Telegram Group Search
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی

گفت‌وگو با حسین دباغ

با موضوع:

حقوق و اخلاق

جمعه ۳۱ شهریور ماه



.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
چرا شرکت در انتخابات ظالمانه است؟
✍️ حسین دباغ

بحث از شرکت یا عدم شرکت در انتخابات پیش رو در ایران دوباره داغ شده است. پرسش این مقاله چنین است: یک شهروند مسئول که به آینده جامعه خود حساس است و تاثیر رفتار خود بر دیگران و آیندگان را جدی می انگارد چه باید کند؟ در انتخابات شرکت کند یا با عدم شرکت مقاومت خود را نشان دهد؟ استدلال من در این نوشته علیه شرکت در انتخابات است. ادعای من این است که شرکت در انتخابات از آن حیث که در طولانی مدت ساختار ظلم را تقویت می کند رفتاری ظالمانه و اخلاقا نارواست. نتیجه اینکه بر هر شهروند مسئولی واجب است تا در انتخابات پیش رو شرکت نکند. در زیر دلایل خود برای عدم شرکت را عنوان می کنم. مفروض من در استدلال ذیل این است که ساختار سیاسی نظام فعلی در ایران ساختاری استبدادی و ظالمانه است.

برای مطالعه این مقاله اینجا کلیک کنید

@hossein_dabbagh
استدلال اخلاقی له تحریم

دکتر حسین دبّاغ، پژوهشگر و مدرّس فلسفه در انگلستان، مقاله‌ای نوشته است که با استدلال اخلاقی نشان می‌دهد شرکت در این به اصطلاح انتخابات، نه فقط یک خطای سیاسی، که اخلاقاً «ظالمانه» است. با این حساب، تحریمِ انتخابات اخلاقاً رواست. مقاله‌ی آقای دبّاغ با یک پرسش اساسی، و اخلاقی، آغاز می‌شود: “یک شهروندِ مسئول که به آینده‌ی جامعه خود حسّاس است و تأثیر رفتار خود بر دیگران و آیندگان را جدّی می‌انگارد، چه باید کند؟” در این پرسش اوّلاً سخن از شهروندِ مسئول است که بارِ مسئولیّتِ اخلاقی را بر دوش خود حسّ می‌کند و خود را در برابر انتخاب و اختیارش، مسئول می‌بیند و مسئولانه انتخاب می‌کند. ثانیاً، سخن از احساسِ مسئولیّت در برابر آینده و آیندگان، یعنی نوعی عاقبت‌اندیشی و دورنمایی است. یعنی باید در برابر پی‌آمدهای محتمل از انتخاب خود نیز مسئول بود.

دکتر دبّاغ، از منظر اخلاقِ سیاسی، به این پرسش پاسخ می‌دهد. با این فرض بنیادین که ساختار سیاسی حاکم، ساختاری «استبدادی و ظالمانه» است. مقاله سه دلیل آورد که نشان دهد شرکت در این انتخابات، ظالمانه است: نخست، شرکت در انتخابات مشروعیّت‌آور است. در جهانِ دموکراسی‌ها، مشارکت در انتخابات به نوعی سندِ مشروعیّتِ مردمی است که نظام سیاسی با آن، هم می‌تواند خود را به رخ جهانیان بکشد، و هم به مخالفان داخلی خود تفاخر کند؛ همچنان که نظام درحال التماس برای رأی‌‌گرفتن است. دوّم، شرکت در انتخابات، ساختارهای ظالمانه را در درازمدّت تثبیت و تقویّت می‌کند. انتخاباتِ مهندسی‌شده، به نحوی اثبات و استقرارِ ساختارهای ظالمانه است که راه را بر اصلاح و تغییرِ ساختاری می‌بندد و کُنشِ شهروندی را خرج استمرار ساختارهای ظالمانه می‌کند. و سوّم، بی‌اعتنایی به صدای بی‌صدایان است؛ راه مقاومت در برابر ظلم به اقلّیّت‌ها را می‌بندد. ساختارِ ظالمانه با مشروعیّت مردمی و با تداوم ظلم، با خیال آسوده اقلّیّت‌ها را خفه می‌کند.

استدلالِ اخلاقیِ مقاله، معطوف به «عدالت» و «فایده» است، و به نحوی فایده‌گری قاعده‌مند و عدالت‌مدار است. بنابر اخلاقِ فایده‌‌مندِ مبتنی بر عدالت، در سازوکارِ ناعادلانه و ظالمانه نباید شرکت جُست؛ این عمل مشارکت در پیش‌بردِ ناعدالتی و ظلم است. شهروندِ مسئولِ اخلاقی، که هم دل در گروی عدالت دارد و هم در پی فایده‌ی عامّ است، آگاهانه از یک بازیِ منصفانه که قواعد ناعادلانه دارد، کنار می‌کشد و از التزام به نهادها و رویه‌های ناعادلانه امتناع می‌ورزد. این امر چونان «نافرمانی مدنی» در برابر ساختار ناعادلانه رخ می‌نماید.

https://www.tg-me.com/Hossein Dabbagh حسین دباغ/com.hossein_dabbagh/399

@shahrvand_sabz
Forwarded from جرعه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️حسین دباغ در خصوص دموکراسی و فرهنگِ آن سخن می‌گوید.

♦️وی نحوه‌ای دیگر از دموکراسی را عنوان می‌کند که آن را متاملانه و عادلانه‌تر می‌داند🔺

مشاهده در یوتیوب

@joreah_journal

www.instagram.com/joreah_journal
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قانونگذاری در رویارویی با دوقطبی‌ها: گذار از حکمرانی پدرانه به حکمرانی مادرانه

فرض کنید با جامعه‌ای مواجه هستیم که شهروندانش در قبال یک موضوع چالش برانگیز به یک یا چند دسته تقسیم شده‌اند. برای مثال، عموم شهروندان معتقدند حضور زنان در ورزشگاه اخلاقا مذموم است و باید ممنوع شود. سایر شهروندان اما چنین امری را مذموم تلقی نمی کنند. یا تصور کنید عموم افراد مسلمان جامعه بر این باورند که حجاب شرعی زنان باید توسط قانونگذار بر همگان (حتی غیرمسلمانان) تحمیل شود.

وظیفه قانونگذار در چنین وضعیتی چیست؟ آیا وظیفه قانونگذار تبعیت از اکثریت جامعه است؟ اگر بلی، با حقوق اقلیت چه باید کرد؟ آیا معقول است که حقوق اقلیت را فدای ارزشهای مورد پسند اکثریت جامعه کنیم؟

در این جلسه به همراه کاوه بهبهانی عزیز تلاش کردیم سوالات بالا را به بحث بگذاریم و پاسخی مستدل و فلسفی برای آنها فراهم کنیم.‌

ادعا و استدلال من در این نشست اینست که پاسداشت حقوق اقلیتی که قدرت و نفوذ اجتماعی و سیاسی محدودتری دارند از وظایف اخلاقی و عقلانی قانونگذار است. در صورت عدم پاسداشت حقوق اقلیت، آنان بحق می توانند روی به نافرمانی مدنی بیاورند.

@hossein_dabbagh
Forwarded from آزاد | Azad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 وضعیت انقلابی در ایران؟
🔸گفتگوی حسین دباغ و رضا یعقوبی

🔻رضا یعقوبی: اتفاقی که در کشور ما افتاده، شبیه انقلاب فرانسه است. نهادهای میانجی از بین رفته‌اند و جامعه در حالت پراکندگی است. این بی‌نظمی باعث می‌شود که جامعه اقتدار مرکزی قدرتمند و دیکتاتوری را به شرایط پراکنده ترجیح بدهد.

🔻حسین دباغ: تصور افراد این است که در فضای دیجیتال انقلاب رخ داده است و بهتر است نام جنبش مهسا را انقلاب مهسا بگذاریم، اما از نظر من با اینکه جنبش مهسا بسیار اتفاق نیکویی بود، نمی‌توان نام انقلاب بر آن گذاشت.


🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/PQSPu8k6nEw

🆔@AzadSocial
🔍 پارادوکسِ دموکراسی

▫️باطل‌نمای دموکراسی، یا به عبارت دقیق‌تر باطل‌نمای حکومتِ اکثریّت، یعنی امکان اینکه اکثریت تصمیم بگیرد كه يك حاكم جبّار فرمان براند[استبدادِ اکثریّت، یا استبدادِ جبّار به رأی اکثریّت].

▫️گرچه نهادِ انتخابات عمومی حائز بالاترین اهمّیّت است[به عنوان ابزار ضروری دموکراسی]، ویژگی دموکراسی منحصر به حکومتِ اکثریّت نیست زیرا اکثریّت ممکن است با جبر و زورگویی حکومت کند[یعنی حکومتِ اکثریّت، به سرکوبیِ اقلّیّت‌ها فتوا دهد]. مثلاً اکثریّت کسانی که قدشان کوتاه‌تر از یک متر و ۸۰ سانتی‌متر است ممکن است تصمیم بگیرند همه مالیات‌ها را باید اقلیّتی بپردازند که قدشان بلندتر از یک متر و ۸۰ سانتی‌متر است[یا اکثریّتِ مسلمان، تصمیم بگیرند که علیه اقلّیّتِ نامسلمان، تبعیض روا دارند].

▫️ در دموکراسی، قدرت و اختیارات حکمرانان باید محدود باشد[اصلِ مهارِ قدرت]. ملاکِ دموکراسی این است که در چنین نظامی حکمرانان - یعنی حکومت - را مردمِ تحتِ حکومت باید بتوانند بدون خونریزی برکنار کنند[امکان و توانِ عزلِ مسالمت‌آميزِ حکمرانان، به دست مردم بدون انقلاب و خشونت]. پس اگر مصادر قدرت، از تضمینِ نهادهایی خودداری ورزند که آن نهادها امکانِ فعالیّتِ اقلّیّت را برای حصولِ تغییراتِ مسالمت‌آمیز تأمین می‌کنند، حكومت‌شان جابرانه است[یعنی حکومتِ اکثریّت، حتّی به پشتوانه و حمایتِ اکثریّت، اگر توان عزلِ مسالمت‌آمیز را از اقلّیّت بگیرند، جبّارانه و ستمگرانه است].

▫️کافی است حکومت‌ها را فقط به دو نوع تقسیم کنیم: اوّل حکومت‌های دارای این‌گونه نهادها[نهادهای عزل‌پذیر]؛ یعنی دموکراسی و دوّم تمام حکومت‌های دیگر[دارای نهادهای عزل‌ناپذیر؛ یعنی حکومت‌های جبّار[اعمّ از حکومتِ یک شخص، حکومتِ یک گروه، حکومتِ اقلّیّت و حکومتِ اکثریّت‌]. برای اینکه ساختِ قانونی يک حكومت دموکراتیک از تضادّ برکنار بماند، بايد فقط یک نوع تغییر را در نظام حقوقی منع کند و آن تغییری است که کیفیّت و خصلتِ دموكراتیک آن را به خطر بیندازد.

🖋کارل پوپر
📖 کتاب «جامعه‌ی باز و دشمنان آن»، بخش دوّم: فصل بیستم، ترجمه‌ی عزت الله فولادوند، انتشارات خوارزمی.

@hossein_dabbagh
💡شناخت و فرزانگی و فضیلتِ حقیقی را تنها می‌توان به روشی که سقراط آن را مامایی(Midwifery) می‌نامد، تعلیم داد. مشتاقانِ فراگیری را ممکن است یاری داد تا گریبانِ خویش را از پیش‌داوری‌ها رها سازند؛ ایشان[شاگردان] بدین‌سان[از معلّمان] یاد می‌گیرند تا از خود انتقاد کنند و می‌آموزند که حقیقت به‌آسانی قابل حصول نیست و شاید هم فرا بگیرند که چگونه باید خودشان تصمیم بگیرند و، پس از نقد و سنجش، بر تصميم‌ها و بینش‌های خویش متّکی گردند.

🔸آمادگی برای یادگرفتن فی‌نفسه دلیل برخورداری از فرزانگی است. در واقع فرزانگی و حکمت، جز این چیزی نیست زیرا آن‌کس که آماده برای یادگرفتن است، می‌داند که چقدر آنچه می‌داند اندک است. کسانی که به حدّ کافی تعلیم ندیده‌اند و بنابراین دارای این فرزانگی نیستند که به نقایص خویش آگاه باشند، درست همان کسانی هستند که از همه بیشتر به تعلیم نیازمند اند.

🔸وجه امتیاز معلّمِ راستین این است که همان نقّادی از خویش را که شخص آموزش‌ندیده فاقد آن است، به‌ظهور می‌رساند. مرجعیّتِ معلّم صرفاً بر پایه‌ی آگاهی وی به نقایص خود استوار است.

🖋کارل پوپر
📖 کتاب «جامعه‌ی باز و دشمنان آن»، فصل هفتم: اصل رهبری، ترجمه‌ی عزت‌الله فولادوند، انتشارات خوارزمی.

@hossein_dabbagh
✍️ آیا هوش مصنوعی دموکراسی را تخریب می‌کند؟

مقاله اخیر من در پاسخ به فراخوان تحقیقی پارلمان بریتانیا در مورد "دفاع از دموکراسی".

🔹 در این مقاله با عنوان "پژواک‌های الگوریتمی: رسانه‌های اجتماعی، قطبی شدن، و موج افراط گرایی در دموکراسی بریتانیا"، نشان داده‌ام که چگونه الگوریتم‌های هوش مصنوعی می‌توانند برای نهادهای دموکراتیک آسیب‌رسان باشند. 

🔹تلاش من در این مقاله مطالعه چالشهای ناشی از عصر هوش مصنوعی برای حکمرانی دموکراتیک و اطمینان از حفظ اصول اساسی دموکراسی در مواجهه با چشم‌اندازهای تکنولوژیکِ در حال تحول است. همچنین توصیه‌هایی در قالب سیاستگذاری در رویارویی با چالش‌های ایجاد شده توسط پلتفرم‌های دیجیتال برای برای حفاظت از فرآیندها و نهادهای دموکراتیک ارائه می‌دهم.

🔹استدلال اصلی من این است که الگوریتم های مبتنی بر هوش مصنوعی که در رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌شوند یک چالش جدی برای موسسات و جوامع دموکراتیک به وجود آورده‌اند؛ این الگوریتم‌ها به شکل مخربی منجر به قطبی شدن جامعه و شیوع افراط گرایی "پارتیزانی" شده است.

🔹با توجه به اتکای فزاینده جوامع گوناگون به پلتفرم‌های دیجیتال (مثل شبکه‌های اجتماعی) برای گفتمان سیاسی و پتانسیل این پلتفرم‌ها برای دستکاری افکار عمومی و فرآیندهای دموکراتیک، به نظر می‌رسد ما محتاج به یک نگاه مسئولانه برای استفاده از شبکه‌های اجتماعی هستیم.

🔹هدف از این مقاله روشن کردن مکانیسم‌هایی است که از طریق آن الگوریتم‌های رسانه‌های اجتماعی به ایجاد اتاقهای پژواک (echo chambers)، گسترش محتوای افراطی و اطلاعات جعلی کمک میکنند، در نتیجه ساختارهای دموکراتیک را تضعیف میکنند.

🔹در پایان این مقاله، مجموعه‌ای از توصیه‌های هدفمند با هدف کاهش این اثرات مخرب، با تاکید بر تقویت تفکر انتقادی، نیاز به شفافیت، پاسخگویی، و تنظیم فرآیندهای تصمیم گیری الگوریتمی در رسانه‌های اجتماعی شرح داده شده است.
مرکز تحقیقات و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی برگزار می کند:

در باب 'بشریت' حقوق بشر

سخنرانان:
حسین دباغ و نجات‌علی غلامی

دبیر علمی نشست:
سعیده مزینانیان

 
زمان برگزاری: 
شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۱۹

لینک ورود به جلسه:
https://webinaronline.ir/Link/S2382774293
 
خلاصه:
من در این جلسه درباره مفهوم "شأن اخلاقی" به عنوان بنیان فلسفی حقوق بشر سخن خواهم گفت. سپس نشان می دهم چطور فیلسوفان "شأن اخلاقی" را ذیل ساختارهای سیاسی-اجتماعی زمان خود تفسیر به رای کرده‌اند.
نسخه‌ای برای پیشبرد عدالت اجتماعی در ایران
لیبرالیسم به روایت جان دیویی

در چشم‌انداز فلسفی اوایل قرن بیستم، کتاب لیبرالیسم و عمل اجتماعی جان دیویی به عنوان پدیده مهمی در تکامل اندیشه لیبرال محسوب می‌شود. استدلال دیویی در این کتاب نشانگر گذار این فیلسوف از ریشه‌های کلاسیک‌ لیبرالیسم به سوی لیبرالیسمی معقول‌تر، عادلانه‌تر و به لحاظ اجتماعی مسئولانه‌تر است. دیویی، به عنوان شخصیتی تاثیرگذار در پراگماتیسم آمریکایی، در این کتاب استدلال قانع‌کننده‌ای برای یک لیبرالیسم بازبینی‌شده و اصلاح‌شده به دست می‌دهد تا از نسخۀ فردگرایانه پیشینیانش فراتر رود و تعهدی جمعی را برای اصلاح و عدالت اجتماعی گوشزد کند. ترجمۀ رضا یعقوبی از این کتاب مهم و نشر آن توسط انتشارات کرگدن بهانه‌ای شد برای نوشتن این مطلب. در این نوشتار سعی می‌کنم اولاً تجدیدنظر فلسفی دیویی از لیبرالیسم را روشن کنم، ثانیاً پیامدهای آن را به ویژه برای موقعیت اجتماعی-سیاسی معاصر ایران مشخص کنم تا دریچه‌ای برای بازنگری اصول بنیادین پیشرفت اجتماعی و آرمان‌های دموکراتیک به روی روشنفکران ایرانی باز کرده باشم.

نقد دیویی بر لیبرالیسم کلاسیک
تحلیل موشکافانۀ دیویی از لیبرالیسم کلاسیک، نارسایی‌های بنیادین آن را آشکار می‌کند، به خصوص تأکید آن بر آزادی فردی بدون توجه به ساختارهای اجتماعی-اقتصادی‌ای که می‌تواند عاملیت انسان را محدود کند. دیویی استدلال می‌کند که آموزۀ لیبرالیسم کلاسیک، با تقدیس نفع خصوصی و مداخله حداقلی دولت، از پرداختن به پیچیدگی‌ها و نابرابری‌های ناشی از جوامع صنعتی مدرن ناتوان مانده است. نقد او انکار ارزش‌های محوری لیبرالیسم نیست، بلکه تلاشی است برای صورت‌بندی دوباره مقدمات و مفروضات لیبرالیسم برای مواجهۀ بهتر و عادلانه‌تر با نابرابری‌های اقتصادی و بی‌عدالتی‌های اجتماعی که لیبرالیسم کلاسیک ناخواسته آن‌ها را نادیده می‌گیرد یا به آن‌ها تداوم می‌بخشد.
نقد دیویی بر لیبرالیسم کلاسیک از دل‌مشغولی جدی او به بنیان‌های فلسفی و پیامدهای اجتماعی لیبرالیسم که در زمان او توسعه یافته بودند نشات می گیرد. لیبرالیسم کلاسیک که ریشه در اندیشۀ دورۀ روشنگری دارد، از فرد به عنوان واحد محوری جامعه دفاع می‌کند، و حامی کمترین دخالت دولت در آزادی‌های شخصی و فعالیت‌های اقتصادی است. این فلسفه سیاسی که در نوشته‌های اندیشمندانی مثل جان لاک و آدام اسمیت تجسم یافته‌اند، مدافع قداست مالکیت خصوصی، دست نامرئی بازار، و برتری حقوق فردی بر اهداف جمعی‌ است. اما دیویی دریافت که پیگیری بی‌امان آزادی فردی و لسه‌فر اقتصادی (عدم مداخله دولت در اقتصاد) که مورد ستایش لیبرالیسم کلاسیک است می‌تواند نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی مهمی به بار آورد. در نظر دیویی، تمرکز "متعصبانه" بر آزادی‌های فردی، موجب نادیده‌گرفتن محدودیت‌های اقتصادی و شرایط اجتماعی‌ای می‌شود که توانایی‌ها و ظرفیت‌های افراد جامعه را برای اِعمال واقعی آزادی‌های فردی محدود می‌کند. او باور داشت که لیبرالیسم کلاسیک با تاکید بر آزادی منفی –یعنی آزادی از محدودیت‌های بیرونی– آزادی‌های مثبتی را که برای بروز ظرفیت و توانایی کامل افراد ضرورت دارند نادیده می‌گیرد. در مدل لیبرالیسمی که دیویی مدافع آن است، آزادی‌های مثبت که شامل دسترسی به آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، و فرصت‌های اقتصادی‌اند، برای آزادی اصیل و تعیین سرنوشت شهروندان ضرورت دارند. …

برای مطالعه متن کامل کلیک کنید یا Instant View را در پایین پست لمس کنید.

﹏﹏✎ #حسین_دباغ (کانال)
#لیبرالیسم، #عدالت_اجتماعی، #جان_دیویی

- پ.ن: برای تهیۀ کتاب «لیبرالیسم و عمل اجتماعی» با ترجمۀ #رضا_یعقوبی (کانال) به وبسایت کرگدن مراجعه کنید.
Taamoq | تَعَمُّق
Forwarded from رضا یعقوبی
منتشر شد:
لیبرالیسم،
نوشته لئونارد هابهاوس
ترجمه‌ی رضا یعقوبی
نشر مدام
چاپ اول، ۱۴۰۳
۱۴۳ صفحه
۱۶۰ هزار ت
کتابی جامع، با زبانی شیوا و روان، دریافتی جامع از لیبرالیسم را از دوران کلاسیک تا مدرن به دست می‌دهد.
لئونارد هابهاوس، جامعه‌شناس، فیلسوف و بنیان‌گذار رشته‌ی دانشگاهی جامعه‌شناسی است که از بزرگان اندیشه‌ی لیبرالیسم و از سرامدان آن در قرن بیستم است.
از متن کتاب:
لیبرالیسم بشریت را در بند دید و آزاد کرد. لیبرالیسم مردم را دید که تحت حکومت خودسر در آه و ناله‌اند، ملتی را در اسارت یک نژاد فاتح دید، دید که فعالیت صنعتی با امتیازهای اجتماعی مسدود شده یا توسط مالیات فلج شده و به یاریشان شتافت. لیبرالیسم همه جا در حال حذف وزنه‌های سنگین، پاره کردن غل و زنجیرها و زدودن موانع است.
فهرست کتاب:
مقدمه مترجم،
پیش از لیبرالیسم، عناصر لیبرالیسم، جنبش نظریه، لسه‌فر، گلدستون و میل، قلب لیبرالیسم، دولت و فرد، لیبرالیسم اقتصادی، آینده‌ی لیبرالیسم، کتاب‌شناسی.

@rezayaghoubipublic
Forwarded from BBCPersian
اخلاق_انتخاباتی_در_انتخابات_غیر_اخلاقی.mp3
53.2 MB
🔈پادکست پرگار
🔻اخلاق انتخاباتی در انتخابات غیر اخلاقی

این هفته در پرگار؛ اخلاق انتخاباتی چیست و چه تفاوتی با اخلاق فردی دارد؟ عقل و احساس در این میان چه نقشی دارند؟

میهمان‌ها:

حسین دباغ، مدرس فلسفه اخلاق
پیمان عارف، تحلیلگر سیاسی
@BBCPersian
Forwarded from BBCPersian
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻این هفته در پرگار؛

اخلاق انتخاباتی چیست و چه تفاوتی با اخلاق فردی دارد؟ عقل و احساس در این میان چه نقشی دارند؟

میهمان‌ها:
حسین دباغ، مدرس فلسفه اخلاق
پیمان عارف، تحلیلگر سیاسی

@BBCPersian
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✍️انتخابات غیر اخلاقی

💢واتسلاف هاول در جستاری که به فارسی با عنوان "من سرگذشت یاسم و امید" منتشر شده است می‌گوید: « من هرگز امیدم را به آن بالا گره نزده‌ام همیشه کنجکاو و کنجکاوتر بوده‌ام که ببینم در پایین چه می‌گذرد از پایین می‌شود چه انتظاری داشت آنجا دستاوردمان چه خواهد بود و از چه می‌شود دفاع کرد. هر قدرتی در واقع اعمال قدرت بر کسی است»

💢همانطور که حسین دباغ از مفهومی بنام آموزش جامعه مدنی به جای رای دادن استفاده کرد و همچنین هاول هم در جستار معروف خودش بر این مفهوم صحه گذاشته است، می‌توان در این مورد بیشتر تامل کرد که آیا برای ارتقاء توان جامعه مدنی رای دادن تاثیری دارد؟! آیا در این شرایط طبق معمول باید تغییرات را در آن بالاها جستجو کرد؟

🌐 https://www.tg-me.com/Khaneh_Agahi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
انتخابات و استقرار استبداد:
آیا رای ندادن یک رفتار سیاسی معقول است؟

✍️ حسین دباغ

در این مقاله تلاش می کنم گفتگویی میان حامیان رای دادن و رای ندادن شکل دهم. نشان خواهم داد که رای ندادن در سایه یک نظام سیاسی استبدادی می‌تواند معقول باشد.

در ابتدا استدلالم را به نفع این ادعا طرح می‌کنم، سپس به اعتراضات احتمالی که عموما به این رفتار سیاسی وارد می‌شود پاسخ می‌دهم. مفروض من در استدلالی که در زیر اقامه می کنم این است که نظام حاکم بر ایران یک نظام اقتدارگرای متکی بر رای گیری است و اقتدارگرایی در آن بنا بر تجربه تاریخی پس از انقلاب رو به صعود است. درست است که تجلی دموکراسی (یعنی صندوق رای) هدفی آرمانی برای بسیاری از جوامع از جمله جامعه ایران محسوب می‌شود، اما در نظام‌های سیاسی اقتدارگرا، رای‌گیری می‌تواند به یک ابزار فریبکارانه برای استقرار استبداد تبدیل شود.

در نگاه نخست، دموکراسی صندوق محور و استبداد به‌عنوان دو قطب متضاد به‌نظر می‌رسند، اما در عمل این دو می‌توانند در یک ساختار سیاسی اقتدارگرا همزیستی کنند. انتخابات در نظام‌های اقتدارگرا، به‌جای این‌که وسیله‌ای برای تغییر و اصلاح باشد، به ابزاری برای بازتولید قدرت حاکم تبدیل می‌شود. در حقیقت، این نظام‌ها با ظاهری دموکراتیک، خود را مشروع و مردمی جلوه می‌دهند، در حالی که در باطن، تغییر واقعی در ساختارهای قدرت رخ نمی‌دهد.

این مقاله نگاه پارتیزانی را تشویق نمی‌کند. کسانی که هنوز به صندوق باور دارند شهروندان این جامعه هستند و تنها با گفتگوست که می‌توانیم یکدیگر را قانع کنیم. قابل فهم است که رای دهنده‌گان به تأثیر انکارناپذیر هر کدام از نامزدها بر زندگی خود اشاره می‌کنند و یا اینکه می گویند تا جای ممکن باید جلوی بعضی تصمیمات برگشت ناپذیر را گرفت. اما مسئله بنیادین پیش روی ما اینجاست که کدام یک اهمیت اخلاقی بیشتری دارد: طولانی‌تر شدن استبداد در دراز مدت یا بهبود اندک اوضاع در کوتاه مدت؟

برای مطالعه مقاله کلیک کنید یا Instant View را در پایین فرسته لمس کنید.

🆔 @hossein_dabbagh
انتخابات ۱۴۰۳: دستاورد ما چه بود؟ چه از دست دادیم؟

حسین دباغ

مسعود پزشکیان را شاید بتوان اولین رئیس جمهور بعد از انقلاب اسلامی دانست که بدون "وعده صریح" در کارزارهای انتخاباتی به پیروزی می رسد. تلاش او بر این بود تا کمتر وعده بدهد و در نتیجه، در آینده کمتر بازخواست شود. حامیان او البته این رویکرد را تحسین می‌کردند و آن را نشانه‌ای از صداقت می‌دانستند. اما آیا چنین رفتاری در ترازوی دموکراسی وزن دارد؟ شاید ابتدایی‌ترین درکی که ما از توسعه دموکراتیک داریم، پرورش و آموزش شهروندانی مطالبه‌گر است. شهروندانی که بتوانند مسئولان را بازخواست کنند و از آنان توضیح بخواهند که چرا وعده‌های خود را انجام ندادهاند. جامعه‌ای که مطالبه‌گر نباشد، دستاورد دموکراتیک نخواهد داشت. دیکته نانوشته هیچگاه غلط ندارد! از این حیث، به نظر می رسد این انتخابات یک گام ما را از پیشبرد توسعه دموکراتیک دور کرده است.

از منظر فلسفه سیاسی، مسئله وعده‌دادن در انتخابات تنها به میزان صداقت یک نامزد برنمی‌گردد، بلکه به ایجاد یک قرارداد اجتماعی بین حاکم و مردم نیز مربوط می‌شود. عموم فیلسوفان برجسته سیاست معتقدند که حکومت‌ها تنها با رضایت مردم مشروعیت پیدا می‌کنند و این رضایت از طریق تعهداتی که به مردم داده می‌شود، حاصل می‌شود. وعده‌های انتخاباتی بخشی از این تعهدات هستند و زمانی که شهروندان بتوانند بر اساس این وعده‌ها مسئولان را بازخواست کنند، روند دموکراتیک تقویت می‌شود. در مقابل، پزشکیان با ندادن وعده‌های مشخص، عملاً این قرارداد اجتماعی را تضعیف کرده است. چنین رویکردی می‌تواند به بی‌اعتمادی بیشتر مردم به فرآیند انتخابات و دموکراسی منجر شود. دموکراسی نیازمند شهروندانی آگاه و فعال است که بتوانند با درک عمیق از مسائل اجتماعی و سیاسی، تصمیمات آگاهانه بگیرند و مسئولان را پاسخگو نگاه دارند. بدون این تعامل و مطالبه‌گری، دموکراسی معنای خود را از دست می‌دهد.

اما دستاورد ما چه بود؟ اعتراض مدنی ۶۰ (دور اول) و ۵۰ (دور دوم) درصدی شهروندانی که از حق نافرمانی مدنی خود استفاده کردند تا اعلام وجود کنند. خواسته ساده آن‌ها این بود که به رسمیت شناخته شوند، همین! با اینکه پیروزمندان این انتخابات به جشن و شادی می‌پردازند، اما هنوز این جمعیت که اکثریت را شامل می شوند نتوانسته اند برای خود جشن خیابانی بگیرند تا اتحاد خود را فریاد بزنند. با این حال، استفاده از حق نافرمانی مدنی گامی جلو به سوی پیشبرد توسعه دموکراتیک در ایران بود. در این انتخابات برای بار نخست بعد از انقلاب اسلامی است که شهروندان در مقیاس بالا توانسته‌اند خشم خود را به شکل دموکراتیک ابراز کنند و وجود خود را جار بزنند. این نشان‌دهنده آن است که جامعه ایرانی به سطحی از بلوغ سیاسی رسیده است که می‌تواند نارضایتی خود را به صورت مدنی و دموکراتیک ابراز کند.

از منظر فلسفه سیاسی، نافرمانی مدنی یکی از ابزارهای مهم برای تغییرات اجتماعی است، هر چند که شاید اقتدارگرایان گوش شنوایی برای شنیدن صدای معترضان نداشته باشند. بسیاری از فیلسوفان سیاست بر این باورند که شهروندان باید در برابر قوانین ناعادلانه مقاومت کنند و این مقاومت بهتر است که به صورت مسالمت‌آمیز و بدون خشونت باشد. مقاومت مدنی اخیر در ایران نشان‌دهنده یک گام مهم به سوی آگاهی سیاسی و اجتماعی بیشتر است. این نوع مقاومت، اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت نتیجه ملموس نداشته باشد، اما در بلندمدت می‌تواند به ایجاد تغییرات اجتماعی پایدار و تقویت فرهنگ دموکراتیک کمک کند.

انتخابات ۱۴۰۳ هم ما را یک گام به عقب برده است، هم یک گام پیش. اینکه جامعه ایران چگونه فرهنگ دموکراتیک را در خود حل و هضم می کند، باید به آینده موکول کرد. اما ایران در آینده حتما آبستن تغییرات اجتماعی بسیار است.

ــــــــــــــــــــــــ
این مقاله در وب‌سایت بی‌بی‌سی منتشر شده است.
🆔 @hossein_dabbagh
2024/07/10 01:17:41
Back to Top
HTML Embed Code: