نظر می رسد ولی نشان از وجود یک لوپ موفق (کارآمد) است. شرکتهای مهندسی صاحب برند، به دلیل داشتن نیروهای فنی توانمند، برند شده اند ولی به دلیل سازوکار گزینش دانشجویان قوی، همچنان قله نشینی خود را حفظ می کنند. اینها مهندس استخدام نمی کنند بلکه یک «شخصیت» منظم، باسواد، و با قابلیتِ «حل مسئله» را استخدام می کنند.
نمی خواهم درباره این چند دانشجو اغراق شود، ولی عملا مشاهده پنج سال عملکرد خوب دانشجو و بعد مشاهده جذب شدنش در SGH یا KPFF نشان از این است که سیستم دانشگاه و صنعت چطور خوب با هم اندرکنش دارند.

7️⃣- نکته دیگر درباره این درس اینکه «هیچ یک» از دانشجویان ارشد در این کلاس «پایان نامه» برنداشته بودند. طی سه سال گذشته فقط پارسال یک دانشجو بود که با پایان نامه فارغ التحصیل شد و عملا امسال هم همه دانشجویان با آزمون جامع یا Comprehensive Exam فارغ التحصیل شدند. این نکته مهمی است که قبلا به آن در اینجا + پرداخته شده بود. اینکه دانشگاه نباید وقتِ دانشجوی ارشد را با پایان نامه تلف کند و به شکل «واقع بینانه» نمی توان انتظارِ یک «کار کیفی» را از پایان نامه ارشد داشت. بله در گذشته پایان نامه یک مولفه مهم از پروسه تحصیلات تکمیلی ارشد محسوب می شده ولی با تغییراتی که در سالهای اخیر در رویکرد دانشگاههای برتر آمریکایی رخ داده، دانشجوی ارشد دو گزینه قابل انتخاب دارد: اینکه پایان نامه انجام دهد یا اینکه در آزمون پایانی شرکت کند.
(که عموم دانشجویان دومی را انتخاب می کنند)

در ژاپن اینگونه نبود و انرژی زیادی از دانشجوی ارشد روی پایان نامه و پژوهش گرفته می شد. هیچ اغراق نیست که گفته شود وزنِ پایان نامه های ارشد ژاپنی گاه شانه به شانه پایان نامه دکترا در دانشگاههای رتبه دو/سه آمریکایی می زند. این گزاره را می توانید صحت سنجی کنید و مثلا الان از کتابخانه دانشگاه کیوتو چند پایان نامه ارشد را با پایان نامه دکترا در مثلا دانشگاه آکرون آمریکا (در همان رشته) مقایسه کنید. بدون شک از حجم کار دانشجوی ارشد در کیوتو، اوساکا یا توکیو شگفت زده خواهید شد.

لذا این دو رویکرد متفاوت است. عملا دو Set up متفاوت در امر آموزش عالی و ساختار دانشگاه و به گمان من رویکرد آمریکایی صحیح تر است. دانشجوی ارشد قرار است که در «صنعت» مشغول به کار بشود و لذا بهتر است که انرژی اش روی گذراندن واحدها و آزمایشگاهها صرف بشود.
الان مثل ۳۰ سال پیش نیست که کسی پس از فارغ التحصیلی با مدرک ارشد، در دانشگاه تدریس کند یا در مراکز پژوهشی برای امر تحقیقاتی استخدام شود.

8️⃣- در مجموع سه سخنران از صنعت دعوت شدند. آقایان کیت میاموتو، جیمز ملی و دکتر بهزاد رافضی. (ویدئوها ذیلا آپلود می شود)

9️⃣- درباره درس آزمایشگاه مصالح قبلا در گزارش ترم قبل صحبت شد (اینجا+). این ترم سر جمع ۹۰ سیلندر بتنی و ۸ تیر بتنی با دانشجویان ساختیم و شکستیم. پنج تیمِ چهار نفره که هر تیم طرح اختلاط بتن را برای مقاومت متفاوتی تهیه کردند. علاوه بر بتن، مشخصات مکانیکی فولاد و چدن را تحت کشش تست کردیم تا رفتار چدن با فولاد مقایسه شده و دید روشنی از «شکل پذیری فولاد» برای دانشجویان حاصل شود. نهایتا در پایان ترم بر روی آزمایش چوب درخت داگلاس (از گونه کاج سانان) متمرکز شدیم و یکبار دیگر این شگفتی را دسته جمعی اذعان(Acknolwedge) کردیم که حبذا! یک قطعه چوب ۲ اینج در ۲ اینچ داگلاس تحت بار فشاری از یک سیلندر بتنی با قطر ۵ اینچ قوی تر است!

چوب داگلاس دارای ساختار سلولی پیچیده‌ای است که شامل الیاف، تراکئیدها و سلولهای پارانشیمی می‌باشد. این ساختارها به چوب داگلاس مقاومت و استحکام بالایی می‌بخشند. اگر بخواهیم با عدد و رقم گفتگو کنیم، بیشترین مقاومت "بتن" دانشجویان در این ترم حدود
6 Ksi
بود در حالی که در تست نمونه های چوب داگلاس حتی مقاومت
9 Ksi
هم به دست آمد.

سرجمع حدود شصت ساعت کار آزمایشگاهی (Hands-on) و انجام تستهای مکانیکی با این نسل زد از این جهت مهم است که اینها بچه هایی هستند که سر در موبایل بزرگ شده اند و بخشی از دوره دبیرستان هم در کرونا بوده اند. اما این نسل زد برای آزمایشهای «عملی» و خارج شدن از فضای «مجازی» مهیا تر از انتظار است و عموما در کار تیمی با هم خوب همکاری می کنند.

▪️▪️به پایان آمد این دفتر.
برنامه ترم پائیز آینده شامل این درسها خواهد بود: طراحی سازه فولادی، مکانیک جامدات ۲، برنامه نویسی کامپیوتر. تا چه بازی رخ نماید…

#حافظ
تا چه بازی رخ نماید، بِیدقی خواهیم راند/
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست

بندۀ پیر خراباتم که لطفش دائم است/
ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست


🌐https://www.tg-me.com/ارزیابی شتابزده/com.solseghalam
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻🔻
سخنرانی آقای جیمز مَلی مدیرعامل مهندسین مشاور Degenkolb (دفتر سانفرانسیسکو) در کلاس مهندسی زلزله تحت عنوان:

Seismic Upgrade of a 15-Story Steel Moment Frame Building - Satisfaying Performance Criteria with Aplication of Experimental and Analytical Procedures

🔵 در این گفتگو با دانشجویان آقای ملی توضیح می دهد که برای «مقاوم سازی» ساختمان 15 طبقه Cal Trans مرکز مدیریت حمل و نقل منطقه Bay Area چه سلسله اقداماتی را انجام داده اند.

مجموعه ای از مطالعات آزمایشگاهی (هر تست حدود 200 هزار دلار در دانشگاه کالیفرنیا، سن دیگو) و مطالعات مدلسازی عددی که برای این سازه انجام شده است.

🔵 هدف اصلی جیمز از این بحث با دانشجویان این بود که مفهوم Performance (عملکرد) در سازه را روشن کند (با شرح ملاحظات یک پروژه واقعی و مهم).

توضیح می دهد که «سطح عملکرد» در چنین ساختمانی باید به نحوی باشد که وقتی زلزله رخ می دهد نه تنها سازه آسیب نبیند، بلکه حتی کامپیوترهای کنترل ترافیک هم دچار آسیب نشوند.

رسیدن به یک توافق روشن با کارفرما درباره «سطح عملکرد» در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که کارفرما یک درک/دید نسبت به مباحث فنی داشته باشد. (چنان که در مورد این پروژه بوده)

- - - - - -
در بحث مهندسی زلزله و سازه جیمز چهره ای شناخته شده و مورد احترام در جامعه مهندسی آمریکاست. پس از زلزله نوتریج او از چهره های کلیدی در هدایت پژوهشهای پس از زلزله در کالیفرنیا بوده است. او پروژه های مهمی را مدیریت کرده و نسل توانمندی از مهندسین محاسب و مدیران پروژه را طی چهار دهه فعالیت تربیت کرده است.

نکته مهم درباره شرکت Degenkolb (و شرکتهای مشابه) ارتباط تنگاتنگ و دائم آنها با دانشگاه و کارهای پژوهشی است. عملا چنین پروژه هایی حاوی ملاحظات فنی متعدد هستند و لذا همکاری همزمان صنعت و دانشگاه ضروری است (چنانکه در این کار همراهی آزمایشگاه سازه دانشگاه سن دیِگو UCSD ضروری بوده است).
با وجود گرفتاریها و فشردگی زمان ولی هربار جیمز دعوت به سخنرانی در این کلاس را رد نمی کند، با حوصله به گفتگو در زمینه مباحث فنی با دانشجویان پرداخته و به سوالاتشان پاسخ می دهد.

https://www.tg-me.com/ارزیابی شتابزده/com.solseghalam/2340
📹 فایل پرزنته آقای دکتر کیت میاموتو (مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور Miyamoto International) و گفتگو با دانشجویان درس مهندسی زلزله درباره بازسازی پس از بحران تحت عنوان:
Disaster Reconstruction:
Türkiye, Afghanistan, Ukraine, Gaza

🔵 در این جلسه، کیت درباره تجارب حضورش در زلزله ها و بحرانهای اخیر دنیا گفت و توضیح داد که عمده مباحث دروس مهندسی زلزله در دانشگاهها معطوف به «قبل از زلزله» و مساله «طراحی سازه» است در حالی که مسائل «بعد از زلزله» پیچیدگیهای زیادی داراست و به عنوان یک مهندس، ما وظیفه داریم که درباره آنها نیز بیندیشیم.

🔵 او درباره تجارب بعد از زلزله افغانستان صحبت کرد و به دانشجویانی که مدلسازی سیستمهای نوین سازه را می آموزند گفت که به خانه های خشتی و گِلی هم «باید فکر کرد». تخصص کیت میاموتو طراحی دمپرهای ویسکوز است ولی درباره «مقتضیات» افغانستان و ساختار منازل مسکونی اش صحبت کرد. بلافاصله هم هشدار داد که انسان محترم است و در برابر تفاوتهای فرهنگی باید بدون قضاوت باشیم. درباره تجاربش در زلزله ترکیه نیز صحبت کرد و مجددا (همچون پارسال) عملکرد دولت ترکیه در برابر بحرانی با این وسعت و عظمت را ستود.

🔵علاوه بر این دو زلزله اخیر، کیت توضیح داد که وظیفه ما مهندسان تلاش برای «ساختن» دنیایی بهتر و امن تر است. لذا گفت: بازسازی فقط به مقوله «بازسازی بعد از زلزله» منحصر نیست و بازسازی بعد از بحرانهای غیرطبیعی (بحرانهای انسانی) نیز بر دوش ما مهندسین است. لذا بحثی هم درباره مسئله بازسازی در دو جنگ اخیر یعنی اوکراین و غزه داشت.

- - - - -
اساسا حضور دکتر کیت میاموتو باعث می شود که در بحث زلزله فقط به مباحث فنی استاندارد ASCE-7 محدود نشویم و در افقی وسیع تر به وظایف مهندسی فکر کنیم. باعث می شود که دانشجو به تنوع و تفاوت بحرانها بیندیشد و به «نقش خود در دنیا» از منظری بسیار وسیع تر فکر کند.

حجم فایل: 240 مگ
مدت زمان: 59 دقیقه
https://www.tg-me.com/ارزیابی شتابزده/com.solseghalam/2342
2024/06/24 09:53:47
Back to Top
HTML Embed Code: