Telegram Group Search
Forwarded from عصر ایران (Jm)
زمانی نه کروات مهم بود، نه آستین کوتاه؛ تغيير وحشتناک اولويتها آسيبهای كلانی به ما زد

✍️ محمدرضا زائری

نسل جديد شايد به خاطر نياورد كه روزي نه آستين كوتاه نزديكترين يار امام (شهيد مهدي عراقي) براي كسي مهم بود و نه كراوات زدن نخست وزير انقلابي كه اين روزها سالگرد شهادت اوست به چشم مي آمد. حتى اين نخست وزير شهيد پشت سر شهيد جواد فكوري فرمانده كراواتي و سه تيغه نيروي هوايي ارتش قامت مي بست و در نماز به او اقتدا مي كرد!

مرور تصاوير شهيدان و سرداران بزرگي چون مصطفى چمران و مرتضى آويني و عباس بابايي و حسن طهراني مقدم و قاسم سليمانی شايد به خوبي نشان بدهد كه ضوابط و معيارهاي سنجش و ارزيابي در فضاي حاكم فرهنگي و اجتماعي آن روزها چقدر با قواعد و اصول رايج فعلي تفاوت داشت.

كساني كه ما را به يقه بسته و اندازه آستين و ميزان ريش و شكل و قيافه ظاهري مشغول كردند به خوبي مي دانستند كه همه نظام را به طور كامل از چه چيزهايي بازخواهند داشت! اكنون با مرور همه سالهاي پشت سر به خوبي مي فهميم كه تغيير وحشتناك اولويت ها چگونه ما را به قهقرا برده و آسيب هاي كلان به همه ساختارها وارد كرده است.
asriran.com
@MyAsriran
Forwarded from گلچين
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹🌷تا دیر تر از این نشده توصیه می شود که روحانیت برگردد سر جای خودش
http://www.tg-me.com/bavarh
تلگرام همینقدر امن و پیچیده ست.

(عکس رو کامل باز کنید)

@khabarkotahe
دومین دختر ما در دانشگاه فرهنگیان قبول شد. ارزش دانشگاه فرهنگیان در مناطقی مثل سیستان و بلوچستان از قبولی در دانشگاه تهران یا پذیرش در دانشگاه‌های خارج بالاتر است.
دانشگاه از ابتدا به دانشجویان حقوق می‌دهد و تعهد استخدام دارد.
این دخترها بدون کلاس کنکور، گاهی بدون معلم به اینجا رسیدند. دبیرستان مقطع دوم متوسطه نیز نداشتند.
با سرویس ۲۵ کیلومتر را در سرما و گرما و در جاده‌ای مرزی با وجود ماشین‌های پرسرعت سوخت‌کش و افغان‌کش به سراوان و بخش‌های دیگر رفتند.

امیدواریم سایر دختران نیز از سدهای دیگر بگذرند و دیپلم بگیرند یا در دانشگاه قبول شوند.
از همه دوستان و حامیانی سپاسگزاریم که با اهدای کمک برای ساخت مدرسه، هزینه سرویس، وام‌های مرتبط و سایر هزینه‌ها کمک کردند تا دختران به اینجا برسند.
با همه اینها اگر نبود همت دختران موفقیت ممکن نمی‌شد.
به والدین آنها نیز باید تبریک گفت که زمینه این موفقیت را فراهم کردند.
Forwarded from F .P.Dr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سعید_انصاریان متولد ۲۲ خرداد ۱۳۶۷ در روستای الگِن در منطقهٔ دهدشتِ کهگیلویه و‌ بویر‌احمد است. دوران کودکی و جوانی‌اش در دامنه‌های زاگرس گذشت. در بوشهر سینما خواند و در سال ۱۳۹۸ به روستای خود الگِن بازگشت.
#سعید_انصاریان در آذر‌ماه ۱۳۹۸ توانست بعد از ارائهٔ طرح خود و قانع کردن روستاییان، دست‌کم هزار هکتار از مراتع جنگلی الگِن را تحت حفاظت کامل  دربیاورد تا این عرصه‌ها از هجوم دام و‌ تخریب انسان در امان باشند

او از سال ۱۳۹۸ تا اکنون، هزاران بلوط در منطقهٔ حفاظت‌شدهٔ الگن کاشته و حالا بعد از چهار سال، این منطقه شاهد هزاران جوانهٔ بلوط است که باحفاظت از آنها فرصت حیات پیدا کرده‌اند.
حفاظت از مناطق جنگلی الگِن سبب بازگشت حیوانات و در رأس آن پلنگ به منطقه و شکل‌گیری مجدد چرخهٔ حیات وحش شده است.
سعید انصاریان علاوه بر کاشت و حفاظت از بلوط، به آموزش کودکان روستایی و ترمیم بناهای بومی برای شکل‌گیری چرخهٔ اقتصادی و گردشگری روستا می‌پردازد. او در الگِن پایگاهی نیز (سرای امید) برای پرورش نیروهای حرفه‌ای داوطلب حفاظت از زاگرس ایجاد کرده است.

نگاه شاعرانهٔ او را به مفهوم میهن بشنویم و ببینیم
😍👌
@Tohichestan
Forwarded from اقتصاد انرژی
چند نکته از اولین گفتگوی تلویزیونی پزشکیان

🔹مهم ترین برداشت هر بیننده ای از این گفتگو صداقت بود و صداقت و صداقت!

🔹پزشکیان تلاش زیادی کرد طعنه ای به دولت‌های گذشته نزند، واقعیت ها را گفت اما غر نزد.

🔹پزشکیان خیلی خودش است، حتی وقتی صحبت از سفر عراق شد صادقانه گفت دلم می خواهد برای زیارت به عراق بروم، توجیه نکرد، از ته دلش گفت.

🔹حسن صحبت‌های پزشکیان این است که روی اعصاب ملت راه نمی رود، ته دل کسی را خالی نمی کند، بذر نفرت و کینه نمی کارد، او فعلا فقط امید می آفریند.

🔹اوج گفتگوی امشب نظرش در خصوص سفرهای استانی بود، نگاهش جالب بود، به سفر استانی می روم اما به خاطر کف و هورا وعده نمی دهم، مملکت برنامه دارد نمی شود یک نفر راه بیفتد وسط سخنرانی اش وعده ای را تصویب کند.

🔹پزشکیان با کت و شلوار کنار آمده اما با پروتکل ها نه، صادقانه گفت دوست دارد راحت تر بین مردم باشد، تظاهر نکرد

🔹هر چه که قبلی ها دین را بین مردم تضعیف کردند، دیانت پزشکیان به دل آدم می نشیند، اسلام پزشکیان بدجور رحمانی است، تا دلتان بخواهد جاذبه دارد، نه دافعه

رسانه تخصصی اقتصادانرژی

https://www.tg-me.com/eghtesadenergy
برای ایران، پابرجا خواهد ماند

امروز پس از سال ها دوری از دیار، زادگاهم مرا به سوی خود کشاند. ساعت ۴ بامداد است و ۷ باید مهرآباد باشم، بهبهو مرا فرا خوانده است. ولی آن چه مرا تا این ساعت از خواب بازداشته، نه شوق دیدار زادگاه است، بلکه دغدغه، اضطراب و نگرانی از پهن کردن و اجرای سناریوهای کثیف در راه موفقیت دولت مسعود پزشکیان است. حیفم آمد سر بر بالش نهاده و برای سفر دراز فردا کمی بیاسایم. این هم بخشی از هویت فرهنگی به ارث رسیده از دیار سراسر میهن دوست و وفادار بهبهان است.

دوستان، به اغلب احتمال دولت پزشکیان برای ادامه راهش در جهت گسترش همبستگی ملی و احیای امید های از دست رفته، می بایست با سه دسته گردنه گیر روبرو شود. شاید ایشان و دولتش چنین دیدگاهی نداشته باشند، ولی نمی توانم از افشای این سه کانون بزرگ سد و مانع ساز خودداری کنم. کمترین گمانی ندارم که پیروزی پزشکیان در انتخابات و سربرآوردن شگفتش از مجلس، با پیش بینی های فدراتیو روسیه و شخص ولادیمیر پوتین، اسرائیل(اشغالگر) و شخص بنیامین نتانیاهو و نیز مافیاهای زر و زور و در حال چیرگی بر همه امور و ارکان کشور، سازگار نبود.
در همین راستا خواهید دید که زین پس، حتی یک هفته و بلکه یک روز، مثلث شوم نامبرده، دست از سناریوسازی علیه این دولت نوپا بر نخواهند داشت. خواهید دید که پیاپی و در قالبی دوره ای، با ایجاد معرکه ها و بکارگیری برخی مطبوعات داخلی شناخته شده و نیز رسانه های پرنفوذ خارجی فارسی گو و دهها ترفند دیگر، در صدد نا امید کردن این پاکدست ترین رئیس دولت همه ادوار جمهوری اسلامی برخواهند آمد. به گمانم جایگاه ریاست برای پزشکیان از آب بینی بزی هم بی ارزش تر است. او نه در پی جاه است و نه در اندیشه انباشت زر و نه فریفته قدرت. اتفاقا دشمنانش و را به خوبی و بیش از حامیانش می شناسند؛ و همین هم بزرگترین نقطه ضعف اوست. کاش او چنین صاف و رو راست جلوه گر نمی شد.
در جایگاه معلمی پیر و کهنه سربازی دلداده مظلوم‌ترین مردم و وطن جهان، او و کابینه اش را به بردباری، ایستادگی، پایداری و امیدواری فرا می خوانم. کمترین گمانی ندارم که مردم طرد شده و به گوشه کشانده شده و ستم دیده نیز پاکدستی، وفاورزی و عشق به خدمت پزشکیان را پاس داشته و بلکه ممکن‌ است پاسدار و پشتیبان راهش شوند .
ساعت ۴/۳۱ بامداد یکشنبه ۱۱ شهریور
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
Forwarded from Du Rove's Channel (Paul Du Rove)
❤️ Thanks everyone for your support and love!

Last month I got interviewed by police for 4 days after arriving in Paris. I was told I may be personally responsible for other people’s illegal use of Telegram, because the French authorities didn’t receive responses from Telegram.

This was surprising for several reasons: 

1. Telegram has an official representative in the EU that accepts and replies to EU requests. Its email address has been publicly available for anyone in the EU who googles “Telegram EU address for law enforcement”. 

2. The French authorities had numerous ways to reach me to request assistance. As a French citizen, I was a frequent guest at the French consulate in Dubai. A while ago, when asked, I personally helped them establish a hotline with Telegram to deal with the threat of terrorism in France.

3. If a country is unhappy with an internet service, the established practice is to start a legal action against the service itself. Using laws from the pre-smartphone era to charge a CEO with crimes committed by third parties on the platform he manages is a misguided approach. Building technology is hard enough as it is. No innovator will ever build new tools if they know they can be personally held responsible for potential abuse of those tools. 

Establishing the right balance between privacy and security is not easy. You have to reconcile privacy laws with law enforcement requirements, and local laws with EU laws. You have to take into account technological limitations. As a platform, you want your processes to be consistent globally, while also ensuring they are not abused in countries with weak rule of law. We’ve been committed to engaging with regulators to find the right balance. Yes, we stand by our principles: our experience is shaped by our mission to protect our users in authoritarian regimes. But we’ve always been open to dialogue.

Sometimes we can’t agree with a country’s regulator on the right balance between privacy and security. In those cases, we are ready to leave that country. We've done it many times. When Russia demanded we hand over “encryption keys” to enable surveillance, we refused — and Telegram got banned in Russia. When Iran demanded we block channels of peaceful protesters, we refused — and Telegram got banned in Iran. We are prepared to leave markets that aren’t compatible with our principles, because we are not doing this for money. We are driven by the intention to bring good and defend the basic rights of people, particularly in places where these rights are violated.

All of that does not mean Telegram is perfect. Even the fact that authorities could be confused by where to send requests is something that we should improve. But the claims in some media that Telegram is some sort of anarchic paradise are absolutely untrue. We take down millions of harmful posts and channels every day. We publish daily transparency reports (like this or this ). We have direct hotlines with NGOs to process urgent moderation requests faster.

However, we hear voices saying that it’s not enough. Telegram’s abrupt increase in user count to 950M caused growing pains that made it easier for criminals to abuse our platform. That’s why I made it my personal goal to ensure we significantly improve things in this regard. We’ve already started that process internally, and I will share more details on our progress with you very soon. 

I hope that the events of August will result in making Telegram — and the social networking industry as a whole — safer and stronger. Thanks again for your love and memes 🙏
ارتباطات و رسانه Society, Communication & Media
❤️ Thanks everyone for your support and love! Last month I got interviewed by police for 4 days after arriving in Paris. I was told I may be personally responsible for other people’s illegal use of Telegram, because the French authorities didn’t receive responses…
پیام پاول دورف:

❤️ از همه برای حمایت و محبت هایتان متشکرم!

ماه گذشته پس از ورود به پاریس، به مدت 4 روز با پلیس مصاحبه کردم.  به من گفته شد که ممکن است شخصاً مسئول استفاده غیرقانونی دیگران از تلگرام باشم، زیرا مقامات فرانسوی پاسخی از تلگرام دریافت نکردند.

این به چند دلیل تعجب آور بود: 

1. تلگرام یک نماینده رسمی در اتحادیه اروپا دارد که درخواست های اتحادیه اروپا را می پذیرد و به آنها پاسخ می دهد.  آدرس ایمیل آن برای هر کسی در اتحادیه اروپا که «آدرس تلگرام اتحادیه اروپا برای مجریان قانون» را در گوگل جستجو کند، در دسترس عموم قرار گرفته است. 

2. مقامات فرانسه راه های زیادی برای تماس با من برای درخواست کمک داشتند.  من به عنوان یک شهروند فرانسوی، میهمان مکرر کنسولگری فرانسه در دبی بودم.  چندی پیش وقتی از من پرسیده شد، شخصاً به آنها کمک کردم تا خط تلفنی با تلگرام برای مقابله با تهدید تروریسم در فرانسه ایجاد کنند.

3. اگر کشوری از یک سرویس اینترنتی ناراضی است، رویه برقرار شده این است که اقدام قانونی علیه خود سرویس آغاز کند.  استفاده از قوانین مربوط به دوران قبل از گوشی های هوشمند برای متهم کردن یک مدیر عامل به جرایم ارتکابی توسط اشخاص ثالث در پلت فرمی که او مدیریت می کند، رویکردی نادرست است.  تکنولوژی ساختمان به اندازه کافی سخت است.  هیچ مبتکری هرگز ابزار جدیدی نمی‌سازد اگر بداند که می‌تواند شخصاً مسئول سوء استفاده احتمالی از آن ابزارها باشد. 

ایجاد تعادل مناسب بین حریم خصوصی و امنیت آسان نیست.  شما باید قوانین حفظ حریم خصوصی را با الزامات اجرای قانون و قوانین محلی را با قوانین اتحادیه اروپا مطابقت دهید.  شما باید محدودیت های تکنولوژیکی را در نظر بگیرید.  به‌عنوان یک پلتفرم، می‌خواهید فرآیندهای شما در سطح جهانی سازگار باشد، در حالی که همچنین اطمینان حاصل کنید که در کشورهایی با حاکمیت قانون ضعیف مورد سوء استفاده قرار نمی‌گیرند.  ما متعهد شده‌ایم که با تنظیم‌کننده‌ها برای یافتن تعادل مناسب تعامل داشته باشیم.  بله، ما بر اصول خود می ایستیم: تجربه ما بر اساس ماموریت ما برای محافظت از کاربران خود در رژیم های استبدادی شکل گرفته است.  اما ما همیشه پذیرای گفتگو بوده ایم.

گاهی اوقات ما نمی توانیم با تنظیم کننده یک کشور در مورد تعادل مناسب بین حریم خصوصی و امنیت به توافق برسیم.  در آن موارد ما آماده ترک آن کشور هستیم.  ما بارها این کار را انجام داده ایم.  هنگامی که روسیه از ما خواست که «کلیدهای رمزگذاری» را برای فعال کردن نظارت ارائه کنیم، ما نپذیرفتیم - و تلگرام در روسیه ممنوع شد.  وقتی ایران از ما خواست که کانال های معترضان مسالمت آمیز را مسدود کنیم، ما نپذیرفتیم - و تلگرام در ایران ممنوع شد.  ما آماده ترک بازارهایی هستیم که با اصول ما سازگار نیستند، زیرا این کار را برای پول انجام نمی دهیم.  ما به نیت رساندن خیر و دفاع از حقوق اولیه مردم، به ویژه در مکان هایی که این حقوق نقض می شود، هدایت می شویم.

همه اینها به معنای کامل بودن تلگرام نیست.  حتی این واقعیت که مقامات ممکن است در مورد ارسال درخواست‌ها گیج شوند، چیزی است که باید آن را بهبود دهیم.  اما ادعای برخی رسانه ها مبنی بر اینکه تلگرام نوعی بهشت ​​هرج و مرج است کاملاً نادرست است.  ما روزانه میلیون ها پست و کانال مضر را حذف می کنیم.  ما گزارش‌های شفافیت روزانه (مثل این یا این) را منتشر می‌کنیم.  ما خطوط مستقیم مستقیم با سازمان‌های غیردولتی داریم تا درخواست‌های تعدیل فوری را سریع‌تر پردازش کنیم.

با این حال، صداهایی را می شنویم که می گویند این کافی نیست.  افزایش ناگهانی تعداد کاربران تلگرام به 950 میلیون باعث دردسرهای فزاینده‌ای شد که سوء استفاده از پلتفرم ما را برای مجرمان آسان‌تر کرد.  به همین دلیل است که من هدف شخصی خود را در نظر گرفتم که اطمینان حاصل کنم که در این زمینه به طور قابل توجهی پیشرفت خواهیم کرد.  ما قبلاً این فرآیند را به صورت داخلی شروع کرده‌ایم، و به زودی جزئیات بیشتری را در مورد پیشرفت خود با شما در میان خواهم گذاشت. 

امیدوارم رویدادهای آگوست منجر به ایمن‌تر و قوی‌تر کردن تلگرام - و در کل صنعت شبکه‌های اجتماعی شود.  بازم ممنون از محبت ها و همراهی تان🙏

@SCMEDIA
Forwarded from شفیعی کدکنی
کتابی فصیح‌تر از شاهنامه نیست.


ناقد بزرگ عرب، ابن اثیر جزری که برادر ابن اثیر مؤلف الکامل است در کتاب المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر شاهنامه را ستوده و قرآن عجم نامیده و وجود آن را دلیل برتری ایرانیان در شاعری بر تازیان شمره است.
ترجمهٔ این سخنان از محمدرضا شفیعی کدکنی:
شاعر هرگاه بخواهد امور بی‌شماری را که معانی پراکنده ‌یی دارند در شعر خود بیاورد، نیازمند آن باشد که سخن خویش را دراز‌دامن کند و دویست و یا سیصد بیت یا بیش‌تر از اینها بسراید، بی‌گمان در همهٔ آن ابیات، نیک‌آور و موفق نخواهد بود و حتی در بیشتر اینها نیز. چرا که توفیق او در اندکی از آن ابیات است و بیشتر آن ابیات پست و ناپسند خواهد بود. اما کار نویسنده بدین‌گونه نیست. چرا که او در یک نامه چندان که به ده ورق از کاغذها برسد حتی بیش تر از اینها می‌نویسد به حدی که مشتمل بر سیصد سطر یا چهارصد و پانصد باشد و در همهٔ این نوشته‌ها موفق و‌خوش‌سخن خواهد بود.
و این امری است که هیچ خلافی در آن نیست. چرا که ما آن را خود دیده‌ایم و شنیده‌ایم و گفته‌ایم.
از این روی است که من دریافتم که ایرانیان در این نکته بر عرب ترجیح دارند.
چرا که شاعر ایشان (ایرانیان، فردوسی) کتابی را از آغاز تا پایان به شعر تصنیف می‌کند و این کتاب گزارش داستان‌ها و حالات است و با این همه در زبان ملی ایشان، در نهایت فصاحت و بلاغت است. همچنان که فردوسی در سرودن کتاب معروف شاهنامه این کار را کرده است.
و این کتاب شصت‌هزار بیت شعر است شامل تاریخ ایرانیان، و این کتاب قرآن این ملت است و همهٔ فصیحان ایران هم‌رأی و هم‌عقیده‌اند که در زبان ایشان
کتابی فصیح‌تر از شاهنامه نیست. و چنین چیزی در زبان عرب یافت نمی‌شود، با همهٔ گسترشی که این زبان دارد و با همهٔ شاخه‌هایی که در هنرها و هدف‌های
آن هست.

راهنمای کتاب، سال ۱۲، صص ۲۸۱-۲۸۰
Forwarded from اتچ بات
کاوه یا اسکندر ؟

موجها خوابیده اند ،
آرام و رام
طبل توفان از نو افتاده است
چشمه های شعله ور خشکیده اند
آبها از آسیا افتاده است
در مزار آباد
شهر بی تپش
وای جغدی هم نمی آید به گوش
دردمندان بی خروش و بی فغان
خشمناکان بی فغان و بی خروش
آهها در سینه ها گم کرده راه
مرغکان سرشان به زیر بالها
در سکوت جاودان مدفون شده ست
هر چه غوغا بود و قیل و قال ها
آبها از آسیا افتاد هاست
دارها برچیده خونها شسته اند
جای رنج و خشم و عصیان بوته ها
پشکبنهای پلیدی رسته اند
مشتهای آسمانکوب قوی
وا شده ست و گونه گون رسوا شده ست
یا نهان سیلی زنان یا آشکار
کاسه ی پست گداییها شده ست
خانه خالی بود و خوان بی آب و نان
و آنچه
بود ، آش دهن سوزی نبود
این شب است ، آری ، شبی بس هولناک
لیک پشت تپه هم روزی نبود
باز ما ماندیم و شهر بی تپش
و آنچه کفتار است و گرگ و روبه ست
گاه می گویم فغانی بر کشم
باز می بیتم صدایم کوته ست
باز می بینم که پشت میله ها
مادرم استاده ، با چشمان
تر
ناله اش گم گشته در فریادها
گویدم گویی که : من لالم ، تو کر
آخر انگشتی کند چون خامه ای
دست دیگر را بسان نامه ای
گویدم بنویس و راحت شو به رمز
تو عجب دیوانه و خودکامه ای
مکن سری بالا زنم ، چون ماکیان
ازپس نوشیدن هر جرعه آب
مادرم جنباند از
افسوس سر
هر چه از آن گوید ، این بیند جواب
گوید آخر ... پیرهاتان نیز ... هم
گویمش اما جوانان مانده اند
گویدم اینها دروغند و فریب
گویم آنها بس به گوشم خوانده اند
گوید اما خواهرت ، طفلت ، زنت... ؟
من نهم دندان غفلت بر جگر
چشم هم اینجا دم از کوری زند
گوش کز حرف نخستین بود کر
گاه رفتن گویدم نومیدوار
و آخرین حرفش که : این جهل است و لج
قلعه ها شد فتح ، سقف آمد فرود
و آخرین حرفم ستون است و فرج
می شود چشمش پر از اشک و به خویش
می دهد امید دیدار مرا
من به اشکش خیره از این سوی و باز
دزد مسکین برده
سیگار مرا
آبها از آسیا افتاده ، لیک
باز ما ماندیم و خوان این و آن
میهمان باده و افیون و بنگ
از عطای دشمنان و دوستان
آبها از آسیا افتاده ، لیک
باز ما ماندیم و عدل ایزدی
و آنچه گویی گویدم هر شب زنم
باز هم مست و تهی دست آمدی ؟
آن که در خونش
طلا بود و شرف
شانه ای بالا تکاند و جام زد
چتر پولادین ناپیدا به دست
رو به ساحلهای دیگر گام زد
در شگفت از این غبار بی سوار
خشمگین ، ما ناشریفان مانده ایم
آبها از آسیا افتاده ، لیک
باز ما با موج و توفان مانده ایم
هر که آمد بار خود را بست و
رفت
ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب
زآن چه حاصل ، جز با دروغ و جز دروغ ؟
زین چه حاصل ، جز فریب و جز فریب ؟
باز می گویند : فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوه ای پیدا نخواهد شد ، امید
کاشکی اسکندری پیدا شود

@SCMEDIA
Forwarded from شبکه توسعه
🔲⭕️دولت ایران گرفتار سارکوپینا شده است!
مجتبی لشکربلوکی

در علم پزشکی پدیده ای هست به نام سارکوپینا. به زبان ساده یعنی از دست رفتن و کاهش ماهیچه‌ها. گفته می شود کمابیش انسان‌ها بعد از ۴۰ سالگی سالانه حدود یک درصد از حجم ماهیچه‌هایشان را از دست می‌دهند. با ضعف بافت ماهیچه ها ممکن است وزن شما تغییر نکند. حتی لاغر هم نشوید، اتفاقی که می افتد این است که نسبت عضله به چربی و استخوان کاهش پیدا می کند و شما تبدیل می شوید به پوست، چربی و استخوان و اندکی ماهیچه (عضله)! به همین خاطر افراد مسن مستعد زمین‌خوردن و شکستگی می‌شوند.
حالا این چه ربطی دارد به دولت؟ توضیح می دهم. فقط قبلش را بگویم که منظورم از دولت، قوه مجریه نیست بلکه کل سازوکار اداره کشور یعنی کل نظام حکمرانی است. دولت ما نشانه های سارکوپینا را دارد.

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی
وقتی روی کاغذ نگاه می کنیم تمام وزارت خانه ها، نهادها و سازمان ها -مشابه آنچه در کشورهای پیشرفته وجود دارد- را داریم. در روی کاغذ ساختار نظام حکمرانی ما تفاوت جدی ای با بقیه کشورها ندارد. (ساختار دولت می شود همان اسکلت استخوانی در بدن). برای اینکه اسکلت استخوانی به حرکت در بیاید و کار کند نیاز به نیروی انسانی با انگیزه، شایسته و کاردان داریم. وقتی به نیروی انسانی نگاه می کنیم متوجه می شویم سرجمع و از نظر تعدادی، کارکنان دولت کم نیستند.
مساله چیست؟ ما ساختارها را روی کاغذ ایجاد کرده ایم، نیروی انسانی هم به وفور به این ساختار تزریق کرده ایم. اما این ترکیب تبدیل شده به موجودی که گرفتار سارکوپینا است. استخوان دارد. چربی به وفور دارد. عضله ای برای حرکت ندارد. سه مثال بزنم: یکی از بزرگ ترین نهادهای دولتی، آموزش و پرورش است اما معدل دانش آموزان ما در رشته های ریاضی، تجربی، انسانی به ترتیب برابر است با ۱۱.۸، ۱۲ و ۹.۱۳!! افتضاح است نه؟ باهوش ترین فرزندان این سرزمین پزشکی می خوانند اما همچنان از کمبود پزشکان متخصص رنج می بریم. روی میلیاردها مترمکعب گاز و میلیاردها بشکه نفت می خوابیم و بلند می شویم، اما زمستان بی گازیم و تابستان بی برق. این نظام حکمرانی شده است چربی و استخوان که توان راه رفتن و حل مساله ندارد. چرا؟ فعلا به دنبال دلایل پیچیده نمی رویم به سه دلیل مشهود بسنده می کنم:

۱) مهاجرت نخبگان از ایران به خارج؛ فقط کافیست آمار مهاجرت پزشکان و پرستاران را امروز در گوگل سرچ کنید.

۲) عزیمت شایستگان از دولت به بخش خصوصی: فرض کنید نخبه ای مهاجرت نکند و بخواهد سالم زندگی کند. دو گزینه پیش رو دارد: با حقوق دولتی کار کند و در عین حال از رانت های دولتی استفاده نکند و در عین حال پاسخگوی ۱۶ نهاد نظارتی و امنیتی و بازرسی باشد در برابر گزینه دیگر که در بخش خصوصی کار کند و حقوق بالاتر دریافت کند و به هیچ نهادی هم پاسخ گو نباشد. شما کدام را انتخاب می کنید؟

۳) ممانعت از حضور نخبگان: حالا فرض کنید که نخبه ای مهاجرت از ایران و عزیمت از دولت را انتخاب نکند، با پدیده شوم تری مواجه می شود به نام ممانعت. یکی را به این خاطر که در خارج درس خوانده می بریم زیر ذره بین. دیگری چون هم حزبی و هم شهری ما نیست. سومی به این خاطر که ده سال پیش در اعتراضات شرکت داشته. چهارمی به این خاطر که فرزندش مقیم کشور دیگری است. پنجمی به این خاطر که رفتار همسرش به سلیقه ما نمی خورد و این داستان شوم ادامه دارد.

آن اندک عضله ای هم که باقی مانده درگیر بروکراسی های دست و پاگیر، مافیای قدرت، ائتلاف های توزیع منافع شده و عملا به سکوت و سکون و رکود کشیده شده.
نگران آنم نظام حکمرانی آنقدر ناتوان شود که توان بهبود خودش را هم نداشته باشد و حتی نتواند نسل جدیدی از حکمرانان را پرورش دهد. همه دولت ها از چپ و راست با شعار جوان گرایی می آیند و آخرش یا دوباره در دام کهن سالاری می افتیم و یا در دام خام سالاری (جوانان قدکوتاه مدعی که یک شبه به مقامات می رسند)
نظام حکمرانی ما پوست شده و استخوان و مقدار زیادی چربی. استخوان یعنی همین ساختاری که با سازمان های عریض و طویل درست کرده ایم. عزم وجود دارد. عضله وجود ندارد. نمی توانیم مساله حل کنیم. به همین خاطر نمی توانیم ناترازی ها را حل کنیم. ناترازی های آب، انرژی، بودجه و هفت هشت ناترازی دیگر که ریشه در چند ناترازی بزرگ تر دارند که یکی از بزرگ ترین آن ها این است: ناترازی بین ظرفیت حکمرانی (عضله) مورد نیاز و ظرفیت موجود نظام حکمرانی برای حل مسایل کشور.

تحلیل گرانی که هر روز بر طبل ناترازی ها می کوبند به این سوال جواب بدهند که دولت با چه ظرفیتی می خواهد این ناترازی ها را برطرف کند؟ این یک ناترازی نیست، یک ابرناترازی است. در زمان ضعف بروکراسی، باید رفت سراغ نتوکراسی؛ حکمرانی شبکه ای و ائتلاف های مساله‌محورِ موقت بخش مردمی با دولت برای حل مسایل ملی.

شبکه توسعه
@I_D_Network
به نقل از مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
2024/09/08 17:04:20
Back to Top
HTML Embed Code: